کتاب سرچشمه های فرم معماری
معرفی کتاب سرچشمه های فرم معماری
کتاب سرچشمه های فرم معماری نوشتهٔ مارک گلرنتر و ترجمهٔ پویان روحی و ویراستهٔ مهتا سیدجوادی است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سرچشمه های فرم معماری
کتاب سرچشمه های فرم معماری به تاریخ انتقادی تئوری طراحی پرداخته است. این کتاب که در ۹ فصل نوشته شده، گفته است که تئوری طراحی، دامنهٔ گستردهای از موضوعات را در بر میگیرد، اما مهمترین و اصلیترین این موضوعات فرم است. نویسنده، با دنبالکردن یک مسیر تاریخی نشان داده است که چطور فرم هنری در هر دورهای بازتاب دیدگاههای فلسفی و باورهای کیهانشناختی حاکم بر آن دوره بوده است. موقعیت هنرمند در هر لحظه از تاریخ، توسط جهانبینی او در آن لحظه شکل گرفته و در نگاه او به فرم و تولید آن تأثیر مستقیم داشته است. در این باره بیشتر بخوانید.
خواندن کتاب سرچشمه های فرم معماری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران هنر معماری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سرچشمه های فرم معماری
«اومانیستهای ایتالیایی در قرنهای چهاردهم و پانزدهم دیدگاههای قرون وسطی را کنار گذاشتند و تلاش کردند فلسفه، هنر و معماریِ دنیای باستان را احیا کنند. آنها شکوه تمدن باستان را با فرهنگ پست قرون وسطی مقایسه و آرزو میکردند بتوانند فرهنگ امپراتوری روم را از همان جا که متوقف شده بود ادامه بدهند. همانطور که در فصل پیش دیدیم، فلسفهٔ مدرسی در قرن سیزدهم بعضی از مفاهیم باستانی را احیا کرد، اما حالا سرعت این کار به شکلی دراماتیک افزایش یافته بود. (۱) میتوانیم در این «باززایی» دنیای کلاسیک باستانْ بازگشت تأکیدآمیز به دو ویژگی اصلیِ اندیشهٔ یونانی را ببینیم: اشتغال فکری به [امر] سکولار به جای [امر] الاهی و آگاهی از فرد و نیروهایش.
علاقهٔ احیاشده به جهان محسوس خود را به شدیدترین شکل در هنر آغاز رنسانس نشان داد. نقاشان و مجسمهسازانی که از پیِ هم آمدند طبیعتگراییِ جوتو و پیزانو را ادامه دادند و به ثبت جزئیات ظاهری پرداختند. از پییترو (۱۳۴۸ ـ ۱۲۸۰ م) و آمبروجیو لورنزتی (۱۳۴۸ ـ ۱۲۸۵ م)، تا دوناتلّو (۱۴۶۶ ـ ۱۳۸۶ م)، لورنزو گیبرتی (۱۴۵۵ ـ ۱۳۸۱ م) و پیرو دلا فرانچسکا (۱۴۹۲ ـ ۱۴۲۰ م) میتوان اشتیاقی روزافزون، و تواناییِ فزایندهای برای تولید تصاویر هنری براساس دنیای محسوس مشاهده کرد. (تصویر ۴۱) تا آغاز رنسانس پیشرفته در پایان قرن پانزدهم، هنرمندانی مثل لئوناردو داوینچی (۱۵۱۹ ـ ۱۴۵۲) عالیترین نمونههای واقعگرایی در تاریخ هنر غرب را تولید کردند. (تصویر ۴۲)
همین گرایش سکولار درعینحال باعث شد باور به نیروهای فردی شکل بگیرد. انسان رنسانسی به گفتهٔ کاسیرر، به «یک آگاهی از آگاهی» رسید. (۲) یکی از جلوههای این آگاهی خود را در نگاه جدید به آموزش، که توسط اومانیستهایی مثل ویتورینو دِ فلتره (۱۴۴۶ ـ ۱۳۷۸ م) و گوارینو اهل ورونا (۱۴۶۰ ـ ۱۳۷۰ م) ارائه شد، نشان میدهد. درحالیکه نظام آموزشیِ نخستین، که در مدارس کلیسایی و دانشگاهها برقرار بود، بیشتر «واقعیتها» را به دانشجویان ارائه میکرد تا آنها این واقعیتها را جذب کنند، نظام آموزشیِ جدید توجه خود را به سمت فرد معطوف، و بر پرورشِ شخصیت و منش۸۲ تأکید کرد. (۳) یکی دیگر از جلوههای این آگاهیِ جدید خود را در اشتغالِ روزافزون به شهرت نشان میدهد. در قرون وسطی، زمانی که مردان قدرت ناکارآمدِ خود را با قدرت مطلق خداوند قیاس میکردند، غرور تقریباً یک گناه محسوب میشد. (۴) اما در رنسانس، مردان تواناییهای فردیِ تازه بیدارشدهشان را به رخ میکشیدند و به آنچه میتوانستند با استفاده از این تواناییها انجام بدهند افتخار میکردند. برای مثال، گیبرتی به منحصربهفرد بودنِ دستاوردهای خود مباهات و عنوان میکرد تمام دستاوردهایش محصول کار فردیِ خود او هستند.»
حجم
۶٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۶٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
نظرات کاربران
یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم -فلسفه و روند هنر و معماری از باستان تا قرن بیست-