دانلود و خرید کتاب سجاده و صلیب هما پوراصفهانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سجاده و صلیب اثر هما پوراصفهانی

کتاب سجاده و صلیب

انتشارات:انتشارات سخن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۲۶۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سجاده و صلیب

کتاب سجاده و صلیب نوشتهٔ هما پوراصفهانی است. انتشارات سخن این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان دربارهٔ دختری مسیحی است که تصادفاً با پسری مسلمان آشنا می‌شود.

درباره کتاب سجاده و صلیب

کتاب سجاده و صلیب دربارهٔ «ژولیت» است؛ دختری مسیحی که روز اول دانشگاه با پسری مسلمان و مذهبی تصادف می‌کند. بین این ۲ نفر نزاعی در می‌گیرد که چندین سال طول می‌کشد. در جریان این کشمکش‌ها، ژولیت و مرد جوان به هم دل می‌بازند. اینجاست که موانع یکی‌یکی رو می‌شوند.

این رمان در ۲ بخش و چندین فصل نوشته شده است. نام بخش نخست «ایران» و نام بخش دوم «هالیفاکس» است.

قصه از زمانی آغاز می‌شود که ژولیت به شوق ماشین‌دار شدنش از خواب برمی‌خیزد. ماشین اسپرت سفیدرنگ پارک‌شده وسط حیاط خانه، هدیه‌ای بود برای همهٔ آنچه او خرخونی می‌خواند. ژولیت که خودش راوی رمان است می‌گوید که دلش ضعف می‌رود برای این ماشین؛ ماشینی که مسیر زندگی او را دگرگون می‌کند.

خواندن کتاب سجاده و صلیب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان و همچنین علاقه‌مندان به آثار هما پوراصفهانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب سجاده و صلیب

«با فرود هواپیما قلبم فشرده شد، غربت رو با همه وجودم حس می‌کردم. وقتی هنوز تو آسمون بودیم، نه سر سبزی نقطه ای که توش می‌خواستیم فرود بیایم و نه آبی اقیانوس آرام، نتونست منو آروم کنه. قلبم دیوونه کننده می‌کوبید. از جا که بلند شدم حس کردم فشارم افتاده، ناچاراً از مهماندار لیوانی آب قند خواستم. تقریباً آخرین نفری بودم که با برداشتن کیف دستیم از پله های هواپیما رفتم پایین. حس تنهایی بدجور داشت عذابم می‌داد. کاش پاپا، الآن باهام اومده بود. حسم، اصلاً حس قشنگی نبود. نه استقلال، نه آزادی، فقط تنهایی و غربت. بغضم رو به زور فرو دادم و همراه سیل مسافران وارد سالن فرودگاه شدم. چه دم و دستگاهی!! فرودگاه هالیفاکس هم برای خودش شهری بود! بزرگ و شیک، منتظر چمدون هام توی صف ایستادم. خیلی زود هر سه چمدون اومد و من تحویلشون گرفتم. حالا باید یه تاکسی میگرفتم و آدرسی که پاپا بهم داده بود رو بهش می‌دادم. داشتم دور خوردم می‌چرخیدم و نمی دونستم باید چی کار کنم که چشمم افتاد به یه نقطه، سریع چرخیدم و پشتم رو بهش کردم. این اینجا چی کار می‌کرد؟! اصلاً دوست نداشتم منو ببینه. با همه وجودم داشتم با احساسم مبارزه می‌کردم. با دلتنگیم، با عشقم که باز داشت بهم دهن کجی می‌کرد. من نباید خودمو بهش نشون می‌دادم، اگه بارم اینقدر سنگین نبود حتماً یه گوشه قایم می‌شدم. داشتم فکر می‌کردم چی کار کنم که دستم سبک شد. سریع برگشتم، چمدون رو از دستم گرفته بود. این دو هفته چقدر بهش ساخته بود! سبزی چشماش از همیشه سبز تر بود. لبم رو جویدم و گفتم:

- خودم می‌تونم ...

سعی کرد لبخند بزنه:

- سلام عرض شد!

- گیریم که علیک! گفتم خودم می‌تونم...

همونموقع یه باربر رو دیدم که داشت از کنارمون رد می‌شد، سریع صداش کردم:

- ببخشید آقا...

یارو بی توجه رفت، کوروش با خنده گفت:

- اینجا فکر کنم باید انگلیسی حرف بزنی، فارسی نمی فهمن!»

نظرات کاربران

fahimeh tayebi
۱۳۹۹/۰۴/۲۱

وقتی که راهنمایی و دبیرستان بودم به نظرم جالب میومد ولی فقط برای همون سنین

Reyhan
۱۳۹۸/۰۷/۰۶

قبلا اسمش جدال پرتمنا بود و کتابش هم آنلاین بود و رایگان😂 من اون موقع خوندم قشنگ بود😐

شهید مریم فرهانیان
۱۳۹۹/۰۴/۱۶

انقدر قلم ضعیف بود و داستان پردازیش کلیشه ای و فانتزی و لوس بود که حتی دوست ندارم ادامه ش رو بخونم و وقتمو باهاش تلف کنم... یه قالب تکراری به اسم دعوای دختر و پسری که باهم اختلاف دارن

- بیشتر
Zahra
۱۳۹۹/۰۴/۲۵

یادش بخیر! چه قدر قبلا از خوندن این رمان و امثال این ها لذت می بردم، مخصوصا این یکی😊 ولی الان حتی یک خطش هم نمی تونم بخونم خیلی چیز ارزشمندی برای ارائه دادن نداره و یک ذهنیت فانتزی برای خواننده ترسیم می

- بیشتر
m.pasha
۱۳۹۹/۰۷/۰۳

کتاب قوی نیست.خیلی از جاهای کتاب توضیحات اضافه است.جذابیت داستان در حدی نیست که نتونی کتاب رو کنار بذاری.اگر فقط یک رمان از هما پور اصفهانی خونده باشین میتونین کل کتاب رو حدس بزنید.شخصیتهای داستان مثل شخصیت های شکلات تلخ

- بیشتر
عشق کتاب
۱۳۹۸/۰۹/۰۵

خوشم نیومد .بالاخره نفهمیدم منظور این رمان نویس ها از آدم مذهبی چطور آدمیه؟ بالاخره حداقل اینه که یه محرم و نامحرم سرشون بشه دیگه نه؟

هما
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

موضوع جالبی بود ولی از اونجا که این رمان در سالهای ابتدایی کار خانم پوراصفهانی نوشته شده بود، انتظار می رفت در نسخه چاپی تغیرات مثبتی در زمینه نگارش و پردازش رمان صورت گرفته باشه و کتاب نسخه اصلاح شده

- بیشتر
mina
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

بسیار سطح پایین

zsmirghasmy
۱۳۹۹/۰۲/۱۱

خب اول از همه بگم که غلط املاییاش نسبتا زیاد بود دوم اینکه به نظرم ارزش بیست هزار تومنو نداره اگه میخواهید بگیرید از بی نهایت بگیرید داستان بدک نبود یه کم توش منطقی نبود وقایع. مثلا چرا باید یه پسر

- بیشتر
حیدری
۱۳۹۸/۱۲/۲۱

متاسفم واسه هما پور اصفهانی که با ادیت کردن و عوض کردن رمانای موندگارش اییینن طوریی سطح رماناشو میاره پایین!! اون از تقاص ، اون از سیگار شکلاتی که نسخه آنلاینش شاهکار بود و نسخه اصلیش به مفتم نمی ارزید

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۴)
خیلی سوالا از نظر آدم معمولی هستن، مثل خیلی حرفا، اما با گفتنشون دنیای یه آدم ویرون می‌شه!
huseinmoradi
دو وقت خداوند می‌خنده، بلند می‌خنده، یکی وقتی‌خدا می‌خواد کسی رو عزیز کنه یا بزرگ، همه‌دست به دست هم می‌دن که اون فرد حقیر بشه اما اون هرروز عزیز و عزیزتر میشه. یک وقت همه می‌خوان کسی رو عزیز کنن، اما خدا نمیخواد و هرکاری می‌کنن نمیشه که نمی شه.
math
آدم وقتی کاری رو از روی اعتقاد و با ایمان کامل انجام بده، نه تنها باعث می‌شه خودش ازش لذت ببره، بلکه اطرافیان هم از اون کار فیض می‌برن.
لیلی
هر فردی برای انجام یه رسالتی به این دنیا پا گذاشته. آفریده شدن هیچ آدمی و هیچ موجودی بی غرض نبوده و همینطور مرگش!
Torang Polyglot
می‌دونستم باید کپه مرگمو بذارم تا بتونم زود بیدار شم و به کارام برسم، اما کو خواب؟ چیزی که از چشمام فراری شده بود و اصلاً هم قصد نداشت خودشو به پلکای من تسلیم کنه.
نیکو
خیلی سوالا از نظر آدم معمولی هستن، مثل خیلی حرفا، اما با گفتنشون دنیای یه آدم ویرون می‌شه!
FATEMEH
- یا خدا! صداشو! ببخشید شما از مرغداری برمی گردین؟ - زهرمار! بی تربیت، سرما خوردم!
helya.B
آدم وقتی عاشقه قبل از هر چیز راحتی معشوقش می‌یاد تو ذهن و نظرش.
Torang Polyglot
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن، شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.
FATEMEH
چه لذتی داشت که بدونی کسی مثل کوه پشت سرته و ازت حمایت می‌کنه.
helya.B

حجم

۵۹۷٫۵ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

حجم

۵۹۷٫۵ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان