دانلود و خرید کتاب پاییز صد ساله شد نیکی فیروزکوهی
تصویر جلد کتاب پاییز صد ساله شد

کتاب پاییز صد ساله شد

انتشارات:ماه باران
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پاییز صد ساله شد

و خاطرات ... نه مجالِ گریز می‌دهند نه رخصتِ خلوتی خاطرات روحِ تو را می‌درند در رخوتِ سردِ روز هایت چنان بارانی ات می‌کنند که برگ ریزان سهم تو می‌شود خاطرات از تو و لحظه‌هایت عبور می‌کنند می‌دوی و می‌دوند و نمی‌دانی کدام‌یک زنده تر است
Nika
۱۳۹۷/۰۸/۰۳

پاییز فصل دوست داشتنی من! ممنون که ذره ای از وجودم را گرفته ای تا که بفهمم همه می آیند،آمدن را همه بلدند؛مهم هنر ماندن است! مهم آن برگی است که با طوفانی هم از شاخه ای سست جدا نمیشود! "چون دلش گیر توست"

dokhtare porteghali
۱۳۹۸/۰۹/۰۱

شعرهای نیکی خیلی روح لطیفی دارن لطفا بقیه کتاباش رو هم بزارین. از قیصر امین پور هم کتاب بیارین واقعا جای تعجبه ک هیچ کتابی ازش در طاقچه نیست

نیلوفر مسعودی
۱۴۰۳/۰۶/۲۳

در هرج و مرج ناگزیر این روزها چه چیزی با ارزش تر از خواندن چنین کتابی؟ توصیه میکنم بخوانید و لحظه ای با شفافیت اندیشه و زیبایی نگاه نویسنده به خود و پیرامونتان بنگرید.

هیچ چیز غم‌انگیز‌تر از این نیست که بدانیم ما پیش از آرزو‌هامان می‌‌میریم
F313
من از این عشق ردّ نمیشوم من در این عشق حل می‌شوم
آرام
چگونه است چکیدنِ کسی‌ از چشم‌های خودش
بلاتریکس لسترنج
مرا در آغوش بگیر من بوی روستا می‌دهم بوی دریا بوی نمک بوی دستانِ‌ترک خورده‌ی ماهیگیرِ خستهِ شهرمان   من لهجه دارم بلند می‌خندم بلند می‌گریم بلند عشق می‌ورزم
آرام
محبوب من!!! این شعر‌ها را با مهر بخوان کسی‌ که هر شبِ خدا با خیالِ تو خوابیده جز حقیقت چیزی نمی‌‌گوید
بلاتریکس لسترنج
باید چنان بی‌ صدا کنارِ قدم‌هایت بشکنم تا جاودانه کنم صلابتِ عشق را
Maryam Bagheri
حیرت نکن نازنین بر این روز‌ها بخند هیچ چیز غم‌انگیز‌تر از این نیست که بدانیم ما پیش از آرزو‌هامان می‌‌میریم
Maryam Bagheri
و درکِ صریحِ واژه‌ی سکوت چه بی‌رحمانه چه بی‌رحمانه غرورِ آدم‌ها را می‌‌شکند
Maryam Bagheri
هیچ نبود و چیزی نخواهد بود ولی‌ دل دادیم و دلداده ماندیم که همین بی‌ نهایت است و قشنگ
F313
خلقِ من تنگتر از سرخ‌ترین غروبی که دیده‌ای هذیانِ لحظه‌هایی‌ را می‌گوید که بی‌ آمدن، گذشت
F313
و از میان تمامِ آرزو‌ها دردناک‌ترینش نخواستن تو در نداشتنِ توست
بلاتریکس لسترنج
گرچه پشت هیچ‌های بی‌ شمارِ روزگار هیچ‌کس شدیم
Maryam Bagheri
و خاطرات ... نه مجالِ گریز می‌‌دهند نه رخصتِ خلوتی خاطرات روحِ تو را میدرند در رخوتِ سردِ روز‌هایت چنان بارانی ات می‌‌کنند که برگ ریزان سهم تو میشود خاطرات از تو و لحظه‌هایت عبور می‌‌کنند میدوی و می‌دوند و نمیدانی کدامیک زنده‌تر است
Maryam Bagheri
می‌گذارم باران ببارد می‌گذارم باران تا خود صبح ببارد باور من این است غبار کوچه‌ها که شسته شد تو می‌‌آیی
بلاتریکس لسترنج
حیرت نکن نازنین بر این روز‌ها بخند هیچ چیز غم‌انگیز‌تر از این نیست که بدانیم ما پیش از آرزو‌هامان می‌‌میریم
بلاتریکس لسترنج
کسی‌ از عطرِ نمناکِ کوچه بگذرد و بگوید سلام بانو!
Maryam Bagheri
تو خواهی‌ آمد تو خواهی‌ آمد در آغوش خواهی‌ گرفت کسی‌ را که هرگز رفتنت را باور نکرد کسی‌ که ایمان داشت   عشق همیشه در مراجعه است
بلاتریکس لسترنج
جسارت می‌‌خواهد نزدیک شدن به دورترین افکار زنی‌ که درد بی‌ کسی‌ را به مسلخِ کوچه پس کوچه‌هایِ شهر برده زنی‌ که هر شب به پابوسِ کابوس‌هایِ مردانه میرود و سحر گاه لحافش را پر می‌ کند از هق هقِ تنهایی‌ بی‌ مرزش   ها ی روزگار لعنتی با دختران غریب خود چه میکنی‌؟؟؟؟
بلاتریکس لسترنج
خسته‌ام خسته از سکوتِ آسمان با خواب و خاطره خسته از گمانِ نابرابر گریه به آستین خسته از هفته‌هایی‌ به امیدِ شاید‌ها شاید شاید شاید کسی‌ از خالی‌ِ خالی‌ دنیا از خالی‌ یک شهر از خالی‌ خیابان به خالی‌ خانه‌ام آمد
Maryam Bagheri

حجم

۸۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۸۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان