دانلود و خرید کتاب ذهن فضول؛ به من چه! به تو چه! به ما چه! علی شمیسا
تصویر جلد کتاب ذهن فضول؛ به من چه! به تو چه! به ما چه!

کتاب ذهن فضول؛ به من چه! به تو چه! به ما چه!

معرفی کتاب ذهن فضول؛ به من چه! به تو چه! به ما چه!

«من فضولی می‌کنم، پس هستم!» درصدی از انسان‌ها هویت وجودی خود را از فضولی، سرک کشیدن و دخالت‌های خود به دست می‌آورند. گویی اگر دخالت در زندگی مردم نکنند، روزشان شب نمی‌شود، درواقع شعار زندگی‌شان این می‌شود «من فضولی می‌کنم، پس هستم!» و وقتی این جمله جزء نمایشنامه روانی زندگی یک فرد، چه زن و چه مرد، بشود، حال و روزش معلوم و درواقع جزء قواعد و دستورات ناخودآگاه ذهنش می‌شود، طوری که فرد از این طریق به زندگی خود معنا و مفهوم می‌دهد. برداشت شما از فضولی و دخالت چیست؟ خیلی از افراد فضولی را رفتاری می‌دانند که در برابر دشمن از ما سرمی‌زند در حالی که برخی افراد تنها برای لذت بردن از آن استفاده می‌کنند یا انتقام گرفتن. فضول بودن یک صفت منفی فردی و اجتماعی است که صدمه زیادی به انسان می‌زند. تجسس در زندگی و کار دیگران و دخالت و تجاوز به حریم شخصی آنها نوعی انحراف ذهنی است که موجب آزار دیگران می‌شود. علی شمیسا کتاب «ذهن فضول» را برای درمان این بیماری نوشته است. او در این کتاب با نگرش تازه‌ای که به مفهوم حریم خصوصی افراد دارد، راه‌کارهایی را برای احترام به حریم خصوصی ارائه داده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانید: «مردم‌آزاری و دگرآزاری بدین معنی نیست که فحاشی کنید و کتک بزنید. امروزه باید دخالت و فضولی در امور دیگران، آن‌هم به‌صورت غیرمنطقی را جزء فرهنگ مردم‌آزاری بدانیم، زیرا با دخالت خود خشم‌ها، عقده‌ها و نفرت‌های خود را به‌نوعی تخلیه می‌کنیم. ـ وقتی بی‌محابا و بی‌مقدمه سراغ پرسش‌ها از جزئیات افراد می‌رویم، دیگرآزاری است. ـ وقتی اصرار داریم از میزان حقوق ماهیانه، خرج کردن و سفر کسی سر دربیاوریم، مردم‌آزاری است. ـ وقتی کسی تمایل ندارد اطلاعات بدهد اما با پررویی و دریدگی بازهم از او سؤال می‌پرسیم، دیگرآزاری است. ـ وقتی با ادبیات والد فضول به‌سراغ کسی می‌رویم، به‌طورقطع قصد روان‌آزاری داریم. ـ وقتی دوست داریم از اسرار و رازهای همکار خود خبردار شویم و آن‌ها را دست‌مایه آبروریزی او کنیم، دیگرآزاری است. ـ وقتی در مقام مادرشوهر اصرار داریم تمام گفت‌وگوهای عروس خود را بشنویم و آن‌ها را دستاویزی برای تحقیر قرار دهیم، روان‌آزاری است. حال مهم این است که با کدام حالت خود سراغ دیگران می‌روید، کودک فضول یا والد فضول؟ کودک فضول حد و اندازه خود را نمی‌داند و آزار می‌دهد، بی‌حدواندازه سؤال‌هایی می‌پرسد که نباید بپرسد؛ اما درجه آزار والد فضول، چه با انگیزه و نیت آزار چه بدون آن، بیشتر است. والد دخالت‌گر و کودک فضول اهمیتی به حریم شخصی دیگران نمی‌دهند، زیرا احترامی برای حریم فردی افراد قائل نیستند.»
دلتنگِ ماه
۱۳۹۸/۰۶/۲۷

تا نیمه کتاب رو مطالعه کردم. به نظرم برای خلاصه ی نصف کتاب، همان بریده ها کافی ست. (بریده ها را مطالعه بفرمایید )

mohammadreza abedi
۱۳۹۹/۱۱/۰۸

این کتاب را باید در کلیه مدارس اموزش بدهند. باید این‌کتاب را همه افراد جامعه بخوانند. واقعا اگر این کتاب را بخوانیم و به گفته های کتاب هر کدام مان عمل کنیم نیازی به صحبت راجع به اینکه " خارجی هااااا

- بیشتر
ساجده
۱۳۹۹/۰۹/۱۱

نویسنده بیان میکنه اطلاعاتی که ازدیگران به ترفند های مختلف( یه دستی زدن) یا ابراز هم دردی صرفا برای ارضا کنجکاوی های خودمونه اطلاعاتی که کسب میکنیم در واقع زباله های زندگی طرف مقابل رو جمع آوری کردیم که اصلا سودی در

- بیشتر
zahra khodayari
۱۳۹۹/۰۹/۱۶

کتاب خوبی بود مدتها ذهنم درگیر بود یکی از اطرافیانم خیلی فضولی میکرد و نمیدونستم از دستش چیکار کنم با خوندن این کتاب فهمیدم خودم هم فضول هستم البته نه زیاد فقط کاش جز نه گفتن و قطع ارتباط مثلا

- بیشتر
Zahra
۱۳۹۷/۱۱/۲۴

خیلی عجیبه که اشتباه رو جلد کتاب تصحیح نشده... please don’t ...

آدم‌های کوچک بیشتر مواقع در مورد افراد حرف می‌زنند و نظر می‌دهند. ـ آدم‌های متوسط معمولاً در مورد اتفاقات حرف می‌زنند. ـ آدم‌های بزرگ بیشتر اوقات در مورد ایده‌ها و خلق آن‌ها حرف می‌زنند.
دلتنگِ ماه
آیا شما هم از این دست افراد هستید که پیگیر اتفاقات زندگی و اندیشه دیگران در فضای مجازی یا واقعیت هستید؟ چند درصد؟ شاید بگویید که ای آقا من که اصلاً و ابداً این‌طور که شما می‌گویید نیستم؛ اما مطمئن باشید که در بیشتر ما این شکل روحیات آلوده با شدت و ضعف‌های کم و زیاد وجود دارد و لازم است در حوزه خودشناسی به حذف کم‌کم آن فکر کنیم و به تجربه خواهیم دید که علت درصدی از ناآرامی‌ها و اضطراب‌های بیخود ما، در نبود کنترل بر ذهن متجاوزگرمان ریشه دارد
دلتنگِ ماه
ذهن ما فرهنگ سکوت اختیارکردن را نمی‌شناسد و فکر می‌کند وقتی با کسی هستیم، باید مدام حرف بزنیم؛
دلتنگِ ماه
بسیاری از مسائل این دنیا به شما ربطی ندارند؛ اما شما ناخودآگاه به خودتان حق می‌دهید که در مورد آن‌ها بدانید، چه فایده؟ هیچ، غیر از آشغال‌هایی که وارد ذهنتان کردید و برای آرامش خود مزاحمت به وجود آوردید،
دلتنگِ ماه
باید «به من چه» های عصبی و از روی فضولی را از موارد همدردی اجتماعی تفکیک کنید. شما نمی‌توانید بگویید: «به من چه» که خانواده‌ام درد دارد. «به من چه» که برادرم ندارد. «به من چه» که خواهرم نیازمند است. «به من چه» که محیط‌زیست حفظ نمی‌شود. «به من چه» که فلان جا ظلم می‌شود.
دلتنگِ ماه
همه سریال‌ها ارزش دیدن و وقت گذاشتن ندارند و اینکه شما از این کانال به آن کانال در گذر هستید بد نیست؛ اما از خود بپرسید که واقعاً این داستان‌ها و سریال‌ها چه ارتباطی با زندگی شما دارند؟ تأثیرشان مثبت بوده است و بعد از این همه سریال‌های گریه‌آور و حزن‌انگیز چیزی دستگیرتان شده است یا نه؟ به‌طورمعمول پاسخ منفی است و فقط وقت‌تان را با هیجاناتی پر کرده‌اید که گاهی می‌تواند پاسخ‌گوی خشم و افسردگی پنهان شما باشد.
دلتنگِ ماه
۱. به من چه؟ ۲. به تو چه؟ ۳. به ما چه؟
دلتنگِ ماه
من بارها با افرادی روبه‌رو شده‌ام که در فرصت‌های مختلف از این و آن حرف می‌زنند، درباره آدم‌ها قضاوت می‌کنند، مرزی هم برای نظر دادن خود قائل نیستند و به‌شدت جذب نظرات خودشان هستند. آن‌ها یک‌ریز از سود و زیان فلان شخص و شرکتش حرف می‌زنند، از فروش املاک یا اموال (خانه، سهام، زمین، خودرو و...) حرف می‌زنند، از عمل‌های جراحی همسر دوست خود حرف می‌زنند و در مورد او قضاوت می‌کنند
دلتنگِ ماه
همان‌طورکه خشم، خشم می‌آورد، مهربانی هم باعث مهربانی می‌شود
دلتنگِ ماه
به‌عنوان نمونه کره شمالی و کشورهای کمونیستی را ببینید که در قالب یک ایدئولوژی واپس‌گرا در دنیای مدرن، افراد خود را مستعد دخالت و فضولی در زندگی یکدیگر می‌کنند و ابتدا خود دولت به‌عنوان یک الگو عمل می‌کند و بعد هم در زندگی فکری یکدیگر دخالت می‌کنند و درنهایت همه از سایه هم می‌ترسند و حکومت این‌گونه مسیر خود را ادامه می‌دهد
دلتنگِ ماه
من خودم را آدم کنجکاوی می‌دانستم، ساعت‌ها در فضاهای مجازی چرخ می‌زدم و وقتی از من می‌پرسیدند که دارم چه‌کار می‌کنم، می‌گفتم دارم چیز یاد می‌گیرم؛ اما مدتی است فکر می‌کنم که واقعاً دارم چیز مفیدی یاد می‌گیرم، اما بعد به خودم می‌گویم که غلط کردی که چیز یاد می‌گیری. کمی جست‌وجوی علمی می‌کنم و بعد می‌روم در فضاهای مجازی و سرم را با آن‌ها مشغول می‌کنم که ته ندارند و چیزی هم در آن‌ها نیست غیر از ارضای یک‌سری کنجکاوی‌های بی‌فایده. نه، من دارم خودم را گول می‌زنم و پز روشنفکری و علمی به خود می‌گیرم؛ اما رسماً فضول هستم که باید یک فکر اساسی به حال خودم بکنم!
دلتنگِ ماه
کودک به‌طورطبیعی کنجکاو است و برای پرسش‌های خود حد و اندازه‌ای قائل نیست. او نمی‌داند کجا باید نپرسد و کجا باید بپرسد. او به‌شدت می‌خواهد از همه چیز سر دربیاورد. او بیش از حد به سرک کشیدن در زندگی دیگران علاقه دارد و بدین‌طریق احساس هویت و معنا می‌کند، ذوق‌زده می‌شود، جوّگیر می‌شود، حرف می‌برد، حرف می‌آورد و چه‌بسا هم گاهی قصد برهم زدن زندگی کسی را ندارد؛ اما نتیجه حرف بردن و آوردن‌هایش، به آتش کشیدن زندگی دیگران می‌شود و اگر از او بپرسید که چرا این کار را کردی، می‌گوید که به خدا نمی‌خواستم این‌طوری بشود و با این‌حال به کار خود ادامه می‌دهد. قسم می‌خورد که دیگر حرف کسی را برای دیگری نمی‌زند، اما خیلی زود چون یک کودک فراموش می‌کند. گاهی
sami72
کودک فضول به‌طورمعمول در زندگی دردسر ایجاد می‌کند؛ مسئله، مشکل، بحران و گاه فاجعه به بار می‌آورد؛ او یاد نگرفته است به عواقب حرف و کارهایش فکر کند، اول رفتار می‌کند و حرفش را در جمع می‌زند، بعد تازه به حرف‌هایش فکر می‌کند. او به‌راحتی در جمع جوّگیر و هیجانی می‌شود، قول می‌دهد، فریاد می‌زند، عصبانی می‌شود و خودافشایی می‌کند و به‌راحتی اسرار خود و افراد را برای دیگران شرح می‌دهد و بند و بساط دوست، همکار، هم‌خانه، همسر و... خود را بر باد می‌دهد.
کاربر ۱۵۳۵۶۶۱
ما یا مادر هستیم یا پدر یا در آینده چنین مقامی خواهیم داشت و کافی است از یک والد مداخله‌گر بیش از حد استفاده کنیم، آنگاه با فرزندان نسل امروز به مشکل برمی‌خوریم، زیرا فرزندانی هستند که به استقلال روانی خود زیاد فکر می‌کنند و دوست ندارند والدینشان در بسیاری از انتخاب‌ها و تصمیم‌هایشان ورود غیرمجاز کنند، لذا با والدین خود، چه پدر و چه مادر، درگیر می‌شوند و گاه از هم فاصله روانی می‌گیرند و تا زمانی که والدین حریم خصوصی و آزادی شخصی آن‌ها را باور نکنند، این تنش‌ها با شدت و ضعف‌های مختلف وجود خواهد داشت. مثال: پدر و مادرم به اسم تربیت فرزند هرگونه آزادی شخصی را از فرزندانشان گرفتند و خیلی راحت به حریم خصوصی تک‌تک آن‌ها ورود کردند. درست است آن‌ها نگران ما هستند و این تربیت فرهنگی و خانوادگی آن دو را می‌رساند؛ اما ما را که از نسل جدید هستیم اذیت می‌کند، آب هم می‌خواهیم بخوریم سروکله پدر یا مادرمان پیدا می‌شود و این کاملاً آزاردهنده است، ما جوان‌های امروز اجازه نمی‌دهیم والدینمان زیاد دخالت بکنند، اما آن‌ها هم کار خود را می‌کنند و همین باعث شده است در خانه‌ها مخفی‌کاری باب بشود و این اصلاً خوب نیست.
ساجده
بیشتر آدم‌ها درگیر این کودک معیوب در درون خود هستند و آن را به مهمانی می‌برند و به‌نوعی در تفریحات خود از او بهره می‌برند و اوقات خود را با او پر می‌کنند، چون عامل سرگرمی آن‌ها می‌شود؛
کاربر ۱۵۳۵۶۶۱

حجم

۳۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۳۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۸۵,۹۰۰
۲۵,۷۷۰
۷۰%
تومان