کتاب اتاق شگفتی ها
۳٫۶
(۲۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب اتاق شگفتی ها
«اتاق شگفتیها» نوشته ژولین ساندرل، نویسنده جوان و موفق فرانسوی، از پرفروشترین رمانهای سال ۲۰۱۸ فرانسه است.
تلما برای یک شرکت تولیدکننده محصولات آرایشی کار میکند و مدیر یک گروه پانزده نفره ساخت شامپو است. او در پی دستاوردهای موفقیتآمیزش در پی ساختن شامپویی برای رفع شوره سر به عنوان پاداش اضافهحقوق و مرخصی گرفته و با پسرش لویی، به تفریح میرود، اما لویی در یک حادثه به شدت آسیب میبیند و به کما میرود:
«دو دندهٔ ترکخورده و یک پای شکسته. شکستگی باز نبود. به من گفته بودند که تنها تحرک نداشتن کافی خواهد بود و من بلافاصله، در جواب پرسیده بودم که این تحرک نداشتن وقتی که او نمیتواند جستوخیز کند، چه معنایی دارد. پرستار از آن نگاههای پرمعنا به من انداخت و طبعاً، این شوخی بیجایی بود، درآمده از دهان مادری نگران. مادری بودم گیج و سرگردان، درمانده و غصهدار. نمیدانم. تمام اینها غیرواقعی به نظر میآمد.
این چیزی جز یه کابوس نیست، تلما. تو از خواب بیدار میشی و لویی رو کنارت میبینی که یه حلقه از موهاش روی چشمهای سیاهش افتاده، چشمهایی که از بین تمام مژههاش، خنده میباره.»
پس از به کما رفتن لویی، تلما روزهای سخت و پرمشقتی را میگذراند تا این که یک روز لیستی از کارهایی را که لویی دوست داشته انجام دهد، زیر تخت او پیدا میکند، ناگهان در اوج ناامیدی فکری به ذهنش میرسد، شاید با تحقق بخشیدن به رویاهای لویی، بتواند او را بازگرداند.
ژولین ساندرل در «اتاق شگفتیها» به زیبایی تمام، عشق ناب مادرانه را به تصویر کشیده است.
خورشید هم یک ستاره است
پگاه ملکیان
ستون دنیایم باشفرانک معنوی
زندگی داستانی ای. جی فیکریگابریل زوین
با من روراست باشجولیا کلیبورن جانسون
هر روزدیوید لویتان
خیابان چرینگ کراس شمارهی ۸۴هلین هانف
و کسی نماند جز ماساناز کریمی
پیش از آنکه بمیرملورن اولیور
همهی خوبیهایتکالین هوور
لالاییکیم توی
شهر خرسفردریک بکمن
همهجا آتشهای خُردسلست اینگ
عشق و ژلاتوجنا اوانس ولچ
بروکلینی دیگرژاکلین وودسن
کد رزکیت کوئین
یه چیزی بگولاوری هالس اندرسن
صدای آخر خطجان مارس
تمام آنچه که هرگز به تو نگفتممرضیه خسروی
قطعهای از دنیاکریستینا بیکرکلاین
سوپرمارکت شبانه روزیسایاکا موراتا
حجم
۱۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۵۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
اَه حرف زدن در مورد کتابی که تاثیر خاصی روی آدم نزاشته واقعا سخته. میدونید ایده ی جالبی داره اما از خیلی لحاظ میتونست جذاب تر باشه... داستان در مورد تلماست. زن خود ساخته ای که شغلش همیشه براش ارجحیت داشته.
یک مادر که تمام وقتش رو برای کارش صرف می کنه و یه روز ناگهانی پسرش تصادف بدی می کنه و به کما می ره و چالش این مادر با زندگی ش شروع می شه. کتاب بدی نبود ولی یه
لطفا تو بی نهایت بذارید
راستش خیلی جذاب نبود از اونایی نبود که غرق داستان بشی و آخرش قابل پیش بینی بود به شخصه میخواستم وسطاش ول کنم و ادامه ندم خوندن این کتابو ولی از اونجایی که دوست ندارم کتابی رو نصفه نیمه رها
به نظرم عالی بود یه طور دیگه به وقایع نگاه کردن.
🌙 تِلما. تلما مادر لوییـه. لویی یه پسر دوازده و نیم سالهست و کلی برای زندگیش شور و شوق داره. تلما یه مادر مشغول به کاره. اینقدر مشغول که حواسش خیلی از پسرش پرت میشه.. و لویی هم با اسکیت بردش میره
تا فرصت هست زندگی کنیم...
ارزش یک بار خوندنو داره، با تموم شدنش این جمله اومد تو ذهنم مادرها این موجودات عجیب و دوستداشتنی!
موضوع داستان خوب بود حتی تا اواسط کتاب داستان جذاب پیش میره، ولی یهو انگار با ورود چند نفر به داستان از موضوع اصلی کمی فاصله گرفته می شه و خیلی معمولی داستان پایان می گیره و حتی قابل پیشبینی.
به نظر من خوب بود زیادی عیر واقعی و دور از ذهن نبود