دانلود و خرید کتاب می درخشد معصومه بهارلویی
تصویر جلد کتاب می درخشد

کتاب می درخشد

انتشارات:انتشارات سخن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۲۲۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب می درخشد

کتاب می درخشد رمانی از معصومه بهارلویی نویسنده کتاب‌های انتهای سادگی، شب‌چراغ، بهت اصلاً نمیاد، نطلبیده، مجنون‌تر از فرهاد، این روزها، گل و سکه و ماه است.

درباره کتاب می‌ درخشد

معصومه بهارلویی متولد سال ۵۹ است و در دانشگاه الزهرا تاریخ خوانده است. او از دوران نوجوانی شروع به نوشتن کرد. رمان می درخشد داستان زندگی خانواده‌ای ساده را در شهر تهران روایت می‌کند. در این داستان دختر خانواده که به رانندگی علاقه دارد، تصمیم می‌گیرد برای اهدافی که در سرش دارد شغل رانندگی را انتخاب کند اما خانواده‌اش به آسانی با این تصمیم کنار نمی‌آیند.

سایه مهندسی معدن خوانده است اما نمی‌تواند کار کند چون تمام استخدامی‌ها آقا هستند و او که رتبه بسیار خوبی داشته نمی‌تواند سر کار برود. پس تصمیم می‌گیرد برای اعتراض شغل مسافرکشی را انتخاب کند. اما کم‌کم به این کار علاقه‌مند می‌شود. مانی پسر دایی سایه سال‌هاست به او علاقه دارد و سعی می‌کند این علاقه را نشان دهد اما سایه اول به او اهمیت نمی‌دهد تا اینکه بالاخره می‌پذیرد و پدرش اجازه می‌دهد مدتی با هم رفت و آمد داشته باشند تا همدیگر را بهتر بشناسند.

مزدک شوهر خواهر سایه است. سحر خواهر سایه با مزدک برادر مانی ازدواج کرده است اما مدتی بعد از تولد نازگل دخترشان از دنیا رفته است و حالا مزدک سایه را مانند خواهر خودش دوست دارد و در آغاز داستان به جایی می‌رود که سایه مسافرکشی می‌کند و با مسؤول خط دعوا می‌کند و سایه را تهدید می‌کند به پدرش می‌گوید. در این میان سایه درگیر یک اتفاق دیگر می‌شود. درگیر مردی به نام بابک که دخترش را به مهدکودک می‌برد. داستانی که پیچیدگی‌های رمان می درخشد را بیشتر و بیشتر می‌کند.

خواندن کتاب می‌ درخشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب می‌ درخشد

«شنیده‌ام که راضی کردن بابابزرگ خیلی وقت برده است، به خصوصو که می‌گفت او حاجی معتبر بازار است و نمی‌خواهد با تجدید فراش در آن سن، خود را ملعبه‌ی دوست و آشنا کند، اما بالاخره مجبور شد کوتاه بیاید. بعد از پرس و جو از این و آن، مامان طلا به عقد بابابزرگ درآمد. مامان طلا مثل اسمش طلاست و من شدیدا دوستش دارم. سی و پنج ساله بود که همسر بابابزرگم شد. چند سال بعد هم خورشید به دنیا آمد. خورشید و سحر همسن بودند و سحر او را خورشید صدا می‌زد و به متابعت او، همگی ما، خورشید صدایش می‌زدیم. روزی که خورشید و مامان طلا از ایران رفتند بدترین روز زندگی من بعد از مرگ سحر بود. بابابزرگ تازه فوت کرده بود و دایی خورشید اصرارا داشت خواهر و خواهرزاده‌اش به او ملحق شوند. چند سال بعد مامان طلا نتوانست تاب غربت را بیاورد و برگشت، اما خورشید که تازه آن‌جا داشت سر و سامانی می‌گرفت نزد دایی‌اش ماند. در سال های ابتدایی اقامتش هفت هشت ماه یک سری می رفت اما بعد از مدتب به خاطر دانشگا و ازدواجش رفت و آمدش کمتر شد.»   

shima
۱۳۹۸/۱۱/۲۷

خیلی قشنگ بود شخصیت های اصلی معرکه بودن هم سایه هم بابک و هم رادین کوچولو با اون باباک گفتنش زیبایی رمان در این بود که نقش خانواده و پدر و مادر رو تو زندگی پر رنگ نشون داده بود

- بیشتر
مریم
۱۳۹۸/۰۹/۰۵

این بهترین رمانیه که خوندم به شدت توصیه میشه یه عاشقانه لطیف و دل نشین خوبیه کتاب اینه که زیاد کش داده نشده و روندش مثل صدای رودخونه هستش آروم و دلنشین همراه با کمی چاشنی هیجان

aseman
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

رمان قشنگی بود. ‌مثل بقیه نوشته های خانم بهارلویی نقش پررنگ خانواده در داستان ملموس بود.فرهنگ خانواده های داستان قابل لمسه و توسط همه مون تو جامعه دیده شده. در کل داستان منو به شدت جذب کرد.

*star*
۱۳۹۹/۰۱/۲۰

بنظر من رمان قشنگی بود آخر داستان ادم و گیج ویا عصبی نمیکرد از نظر پایانش،پیشنهاد میکنم بخونید،

آتوسا
۱۳۹۸/۰۶/۱۲

به نظرم نیاز به ویراستاری دوباره داره. افعال یه جا ماضی بودن یه جا حال. ولی سوژه خوب بود.

Hanieh
۱۳۹۹/۰۹/۱۵

بد نبود اما خوب هم نبود اگر وقت اضافه دارید و حوصلتون سر رفته بخونیدش

الناز
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

بعد از مدتها یه رمان خوب خوندم‌. قلم روون و داستان جذاب. هرچند شخصیت دختر داستان یه جاهایی رو اعصاب بود ولی به جاش شخصیتش به واقعیت نزدیک بود. ارزش خوندن و ارزش خریدن داره کاملاً

مری و راه های نرفته اش
۱۴۰۰/۰۲/۱۷

کتاب خوبی بود ولی نسبت به بقیه آثار خانم بهارلویی ضعیف بود. این کتاب عاشقانه پررنگ تری رو می طلبید.

parisa.sbr
۱۳۹۸/۰۶/۱۳

یکی از قشنگترین رمان های خانم بهارلویی

Rasa
۱۳۹۹/۰۵/۳۱

تعریف قلم خانم بهارلویی اخیرا زیاد می‌شنیدم و خب وقتی این کار را شروع کردم توقع خواندن یک همچین داستان سطح پایین و بی محتوایی بدون هیچ گونه جذابیتی را نداشتم.اصلا داستان دچار یک سردرگمی زیاد بدون هیچ قلم روان

- بیشتر

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۸۹ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۸۹ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان