دانلود و خرید کتاب روبان قرمز احمدرضا احمدی
تصویر جلد کتاب روبان قرمز

کتاب روبان قرمز

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روبان قرمز

این شاعری است که زنجیر پاره کرده است نه دیگر از سوگ هراس دارد نه دیگر از عشق هراس دارد نه دیگر از مرگ هراس دارد نه دیگر از ابهام و شکست و تردید هراس دارد در زمان رها شده است نه بالی دارد که پرواز کند نه پالتویی دارد که در برف گرم شود.... در مجموعه «روبان قرمز» گزیده‌ای از ناب‌ترین اشعار شاعر توانای معاصر، احمدرضا احمدی را می‌خوانید. احمدی در این مجموعه در بیشتر شعرهایش به عنوان راوی حضور دارد و روایت او روایتی سر راست اما نه طبق معمول است. او باور و انتظار ذهنی مخاطب از کلمات را بهم می‌ریزد، می‌شکند و از نو می‌سازد.

درباره احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده نوگرای ایرانی، در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان به دنیا آمد و در ۲۰ تیر ۱۴۰۲ در تهران درگذشت. او بنیان‌گذار جریان ادبی «موج نو» در دهه ۱۳۴۰ بود که تحولی بزرگ در شعر و هنر معاصر ایران ایجاد کرد. نخستین مجموعه شعر او، «طرح»، در سال ۱۳۴۰ منتشر شد و توجه منتقدان را جلب کرد. او علاوه بر شعر، در حوزه‌های داستان، نمایشنامه، و ادبیات کودک و نوجوان فعالیت‌های گسترده‌ای داشت. آثار ماندگار او شامل کتاب‌های «دفترهای سالخوردگی» و «به خاطر غنای این اندوه دستان ما را بگیر» هستند. او همچنین نقش فعالی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشت و آثار متعددی در زمینه موسیقی و شعر کودک تولید کرد.

احمدرضا احمدی با صدای خاص خود شعرهایش را دکلمه می‌کرد و در فیلم‌هایی همچون «پستچی» به ایفای نقش پرداخت. اشعار او به زبان‌های مختلف از جمله فرانسوی، عربی و آلمانی ترجمه شده‌اند. احمدی به سادگی و خلاقیت در انتخاب واژگان شناخته می‌شود و اعتقاد داشت که شعرهایش بازتاب زندگی واقعی او هستند. او در طول زندگی‌اش جوایز متعددی دریافت کرد و خیابانی در تهران به نام او نام‌گذاری شده است. احمدی علاوه بر نویسندگی، نقاشی نیز می‌کرد و نمایشگاه‌های آبرنگ او مورد استقبال قرار گرفتند.

زندگینامه کامل احمدرضا احمدی را در صفحه این شاعر در طاقچه بخوانید.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
نمی‌دانست برای هر سوگ باید چه لباسی بپوشد همیشه با عجله برگ‌ها را جارو کرده بود حتا درخت را که کاشته بود و اکنون به میوه رسیده بود با غفلت همیشگی‌اش میوه‌ها بر درخت مانده بودند پوسیدند و درخت نابود شد.
matbuat
زنگ آپارتمان ما را زدند همسرم گفت: شاید می‌خواهند ما را به یک مهمانی مجلل دعوت کنند گفتم: شاید همسرم پردهٔ پنجره را کنار زد گفت: پشت پنجرهٔ ما یک اتومبیل سیاه قبرستان ایستاده است هر دو ساکت شدیم.
علی
هر چه پیر شدیم خوشبختی گران‌تر و نایاب‌تر شد
علی
جهان را ساده نمی‌دیدند آن‌قدر بر جهان صورتک‌های مقوایی پوشانده بودند که چهرهٔ حقیقی جهان گم شده بود دیگر نمی‌توانستند از چهرهٔ جهان صورتک‌های مقوایی را جدا کنند آن‌ها حریقی را به یاد آوردند که همهٔ خانه را آتش زد آنان در جست‌وجوی خانه‌ای بودند که از آشوب مردمان از زلزله در امان باشند هنوز دنبال خانه‌ای ناب بودند.
علی
پیش از مرگ من و شاید پس از مرگ من درخت و عشق دلپذیر باشد
علی
دست‌فروشان در باران از سرما دیگر چیزی را جست‌وجو نمی‌کنند نه آینده نه شام شب نه هراس مدام از انهدام ماهی‌ها در یخ
matbuat

حجم

۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

حجم

۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۳۰ صفحه

قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰
۵۰%
تومان