کتاب سجاده و صلیب
معرفی کتاب سجاده و صلیب
کتاب سجاده و صلیب نوشتهٔ هما پوراصفهانی است. انتشارات سخن این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان دربارهٔ دختری مسیحی است که تصادفاً با پسری مسلمان آشنا میشود.
درباره کتاب سجاده و صلیب
کتاب سجاده و صلیب دربارهٔ «ژولیت» است؛ دختری مسیحی که روز اول دانشگاه با پسری مسلمان و مذهبی تصادف میکند. بین این ۲ نفر نزاعی در میگیرد که چندین سال طول میکشد. در جریان این کشمکشها، ژولیت و مرد جوان به هم دل میبازند. اینجاست که موانع یکییکی رو میشوند.
این رمان در ۲ بخش و چندین فصل نوشته شده است. نام بخش نخست «ایران» و نام بخش دوم «هالیفاکس» است.
قصه از زمانی آغاز میشود که ژولیت به شوق ماشیندار شدنش از خواب برمیخیزد. ماشین اسپرت سفیدرنگ پارکشده وسط حیاط خانه، هدیهای بود برای همهٔ آنچه او خرخونی میخواند. ژولیت که خودش راوی رمان است میگوید که دلش ضعف میرود برای این ماشین؛ ماشینی که مسیر زندگی او را دگرگون میکند.
خواندن کتاب سجاده و صلیب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان و همچنین علاقهمندان به آثار هما پوراصفهانی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب سجاده و صلیب
«با فرود هواپیما قلبم فشرده شد، غربت رو با همه وجودم حس میکردم. وقتی هنوز تو آسمون بودیم، نه سر سبزی نقطه ای که توش میخواستیم فرود بیایم و نه آبی اقیانوس آرام، نتونست منو آروم کنه. قلبم دیوونه کننده میکوبید. از جا که بلند شدم حس کردم فشارم افتاده، ناچاراً از مهماندار لیوانی آب قند خواستم. تقریباً آخرین نفری بودم که با برداشتن کیف دستیم از پله های هواپیما رفتم پایین. حس تنهایی بدجور داشت عذابم میداد. کاش پاپا، الآن باهام اومده بود. حسم، اصلاً حس قشنگی نبود. نه استقلال، نه آزادی، فقط تنهایی و غربت. بغضم رو به زور فرو دادم و همراه سیل مسافران وارد سالن فرودگاه شدم. چه دم و دستگاهی!! فرودگاه هالیفاکس هم برای خودش شهری بود! بزرگ و شیک، منتظر چمدون هام توی صف ایستادم. خیلی زود هر سه چمدون اومد و من تحویلشون گرفتم. حالا باید یه تاکسی میگرفتم و آدرسی که پاپا بهم داده بود رو بهش میدادم. داشتم دور خوردم میچرخیدم و نمی دونستم باید چی کار کنم که چشمم افتاد به یه نقطه، سریع چرخیدم و پشتم رو بهش کردم. این اینجا چی کار میکرد؟! اصلاً دوست نداشتم منو ببینه. با همه وجودم داشتم با احساسم مبارزه میکردم. با دلتنگیم، با عشقم که باز داشت بهم دهن کجی میکرد. من نباید خودمو بهش نشون میدادم، اگه بارم اینقدر سنگین نبود حتماً یه گوشه قایم میشدم. داشتم فکر میکردم چی کار کنم که دستم سبک شد. سریع برگشتم، چمدون رو از دستم گرفته بود. این دو هفته چقدر بهش ساخته بود! سبزی چشماش از همیشه سبز تر بود. لبم رو جویدم و گفتم:
- خودم میتونم ...
سعی کرد لبخند بزنه:
- سلام عرض شد!
- گیریم که علیک! گفتم خودم میتونم...
همونموقع یه باربر رو دیدم که داشت از کنارمون رد میشد، سریع صداش کردم:
- ببخشید آقا...
یارو بی توجه رفت، کوروش با خنده گفت:
- اینجا فکر کنم باید انگلیسی حرف بزنی، فارسی نمی فهمن!»
حجم
۵۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
حجم
۵۹۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
نظرات کاربران
وقتی که راهنمایی و دبیرستان بودم به نظرم جالب میومد ولی فقط برای همون سنین
قبلا اسمش جدال پرتمنا بود و کتابش هم آنلاین بود و رایگان😂 من اون موقع خوندم قشنگ بود😐
انقدر قلم ضعیف بود و داستان پردازیش کلیشه ای و فانتزی و لوس بود که حتی دوست ندارم ادامه ش رو بخونم و وقتمو باهاش تلف کنم... یه قالب تکراری به اسم دعوای دختر و پسری که باهم اختلاف دارن
یادش بخیر! چه قدر قبلا از خوندن این رمان و امثال این ها لذت می بردم، مخصوصا این یکی😊 ولی الان حتی یک خطش هم نمی تونم بخونم خیلی چیز ارزشمندی برای ارائه دادن نداره و یک ذهنیت فانتزی برای خواننده ترسیم می
کتاب قوی نیست.خیلی از جاهای کتاب توضیحات اضافه است.جذابیت داستان در حدی نیست که نتونی کتاب رو کنار بذاری.اگر فقط یک رمان از هما پور اصفهانی خونده باشین میتونین کل کتاب رو حدس بزنید.شخصیتهای داستان مثل شخصیت های شکلات تلخ
خوشم نیومد .بالاخره نفهمیدم منظور این رمان نویس ها از آدم مذهبی چطور آدمیه؟ بالاخره حداقل اینه که یه محرم و نامحرم سرشون بشه دیگه نه؟
موضوع جالبی بود ولی از اونجا که این رمان در سالهای ابتدایی کار خانم پوراصفهانی نوشته شده بود، انتظار می رفت در نسخه چاپی تغیرات مثبتی در زمینه نگارش و پردازش رمان صورت گرفته باشه و کتاب نسخه اصلاح شده
بسیار سطح پایین
خب اول از همه بگم که غلط املاییاش نسبتا زیاد بود دوم اینکه به نظرم ارزش بیست هزار تومنو نداره اگه میخواهید بگیرید از بی نهایت بگیرید داستان بدک نبود یه کم توش منطقی نبود وقایع. مثلا چرا باید یه پسر
متاسفم واسه هما پور اصفهانی که با ادیت کردن و عوض کردن رمانای موندگارش اییینن طوریی سطح رماناشو میاره پایین!! اون از تقاص ، اون از سیگار شکلاتی که نسخه آنلاینش شاهکار بود و نسخه اصلیش به مفتم نمی ارزید