کتاب میوه خارجی
معرفی کتاب میوه خارجی
کتاب میوه خارجی، داستانی عاشقانه و زیبا از جوجو مویز است که مریم مفتاحی به فارسی ترجمه کرده است. این داستان دو روایت عاشقانه است که در دو زمان مختلف اتفاق میافتد و دو زندگی را به طرز عجیبی بههم پیوند میدهد.
درباره کتاب میوه خارجی
میوه خارجی داستان عاشقانه و زیبایی است که دو روایت موازی دارد و دو زندگی را بهم پیوند میدهد. داستانی که از زنان شجاع میگوید. شجاعانی که برای به دست آوردن هرچه میخواهند تلاش میکنند و از خستگی بازنمیایستند.
داستان از زندگی دختری به نام لتی میگوید. او مادرش را از دست داده است و با خانواده هلدن زندگی میکند و برای آنها کار میکند. کمکم پیوند دوستانه و عمیقی بین لتی و سلیا، دختر خانواده هلدن شکل میگیرد. روایت بعدی داستانی از پنجاه سال بعد است. از زندگی زنی به نام دیزی، زندگی او که سالها بعد از دوستی لتی و سلیا اتفاق میافتد، نقطه پیوند این دو داستان به یکدیگر است.
کتاب میوه خارجی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن رمانهای عاشقانه لذت میبرید، خواندن کتاب میوه خارجی را به شما پیشنهاد میکنیم.
درباره جوجو مویز
جوجو مویز با نام کامل پائولین سارا جو مویز، در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در دانشگاه به تحصیل در رشتهی روزنامهنگاری پرداخت. او پیش از آغاز به رماننویسی شغلهای متعددی را تجربه کرده است. مدتی به عنوان کنترلچی تاکسی، بازهای به عنوان تایپیست خط بریل برای نابینایان و مدتی به عنوان نویسنده بروشورهای کلوپ ۱۸-۳۰، کلوپی مسافرتی برای افراد ۱۸ تا ۳۰ ساله، مشغول به کار بود. به عقیده مویز تجاربی که از شغلهای خرد و ریزش به دست آورده تأثیر زیادی در شکلگیری داستانهایش داشته است. «من احساس میکنم زندگیهای بسیاری را تجربه کردهام. وقتی تا دیروقت در یک شرکت تاکسیرانی کار میکنی و یا در یک بار کار میکنی، در خصوص طبیعت انسانی چیزهای بسیار بسیار زیادی یاد میگیری.»
جوجو مویز از سال ۲۰۰۲ شروع به نوشتن رمانهای عاشقانه کرد. آثار او در سراسر دنیا خواننده دارد و به بیش از یازده زبان مختلف ترجمه شدهاند. معروفیت او در ایران به دلیل انتشار کتاب من پیش از تو بود که تا به حال بارها تجدید چاپ شده است. از کتابهای مشهور او که به زبان فارسی هم ترجمه شدهاند میتوانیم به من پیش از تو، پس از تو، میوه خارجی، دختری که رهایش کردی، یک به علاوهی یک و باز هم من اشاره کرد.
بخشی از کتاب میوه خارجی
مثل یک شوالیه نجاتم داد، شوالیهای که به جای زره براق، لباس گلآلودی تنش بود. شوالیهای که نمایان شد و مرا از تاریکی به روشنایی برد. توی سالن انتظار ایستگاه راهآهن منتظر آخرین قطار بودم که آن سربازها آمدند و اذیتم کردند. با رئیسم و زنش برای رقص رفته بودیم و از قطار جا مانده بودم. سربازها که حسابی مست بودند، شروع کردند به صحبت با من، با این که میدانستم اصلا نباید با سربازها حرف بزنم، جوابشان را دادم، ولی آنها به جوابِ نه من هیچ اعتنایی نکردند و همینطور گفتند و گفتند. من هم تا جایی که میتوانستم از آنها فاصله گرفتم و گوشهای روی نیمکت نشستم، اما آنها نزدیک و نزدیکتر آمدند و یکی از آنها به من چنگ انداخت، تلاش میکرد بگوید قصد شوخی دارد. دیروقت بود و کسی در اطراف نبود، حتی یک باربر. برای همین من از ترس داشتم زهرهترک میشدم. یکسره به آنها میگفتم بروند و تنهایم بگذارند، اما نمیرفتند. ناگهان یکی از آنها که تنومندتر از بقیه بود و آدم حیوانصفتی به نظر میرسید، با آن صورت سیخسیخی و نفسهای بد بویش خودش را به من فشار داد. به من گفت چه مایل باشم چه نباشم مرا تصاحب خواهد کرد. میخواستم فریاد بزنم، اما از ترس خشکم زده بود و نمیتوانستم.
بعد ناگهان گای وارد سالن انتظار شد. از سرباز پرسید که چه کار میکند، گفت که کتک جانانهای به او میزند، بعد قاطعانه با هر سه نفرشان برخورد کرد. سربازها به او فحش دادند و یکی از آنها پشت سر هم مشتش را بالا گرفت. بعد از یکی دو دقیقه، از آنجا که آدمهای ترسویی بودند، همینطور که یکریز فحش میدادند، از سالن بیرون رفتند.
من میلرزیدم و بدجوری بغض کرده بودم. او مرا روی صندلی نشاند و گفت که برایم یک لیوان آب میآورد تا حالم بهتر شود. خیلی مهربان بود و من خیلی از او خوشم آمده بود. بعد به من گفت تا رسیدن قطار کنارم میماند. و ماند.
آنجا، زیر نور زرد ایستگاه من برای اولین بار صورتش را دیدم. منظورم این است که تازه درست دیدم. همان موقع فهمیدم خودش است. واقعآ خودش بود.
حجم
۴۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۴۶۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
نظرات کاربران
داستانش خیلی مزخرفه
خب از نشر ملیکان بهتر بود🤦🏻♀️
با وجود نظرات منفی دیگران به نظرم کتاب جالبی بود. از پیرنگ، سرعت وقایع و پایانبندیش کاملا راضیم. در بدبینانهترین نظر ممکن میتونم بگم انتظاری که از یه کتاب جوجو مویزی داشتم برآورده شد. هر چند برای کسی که میخواد
کتاب خیلی سانسور شده بود با اینکه ژانرش اجتماعیه و چیز خاصی نداره که بخواد سانسور شه .. با این وجود من اصلا خوشم نیومد خیلی معمولی بود ..
به نظر من کتاب خیلی خوبی بود و خیلی واقع گرایانه بود و به جوانان بین ۱۸ تا ۳۰ سال اکیدا توصیه میشه. دختری بوده که خانواده درست حسابی ای نداشته و بخاطر جنگ به حومه لندن و پیش یک خانواده
میوه خارجی کتابی با محوریت شخصیت زن ها و روایت دو داستان موازی در حال و گذشته است. این رمان با داستان زندگی لوتی از آوارگان جنگ جهانی دوم شروع میشود که در کودکی به خانواده دکتر هولدن سپرده میشود و
خیلی عالی و بسیار درخشنده