کتاب رد گم
معرفی کتاب رد گم
کتاب رد گم نوشتۀ آله خو کارپانتیه و ترجمۀ ونداد جلیلی است. نشر چشمه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این رمان، هنگام زندگی نویسندهاش در هائیتی و ونزوئلا و براساس تجربیات او در این مکانها نوشته شده و مهمترین نوشتۀ نویسندۀ آن است.
درباره کتاب رد گم
کتاب ردِ گُم، به همراه رمان دیگری از آله خو کارپانتیه به نام «در قلمرو این عالم»، هنگام زندگی نویسنده در هائیتی و ونزوئلا و براساس تجربیاتش در این مکانها نوشته شده است.
در این کتاب، زن و شوهری هنرمند و پرمشغله را میخوانیم که در سالهای میانۀ دو جنگ جهانی، زندگی یکنواخت و نسبتاً سردی را سپری میکنند. زن، بازیگر تئاتر است و مرد، آهنگسازی سازشناس است که در زمینۀ موسیقی پژوهش هم میکند.
این داستان را مرد روایت میکند و از همان ابتدا ما وارد یکنواختی آشکار زندگی این زوج میشویم تا اینکه مرد، یک پیشنهاد کاری متفاوت از موزهای برای تحقیق راجع به سازهای ابتدایی قبایل آمریکای لاتین دریافت میکند. او سفرش را آغاز میکند و دنیایی نو را پیش چشم مخاطب میگشاید. سفری هستیشناسانه بهسوی مرحلۀ آغاز تکامل بشر و یک دهنکجی جانانه به سلطۀ مادیات بر انسان که از ابتدای دورۀ مدرنیته آغاز شده است.
رمان رد گم، به اعتقاد منتقدان، مهمترین اثر کارپانتیه است. این اثر، در زمان انتشار، در سال ۱۹۵۶، جایزۀ بهترین کتاب خارجی فرانسه را بُرد و به بیست زبان ترجمه شد. رابرت چرچ، منتقد انگلیسی، آن را همپایۀ رمان مشهور موبیدیک دانسته است.
خواندن کتاب رد گم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره آله خو کارپانتیه
آله خو کارپانتیه در سال ۱۹۸۰ در شهر لوزان در سوییس به دنیا آمد. وی نویسندهای علاقهمند به موسیقی و انسانشناسی بود.
پدر کارپانتیه، معماری فرانسوی و مادرش معلم زبان روسی بود. وقتی او هشتساله بود، پدر و مادرش به کوبا رفتند. کارپانتیه در دانشگاه هاوانا مشغول به تحصیل در رشتۀ معماری شد اما وقتی پدر و مادرش از هم جدا شدند، تحصیل را رها کرد و وارد کار نقد سیاسی و فرهنگی شد تا بتواند از این راه، زندگی خود و مادرش را تأمین کند. او کمی بعد، به همراه عدهای دیگر، مجلهٔ «رویستا ده آوانسه» را تأسیس کرد که به جنبشهای آوانگارد میپرداخت.
همکاری کارپانتیه با گروههای چپگرا و مخالفت با رژیم دیکتاتوری «خراردو ماچادو» موجب دستگیری او در سال ۱۹۲۷ شد.
این نویسنده، پس از آزادی از زندان، به پاریس گریخت؛ یازده سال آنجا ماند؛ وارد جنبش سوررئالیسم شد و نخستین رمانش را با موضوع تفحص در سنتهای آفریقاییکوبایی اقشار فقیر کوبا نوشت.
کتاب «موسیقی کوبا»، نخستین تاریخچهٔ ریشههای تلفیقی موسیقی کوبا بود که کارپانتیه آن را در سال ۱۹۴۶ نوشت. او سپس دو رمان «رد گم» و «قلمرو این عالم» را براساس تجربیات زندگی در هائیتی و منزوئلا نوشت. کارپانتیه، نظریهٔ رئالیسم جادویی را (با ذکر اصطلاح «واقعیت جادویی») در مقدمهٔ کتاب «قلمرو این عالم» مطرح کرد. او در سال ۱۹۵۶ «تعقیب» را نوشت. رمانهای «مجموعهٔ آمریکایی» این نویسنده نیز به موشکافی مفصل تاریخ میپردازد.
او در سال ۱۹۵۹، بعد از انقلاب کوبا، به وطنش بازگشت و چند مقام رسمی بر عهده گرفت؛ از جمله مدیریت انتشارات دولتی کوبا و کرسی استادی تاریخ فرهنگ در دانشگاه هاوانا. کارپانتیه در سال ۱۹۶۶ نیز در مقام رایزن فرهنگی کوبا به پاریس برگشت و تا پایان عمر آنجا ماند.
آلهخو کارپانتیه در سال ۱۹۰۴ درگذشت.
بخشی از کتاب رد گم
«نیمهشب گذشته بود و هنوز بحثوجدل برقرار بود. موش این وسط ناگهان حس میکرد سرما خورده است. از من خواست پیشانیاش را لمس کنم، که سرد بود، و از تبولرز نالید. آنقدر سرفه کرد تا گلوش واقعاً به درد افتاد. بیاینکه به او توجه کنم چمدان میبستم و سپیدهنزده سوارِ اتوبوس بودیم. اتوبوس پُر از آدمهایی بود که دورِ خود پتو گرفته بودند و به جای شال هوله دورِ گردنشان بسته بودند. موش تا آخرین لحظه با نقاش حرف میزد و برنامه میریخت که پس از بازگشتمان از سفر، که دستبالا دو هفته بیشتر طول نمیکشید، او را در پایتخت ببیند.
عاقبت راه افتادیم و واردِ جادهای شدیم که لابهلای کوههای تیز و دندانهدار در امتدادِ تنگهای آنچنان مهگرفته پیش میرفت که در نورِ صبحگاهی از درختانِ سپیدار جز سایهای کمرنگ دیده نمیشد. میدانستم موش تا چند ساعت به مریضی وانمود خواهد کرد چون از آن دسته آدمهایی بود که عاقبت خودشان آنچه تظاهر میکنند باور میکنند. بنابراین در خود فرو رفتم و آماده شدم از دیدنیها لذت ببرم و موش را فراموش کنم، گیرم او سرش را بر شانهٔ من گذاشته بود و آههای رقتانگیز میکشید. تجربههایی که از شیوههای زندگی، طعمها، کلمات و اشیای اینجا داشتم احیا شده بود، بیش از آنچه میپنداشتم بر من اثر گذاشته بود و تا همان لحظه هم رفتن از پایتخت به لوس آلتوس برای من مثلِ بازگشت به سالهای کودکی، نوجوانی و اولین مراحلِ خودآگاهی این دوره بود. انار و کوزهٔ آب، تصاویرِ ورقهای بازی، حیاطِ خانهها، بوتههای ریحان باغچهها و درهای آبیرنگ همهچیزی به من میگفتند. اما اکنون از مناظری میگذشتم که زمانی که دنیا را صرفاً با حسِ لامسه نمیشناختم، به چشم دیده بودم. از مهِ شیریرنگ که در نورِ سپیده رنگِ سبز میگرفت بیرون آمدیم و واردِ مرحلهٔ اکتشاف شدم. اتوبوس از شیب بالا میکشید، محورهاش ناله میکرد، بادِ سرد را شیار میزد و در آستانهٔ پرتگاهها چنان رعشه میگرفت و بهسختی حرکت میکرد که انگار هر شیب را به بهای آسیبی شدید به چارچوبِ لکندهاش پشتسر میگذارد. چارچرخهٔ محزونی با سقف سرخرنگ بود که از شیبها بالا میرفت و بالا میرفت، وزنش را بر چرخهاش میانداخت و خود را در میانهٔ دیوارههای تقریباً قائمِ تنگه راست نگه میداشت. اتوبوس انگار میان کوههای گردنفراز که مدام بلندتر میشد، آب میرفت. اکنون نورِ خورشید بر قلهٔ کوهها میسایید، قلههای دو طرف تکثیر میشد، نوکشان تیزتر میشد و هیبتشان هراسآورتر. تیغهٔ کوهها همچون تبرهایی سیاه و عظیم جلو باد قامت میافراشت و باد در گذرگاهها زوزهای ابدی میکشید.
مقیاس هر چه اطرافمان بود چند برابر میشد و همهچیز بهصراحت بر تناسبی تازه تأکید میکرد.
این شیبِ پُرپیچوخم که تمام شد خیال کردیم به نقطهٔ اوج ارتفاع رسیدهایم اما میان کوههای یخزدهای که قلهشان بر قبلیها مشرف بود، شیبِ دیگری برابرمان پدیدار شد تیزتر و پیچاپیچتر از قبلی. اتوبوس سرسختانه بالا میرفت و در گذرگاهها هیچچیز جلوگیرش نبود، خویشاوندیاش به حشرات از صخرهها نزدیکتر بود و خود را بر پاهای مدورش جلو میکشید.»
حجم
۴۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۴۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
نظرات کاربران
مطالعه کتاب برای من تجربه دلنشینی از غوطهور شدن در فضای جادوییِ ادبیات آمریکای لاتین بود و ترجمه درستِ ونداد جلیلی هم به تاثیرگذاری هرچه بیشتر کتاب کمک کرد. ۱۰۰ صفحه اول کتاب کمی فروتنی و همراهی طلب میکند تا با