دانلود و خرید کتاب اوراکل؛ جلد دوم هما پوراصفهانی
تصویر جلد کتاب اوراکل؛ جلد دوم

کتاب اوراکل؛ جلد دوم

انتشارات:انتشارات سخن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۲۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اوراکل؛ جلد دوم

کتاب اوراکل؛ جلد دوم، نوشته هما پوراصفهانی، داستان فرار مهراد و تلاش او برای اثبات بی‌گناهی‌اش است. در این میان، درگیری مهراد با مارال، ماجراهای جدیدی می‌سازد که داستان کتاب اوراکل؛ جلد دوم را شکل می‌دهند. 

درباره‌ی کتاب اوراکل؛ جلد دوم

در جلد اول کتاب اوراکل خواندیم که مهراد صباغ، تاجری مشهور و موفق است. اما کمی نمی‌گذرد که به سربه‌نیست کردن همکارش، الیاس، متهم می‌شود. او قبل از اینکه دستگیر شود، فرار می‌کند تا بتواند مدرکی برای بی‌گناهی خود پیدا کند...

مارال که چندماه قبل‌تر به اجبار با مهراد ازدواج کرده است، او را تعقیب می‌کند. او می‌خواهد با تعقیب مهراد و تهدید او به افشای محل اختفایش، او را مجبور به طلاق کند اما دقیقا لحظه‌ای که مارال فکر می‌کند موفق شده و نقشه‌اش عملی شده است، مهراد متوجه او می‌شود و او را زندانی می‌کند. حال باید دید که آیا مارال موفق می‌شود از مهراد جدا شود؟ آیا مارال مهراد را لو می‌دهد؟ مهراد می‌تواند بی‌گناهی‌اش را اثبات کند؟ اصلا آیا مهراد بی‌گناه است؟ اگر دوست دارید پاسخ تمام این پرسش‌ها را پیدا کنید، کتاب اوراکل؛ جلد دوم را بخوانید. 

کتاب اوراکل؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر دوست دارید گره‌ معمای کتاب اوراکل را باز کنید، حتما کتاب اوراکل؛ جلد دوم را بخوانید. دوست‌داران کتاب‌های پلیسی و معمایی از خواندن کتاب اوراکل؛ جلد دوم لذت می‌برند.

بخشی از کتاب اوراکل؛ جلد دوم

بیا اینجا بچه.

با ترس نگاهش کردم و گفتم:

ــ زیر بارون، نصف شب، مگه از جونم...

دست‌هایش را جلو آورد، با یک حرکت من را گرفت و دقیقا چون کودکی کشید بین دست‌هایش. سرم روی بازویش و پیشانی‌ام دقیقا جلوی لب‌هایش قرار گرفت. همان لحظه رعد سوم زده شد و این بار فقط سر جایم تکان خوردم. مهراد با چشمان بسته آهسته گفت:

ــ هیش نترس! جات امنه.

صدایش خوابِ خواب بود. نگاهی به خودم انداختم. من آنجا بین بازوان مهراد صباغ دقیقا چه می‌کردم؟ روزگار چه بازی‌هایی که نداشت! صدای نفس‌های مهراد باز نشان از به خواب رفتنش داشت. واقعا آنجا چه جای امنی بود! آن‌قدر امن که صدای رعدهای بعدی را حتی نمی‌شنیدم. هم نیمه شب بود و هم باران می‌بارید، ولی مهراد تنها حامی‌ام شده بود. همین! لبخند روی لبم نشست. نمی‌شد از او نفرت داشته باشم. خودش نمی‌گذاشت. وقت‌هایی که ذات مهربانش را رو می‌کرد جلوی نفرتم را می‌گرفت. چشمانم را بستم. این بار راحت‌تر و سریع‌تر از بار قبل به خواب رفتم.

Mehr🍀
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

افتضاح جلد اول که به راحتی توی صد صفحه هم جا می شد و بیخود کاغذ مصرف کرد، جلد دوم هم که با تمام تلاشم برای دووم اوردن، کلی از صفحات رو رد کردم تمام مدت حس می کردم یه دختربچه نوجوان

- بیشتر
تسنيم
۱۳۹۹/۰۳/۲۴

افتضاح به تمام معنی.یعنی این خانم خیلی غره شده به فروش رمان هاش و فکر کرده هر مدلی بنویسه فروش میره.افتضاح افتضاح

مه‌سا
۱۳۹۹/۰۲/۲۳

داستان الکی کِش داده شده بود . حتی میتونس توی همین ۲ جلد جمع بشه و الکی مخاطب رو به جلدهای بعدی نفرستی. موضوع پخته و پرداخته شده نبود و زیادی آبکی بود .. در کل نه بخش عاشقانه رمان

- بیشتر
Rare
۱۳۹۹/۰۲/۲۱

واقعا پشیمونم از هزینه ای که برای این کتاب کردم.. ی فیلم هندی به تمام معنا..نویسنده این کار باید برن فیلمنامه فیلم هندی بنویسند جای تند تند چاپ کتاب

Erika
۱۳۹۹/۰۵/۳۱

واقعا حیف وقت و چشمام که گذاشتم رو خوندن این رمان... نویسنده یه جوری نازنین را بزرگش کرده انگار خدا ، که همه چی را پیش بینی و برنامه ریزی کنه برای زندگی چند نفر 🤦🏻‍♀️ اگر آخر داستان به

- بیشتر
ftm
۱۳۹۹/۰۵/۳۰

به نظرم زمانی که صرف این کتاب میکنین رو میتونی صرف یه رمان حرفه ای تر بکنین واقعیتش به نظرم نویسنده اصلا حواسش به این نبوده که کمی منطقی فکر کنه درمورد شخصیت های داستانش و خیلی زیادی داستانه دیگه

- بیشتر
Ŧคtє๓єђ
۱۳۹۹/۰۴/۰۴

حیفِ وقت و هزینه ای که صرف این رمان بشه نویسنده باید بره سه دور رمان راز کیارش رو بخونه تابفهمه رمان پر کشش یعنی چی.این چیه نوشته خدایی؟🤦🏼‍♀️

Mohadese
۱۳۹۹/۰۶/۱۰

خیلی بچگانه و دور از واقعیت بود، اصلا از کسی که چند ساله مینویسه و خودش رو جزو نویسنده های برتر میدونه همچین چیزی انتظار نمیرفت. پایانش اصلا خوب نبود آدم بعد از خوندن دو جلد احساس میکنه سرکار بوده.

raha moosavi
۱۳۹۹/۰۳/۱۵

مثل همیشه تخیلی ودورازواقعیت

رهارادان
۱۳۹۹/۱۰/۰۱

با کار های قبلی ایشون متفاوت بود و روند داستان ضعیف بود . یه جاهایی از کتاب رو فکر کنم یه دختر ۱۳ ساله نوشته بود .( بلوند کردن موهای کسی که خوابه ، اون همه تلاشی که مهراد برای

- بیشتر
آرامشم... تو همه آرامش منی!
یك رهگذر
تو تمام غیرت منی.
یك رهگذر
یه وقتایی توی زندگیت می‌آد که همه دورتو خالی می‌کنن. نگاه که می‌کنی می‌بینی از هزار نفری که رفیقت بودن فقط یه نفر مونده. فکر نکن این اتفاق تلخیه. چون اون یه نفر قراره برات تبدیل بشه به هزار نفر...
یك رهگذر
هر کسی گوید سخن از عشق را نتواند که دلی از تو برد دلبری از تو چنان دشوار است که دل تب‌دار و یک بیمار می‌خواهد فقط...
ARASTEH
ــ سیگار داری؟ حسین جلو رفت. روی مبل کنار مهراد نشست و گفت: ــ مگه ترک نکردی؟ ــ چرا، ولی حالا اون ترکم کرده.
ryhn_rj
آهسته گفت: ــ سیگار داری؟ حسین جلو رفت. روی مبل کنار مهراد نشست و گفت: ــ مگه ترک نکردی؟ ــ چرا، ولی حالا اون ترکم کرده.
ryhn_rj

حجم

۲۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۲۶ صفحه

حجم

۲۹۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۲۶ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان