دانلود و خرید کتاب یک آسمان هیاهو رحیم مخدومی
تصویر جلد کتاب یک آسمان هیاهو

کتاب یک آسمان هیاهو

معرفی کتاب یک آسمان هیاهو

«یک آسمان هیاهو » نوشته رحیم مخدومی کتاب نوزدهم از مجموعه قصه فرماندهان، بر اساس زندگی شهید علی‌رضا موحد دانش است. «تو وقتی منتظری، چشمانت چگونه می‌شود؟ لطفآ قیافه آدمهای منتظر را بگیر. می خواهم موقع انتظار چشمانت را ببینم. سعی کن انتظار بکشی... بیشتر سعی کن... باز هم بیشتر... آخرین توانت همین است؟ نمی‌دانم چرا چشمان منتظر تو با چشمان منتظری که من تا حالا دیده‌ام خیلی فرق دارد. از همینجا معلوم می شود انتظار ادا درآوردنی نیست. رنگ انتظار ابتدا در دل ساخته می‌شود، بعد ناخودآگاه می‌زند به چشم. به همین خاطر همه انتظارها یک‌رنگ نیست. بعضیها مظلومانه و دوست‌داشتنی است، بعضیها ظالمانه و ترسناک. بعضیها عاشقانه و مخملین، بعضیها کینه توزانه و آتشین. چشمان مخملین یک دخترک پرورشگاهی را در شهر دورافتاده ماکو در نظر بگیر. در چشمانش چه میبینی؟ می شود رنگ انتظارش را برایم توصیف کنی؟»
بی قرار
گروه نویسندگان
ترکش داغ
عباس روحی دهبنه
مهاجر (زندگینامه و خاطراتی از سردار شهید مهندس محمود شهبازی)
گروه نویسندگان
سفیر بیداری
گروه نویسندگان
تفسیر روی داربست
گروه نویسندگان
هوری: زندگینامه و خاطرات سردار شهید علی هاشمی
گروه نویسندگان
شیر کوهستان
گروه نویسندگان
دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور
گروه نویسندگان
غریب قریب: زندگینامه مهاجر افغانی شهید رجب غلامی
گروه نویسندگان
مجاهد بصیر (زندگی‌نامه و خاطرات سردار سرتیپ شهید حسن گودرزی)
گروه نویسندگان
احمد
گروه نویسندگان
چه کسی ماشه را خواهد کشید؟؛ ب‍ر اس‍اس‌ زن‍دگ‍ی‌ ش‍ه‍ی‍د غ‍لام‍ع‍ل‍ی‌ پ‍ی‍چ‍ک‌ (قصه‌ی فرماندهان: جلد دوازده)
رحیم مخدومی
مصطفی طالبی؛ به روایت مژگان کشاورزیان همسر شهید (جلد دوم)
مرجان فولادوند
مهر مادر
گروه نویسندگان
قرار یکشنبه ها
گروه نویسندگان
همان لبخند همیشگی؛ شهید محمد بروجردی
فرهاد خضری
مصطفی (زندگی‌نامه و خاطراتی از سردار سرلشکر شهید حجت‌الاسلام مصطفی ردّانی‌پور)
گروه نویسندگان
لشکر خوبان: خاطرات مهدی‌قلی رضایی
معصومه سپهری
شناسایی : ‌‫زندگینامه و خاطراتی از ۴۰ سردار شهید اطلاعات عملیات
گروه نویسندگان
کاربر ۱۱۲۳۰۲۷
۱۳۹۹/۰۹/۲۴

این کتاب فوق‌العاده است و از همه بهتر نویسنده کاربلدش است که به سبکی موشته شده که انگار واقعا داخل آن محیط هستی عالی!

منظورم از سربازی، دو سال خدمت زیر پرچم نیست، چون علی از آن گریخت، کسی که فرار می کند سرباز نیست، آن که سر میبازد سرباز است.
ش ع ب
الان هم تو را انتخاب کرده‌اند. اما بدان از انتخاب خود منظوری دارند. یک روز مرا هم انتخاب کردند. آن موقع نمی‌دانستم منظورشان چیست. بعد فهمیدم می خواستند مرا به خدمت خودشان بگیرند تا قصه هایشان را برای شما بنویسم. می خواستند نویسنده‌ام کنند. حالا برای تو چه خوابی دیده‌اند، من بی‌اطلاعم. فقط می‌دانم انتخاب شده‌ای. همین را غنیمت بشمار. یک وقت میبینی تو هم نویسنده شدی. مثل خیلیها که روزی خواننده بودند و حالا نویسنده. شاید هم خواب دیگری برایت دیده باشند. کسی چه می‌داند! اللّه اعلم!
ش ع ب

حجم

۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان