کتاب پیامرسان
معرفی کتاب پیامرسان
پیامرسان قسمت سوم از مجموعهای چهارقسمتی نوشته لوئیس لوری است که قسمتهای اول و دومش با نامهای بخشنده و در جستوجوی آبیها چاپ شدهاند.
خلاصه کتاب پیام رسان
در این کتاب شخصیتهای داستانهای قبلی یعنی یوناس، متی، کایرا و پدر کایرا حضور دارند. حالا شش سال است که متی کنار سیر، پیرمرد نابینا در دهکده زندگی میکند. دهکدهای که دروازههایش به روی تازهواردهای رنجور باز بوده است. تازهواردهایی که از زندگی در جامعههای دیگر آزرده شدهاند. اما حالا مدتی است که اهالی تصمیم گرفتهاند دروازهها را ببندد. یوناس هم تسلیم رای مردم است اما ته دلش به این کار مایل نیست پس متی را مامور میکند تا به آنهایی که قصد دارند وارد دهکده شوند پیام بدهد.
متی در این راه پر خطر سفری متفاوت را تجربه میکند و چیزهای تازهای کشف میکند. چیزهایی متفاوت با یافتههای قبلیاش.
خواندن کتاب پیامرسان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
نوجوانان و جوانان مخاطبان اصلی این داستان تفکربرانگیز هستند.
درباره لوئیس لوری
خانم لوئیس لوری، نویسندهٔ امریکایی و خالق آثار متعددی برای کودکان و نوجوانان است. او آثار درخشانی در زمینهٔ ادبیات کودک و نوجوان خلق کرده و دوبار برندهٔ مدال نیوبری شده است. مدال نیوبری یکی از بزرگترین جوایز ادبی در امریکا است. کتاب بخشنده در سال ۱۹۹۴ موفق به دریافت جایزهٔ نیوبری شده است.
داستانهای خانم لوری هم مفرح و سرگرمکننده هستند و هم جدی و تأملبرانگیز و دارای جنبههای انتقادی نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکنیم و دنیایی که در حال ساختن آن برای نسلهای آینده هستیم.
خانم لوری که متولد سال ۱۹۳۷ است، هماکنون چهار نوه دارد و از بودن با آنها، باغبانی، بافندگی و کتاب خواندن لذت میبرد.
از لوئیس لوری تاکنون چهار مجموعه، شامل نوزده قسمت و سیزده کتاب منتشر شده است که همگی مورد توجه مخاطبان کودک و نوجوان قرار گرفته است.
جملاتی از کتاب پیامرسان
متی بیقرار بود، حوصله نداشت صبر کند تا غذا آماده شود. دلش میخواست خودش بپزد، بخورد و برود. آرزو میکرد کاش آنقدر بزرگ بود که خودش میتوانست تصمیم بگیرد چیزی بخورد یا اصلاً نخورد. کاری بود که باید انجام میداد، کاری که کمی میترساندش، صبر کردن فقط کار را خرابتر میکرد.
حالا دیگر پسربچه نبود، البته هنوز مَرد هم نشده بود. گاهی وقتها بیرون از خانه، مقابل پنجره میایستاد و قدش را اندازه میگرفت. زمانی، لبهٔ پنجره میایستاد و خودش را بالا میکشید تا بتواند داخل خانه را ببیند، اما حالا به اندازهٔ کافی بلند شده بود. گاهی هم از پنجره فاصله میگرفت، میان علفها میرفت و تصویر خودش را در شیشهٔ پنجره نگاه میکرد. چهرهاش کمکم مردانه میشد، گرچه هنوز حالتهای بچگانه در صورتش بود و از ادا درآوردن و اخم کردن و تماشای شکلکهایی که درمیآورد، لذت میبُرد. صدایش هم تغییر کرده بود.
متی با مردی نابینا زندگی میکرد که سیر صدایش میکردند، و به او کمک میکرد خانه را تمیز کند، گرچه علاقهای به این کار نداشت، از نظر سیر تمیز کردن خانه جزء کارهای واجب بود.
حجم
۱۰۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
حجم
۱۰۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
نظرات کاربران
با پایانی غیرقابل پیشبینی اما روندی دوستداشتنی مثل دو جلد قبلی.
دوسش داشتم، همونطور که دو جلد قبل رو. اونها رو البته دو سه سال پیش خونده بودم. یسری نکات زیبا در قالب این رمان ارائه شده؛ مثل نگاهی که نویسنده به زندگی جمعی داشت، به لزوم وجود ارزشهای انسانی در در
نسبت به جلد اول و دوم ضعیفتر بود و جذابیت زیادی نداشت. توصیفات بیش از اصل داستان بود. نه فرو رفتن مردم در آن حالتهای نامعمول منطقی بود و نه خروج آنها... انتهای داستان که واقعا نوبر بود. گویا نویسنده
جلد چهارم این مجموعه منتشر شده؟
باید به این نویسنده جایزه خود تخریب گری برتر سال رو داد هیچ وقت ندیده بودم یک نویسنده بتونه این چنین داستان خوبی که داشته رو نابود کنه، حداقل کتاب دوم فقط به عنوان یه داستان جدا ارزیابی می شد
کتاب ششم