کتاب ورود خانمها / آقایان ممنوع
معرفی کتاب ورود خانمها / آقایان ممنوع
ورود خانمها / آقایان ممنوع دو نمایشنامه از نویسنده معاصر، آرش عباسی است.ماجرای نمایشنامه اول در توالت عمومی مردانه میگذرد و ماجرای نمایشنامه دوم در یک آرایشگاه کوچک زنانه در جنوب شهر.
موضوع هردو نمایشنامه هم معضلات اجتماعی و اخلاقیای است که در فضاهایی مانند توالت عمومی و آرایشگاهی زنانه در محله فقیرشین ممکن است اتفاق بیفتند.
این اثر برگزیده دومین دوره جشن انتخاب آثار ادبی ایران شده است.
خواندن کتاب ورود خانمها/ آقایان ممنوع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به نمایشنامه و داستانهایی با موضوعات اجتماعی
جملاتی از کتاب ورود خانمها/ آقایان ممنوع
صدای نگهبان: آهای دخترا کجا؟ شماها کجا بودید ای بر پدرتون لعنت! ... آهای توله سگا...
(نور میرود.)
(کسی که چادر مشکی به سر دارد، وارد میشود. سراسیمه در را میبندد و سرش را به در چسبانده و گوش میدهد. پشتش به تماشاگر است و هنوز هویتش معلوم نشده است. آرام چادر را از سرش میکشد. ساکی روی دوشش است. نفس زنان برمیگردد و به در تکیه میدهد. مرد جوانی است با صورتی آرایش کرده و شمایلی زنانه. نفس عمیقی میکشد و چادر را مچاله کرده، در ساک میگذارد. شیر آب را باز میکند و آبی به صورتش میزند. دستمالی از جیب بیرون میآورد و مشغول پاک کردن آرایش صورتش میشود. در همین لحظه صدای جیغی شنیده میشود مرد به سرعت به حالت اول گوشش را به در میچسباند و کنجکاو منتظر میماند. صدای چند زن از بیرون شنیده میشود.)
صدای دختر ۳: خانوم تو رو خدا کمک کنید.
صدای زن ۱: چی شده؟
صدای دختر ۳: یکی رو ندیدی فرار کنه؟ چادر سرش بود.
صدای زن ۱: نه والا، من همین الان اومدم توی پارک.
صدای دختر ۳: یکی بره نگهبانی رو خبر کنه.
صدای زن ۱: صاحاب نداره این پارک.
حجم
۷۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
از این نمایشنامه خیلی خوشم اومد. خیلی با ظرافت به واقعیات تلخ اجتماع اشاره می کنه. در ضمن برام جالب بود وقتی متوجه شدم آرش عباسی نویسنده ی این نمایشنامه همون نویسنده ی سریال پایتخته.
نوع جدیدی از روایت بود 👍👍👍
عالی بود
فوق العاده
خیلی تلخ بود ناراحت شدم از جامعه ترسیدم و از آدمهاش
چیزی نمیگم خودتون بخونید ببین چه قدر خوبه
خب ...... روزمرهی جذابی بود ، نه فقط یک روزمره ، عمق روزمره ، با ظرافت...
اگه جا داشت بیشتر از پنجتا ستاره بهش میدادم؛ شگفتانگیز بود...
از نظر داستانی خوب بود اما فوق العاده تلخ. معصلات اجتماعی در بدترین حالت ممکن که البته متاسفانه چنین اتفاقایی افتاده.