دانلود و خرید کتاب شازده حمام (جلد سوم) محمدحسین پاپلی‌یزدی
تصویر جلد کتاب شازده حمام (جلد سوم)

کتاب شازده حمام (جلد سوم)

معرفی کتاب شازده حمام (جلد سوم)

کتاب خاطرات شازده حمام نوشتهٔ محمدحسین پاپلی یزدی است. انتشارات پاپلی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر که جلد سوم از مجموعهٔ ۴جلدی خاطرات شازده حمام است، خاطرات کودکی نویسنده را در یزدِ دههٔ ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ روایت می‌کند.

درباره کتاب خاطرات شازده حمام

روایت‌های کتاب خاطرات شازده حمام نمونهٔ تاریخچهٔ شفاهی یزد هستند که با لحنی شیرین بسیاری از باورها، خرافات و تجربیات مردمان گذشته را بیان کرده‌اند. کتاب حاضر عمدتاً خاطرات مربوط به جوانی و عاشق‌شدن‌های محمدحسین پاپلی یزدی است که اولین چاپ آن در سال ۱۳۸۸ بوده است. این کتاب خاطرات در ۷ بخش نوشته شده که عنوان هر یک از آن‌ها به‌ترتیب عبارت است از: «ترس»، «یلدا: «مدرنیته و تعصب» عمق فرهنگ»، «مسگرهای دوره گرد»، «دختر کتیرائی و دختر ارباب»، «بهرام دارابیان معروف به بهرام سیبیل»، «خاطرات دانشگاه مشهد» و «کردهای کوچ‌نشین خراسان».

خواندن کتاب خاطرات شازده حمام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های خاطرات پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب خاطرات شازده حمام

«من می‌خواستم دیگر درباره خاطراتم در یزد ننویسم. ولی خاطرات است مگر دست از سر آدم برمی‌دارد. خاطره هم که می‌نویسی، خاطره می‌آورد. شما اگر قلم بردارید و خاطرات خود را بنویسید متوجه می‌شوید من چه می‌گویم. من سال ۱۳۴۶ کنکور دادم و در دانشگاه مشهد قبول شدم. از یزد به مشهد مهاجرت کردم. از آن تاریخ تا کنون هیچگاه نشد که بیش از یک هفته در یزد باشم. همیشه برای دیدن مادرم چند روزی به یزد می‌روم و دوباره راهی می‌شوم. من در سالی یزد را ترک کردم که تحولات مهمی در شهر ما و در شهرهای دیگر داشت اتفاق می‌افتاد. در دهه ۱۳۴۰ وضع مالی دولت داشت بهتر می‌شد. درآمدهای نفتی اندکی بهتر شده بود. جلو تورم را گرفته بودند. چهار تا چاه آب پیدا شده بود. بخشی از بیابان‌ها داشت زیر کشت می‌رفت. جیرفت تازه داشت آباد می‌شد. تحولی در نیروی انتظامی (ژاندارمری و شهربانی) اتفاق افتاد. پاسبان‌ها و ژاندرام‌های شیره‌ای و به درد نخور، را بازنشسته، بازخرید و اخراج کردند. گردن کش‌ها، لات‌ها، باج‌گیرها، چاقوکش‌ها، عربده کش‌ها و... را جمع کردند و حسابشان را رسیدند. بعضی از آن‌ها خودشان پاسبان و ژاندرم شدند. بعضی کتک خوردند و بعد کاسب شدند. بعضی را معتاد کردند تا از گردن‌کشی به گدایی بیفتند. بعضی هم توی زندان‌ها پوسیدند. من خیلی خوب یادم است که در سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۳ در همین شهر یزد آرام و ساکت و بی سر و صدای ما، لات‌ها چه کارهایی می‌کردند. زن و بچه، مال و جان مردم از دست عده‌ای لات در عذاب بودند. در هر گذری یک باج‌گیر وجود داشت. بسیاری از مردان چاقو و زنجیر، سیم کیلومتر با خود داشتند. روزی نبود که دعوا و مرافعه و چاقوکشی، عربده‌کشی نباشد. لات‌ها ابزار دست سیاستمداران، ثروتمندان، کارخانه‌داران و گاراژدارها و غیره بودند. خدا آن روز را نیاورد که ناامنی گسترش یابد. در دهه ۱۳۴۰ به بعد امنیت توام با فرهنگ سازی داشت انجام می‌شد. یعنی کاری شد که دیگر کسی چاقو، زنجیر و پنجه بکس در جیب نگذارد. دیگر کسی جرأت نداشت قمه حمل کند. شهربانی و ژاندارمری، دادگستری این بساط قمه‌کشی و چاقوکشی را برچیدند. وقتی من شهر یزد ۶۰-۵۰ هزار نفری را ترک می‌کردم، تازه داشت برق در همه شهر گسترش پیدا می‌کرد. ولی هنوز بسیاری از خانه‌ها برق نداشت. آب لوله‌کشی داشت وارد خانه‌ها می‌شد، ولی هنوز بسیاری از خانه‌ها آب لوله‌کشی نداشتند. سال ۱۳۴۶ که من شهر یزد را ترک می‌کردم، عصر آب انبارسازی تمام شده بود. عصر، مردم پا برهنه داشت تمام می‌شد. عصر توالت‌های سر باز و گند بوئی داشت تمام می‌شد. در سال ۱۳۴۶ عملاً عصر چراغ موشی تمام شده بود. اما هنوز در هر محله‌ای چند خانه‌ای بود که مردم آن شب‌ها با چراغ موشی زندگی می‌کردند.»

anahita.bdbr
۱۳۹۸/۰۹/۲۴

بسیار پر محتوا ست و با قلم شیوایی نوشته شده این کتاب. البته به خوبی جلد اول و دوم نبود. من از خواندن جلد اول و دوم واقعا لذت بردم. هر ۴ جلد این کتاب رو همه ایرانیان باید مطالعه

- بیشتر
Atefe Ir
۱۳۹۷/۰۶/۲۳

خاطرات درد اور زیادی تواین کتاب درموردایران چند دهه قبل هست واز همه درد اورترش که منو خیلی منقلب کرد ،پسر باهوشیکه از مدرسه باهمکاری مدیر وسرکارگرش اخراج میشه... همیشه فکر میکنم ما چقد از این نخبه هامون قربانی فرهنگ غلط

- بیشتر
mahi
۱۳۹۹/۰۹/۰۶

تا پونصد صفحه فکر می کردم وقت تلف کردنه ولی بعد از اون نتونستم کتابو زمین بزارم خیلی خیلی تاثیر گذار واقعا بینظیر و حرف نداره ای کاش بشه از روش فیلم ساخت خیلی خوبه هر شخصیتی که معرفی میشه

- بیشتر
سیم
۱۳۹۷/۰۷/۱۳

هرچهارجلد رو خوندم بسار عالی بود. قلم شان پرتوان. منتظر جلد پنجم می مانم

Shiva
۱۳۹۷/۰۶/۱۶

عالی خاطرات خود را در سفر به عشایر مشهد و دوران دانشجویی اش نوشته

Saeed
۱۳۹۹/۰۶/۰۸

با شروع کمی خسته کننده کتاب آغاز میشه و هرچه رو به جلو و آغاز سفر پیش میره داستان جذاب میشه بطوریکه که گریز به نظرات شخصی و بعضاً خسته کننده نویسنده با پیش رفتن کتاب کاسته میشه. در کل

- بیشتر
مهشید
۱۳۹۷/۰۷/۰۷

کتاب بسیار ارزشمندیه، اوایل خسته کننده و حوصله سر بره اما اگه طاقت بیارین، از بعد از جریانات سفر با کوچ نشینا بسیار جذاب میشه. پیشنهاد میکنم اگه دو جلد قبلی رو خوندین، این جلد رو هم مطالعه کنین.

حميد
۱۳۹۸/۰۴/۰۸

خیلی شیوا و با علاقه نوشته شده هر چند که در بعضی جاها توضیحات پیرامونی نویسنده بیش از حد هست و خسته کننده میشه

omega
۱۳۹۸/۰۳/۰۳

مثل جلد قبل عالی

شهاب
۱۴۰۲/۱۲/۲۶

حتما بخونید. پشیمون نمیشین 👌

در اکثر کشورهای جهان سوم درست وقتی جامعه دارد فقیر می‌شود روسا می‌خواهند سیاست افزایش جمعیت پیشه کنند.
anahita.bdbr
فرهنگ با شلاق درست نمی‌شود. فرهنگ با پول و تکنولوژی هم درست نمی‌شود. فرهنگ با فرهنگ درست می‌شود، بهمین خاطر هم دیر درست می‌شود.
anahita.bdbr
جامعه فقیر در شرایط بد، فاحشه و مرد خودفروش هم صادر می‌کند.
anahita.bdbr
شوکت خانم در تمام عمرش معتقد بود و هست که، کارگر جماعت باید گرسنه بماند. حق رشد ندارد. کارگر باید نوکر بماند. حق خرید خانه، ماشین و وسایل زندگی را ندارد.
anahita.bdbr
اگر دیکتاتورها بخش مهمی از پول‌هایی که خرج پلیس می‌کنند خرج نهادهای اجتماعی می‌کردند، ممالکشان آبادتر و خودشان عاقبت بخیرتر بودند.
مهشید
زندگی هم همین است. پر است از سگ‌هایی که تو را همراهی می‌کنند. اگر فرار کنی نابودت می‌کنند. اگر بایستی و به هر سگی سنگی بزنی هرگز به مقصد نمی‌رسی.
سید مهدی
معلوم شد که زن‌ها سلحشورتر از مردان هستند. زنان این مملکت البته اگر مغزشویی نشده باشند از هر قشری که باشند، شیرزن هستند.
anahita.bdbr
مهربانی و صفا می‌تواند با بی‌زبانی هم احساس شود.
anahita.bdbr
نمونهٔ کامل یک حاجی بازاری یزدی بود. تاجر و کاسب به تمام معنا. پولش حساب و کتاب داشت. معامله می‌کرد و سر موعد پول را می‌گرفت. طرف اگر پول را سر موعد نمی‌داد، روز شمار باید نزول می‌داد. فکر نکنید این بانک‌ها که حالا روز شمار سود می‌دهند و سود می‌گیرند کار جدیدی می‌کنند. هزار سال است در بازارهای ما همین کار انجام می‌شود.
Z.SH
مادرم می‌گوید پدرت عر. ق نمی‌خورد، کنیاک و ویسکی می‌خورد. یعنی می‌گوید حالا که می‌خواهی بنویسی پدرت مشروب می‌خورد، نوع گرانش را بنویس. فکر می‌کنم او حتی توی مشروب خوردن هم می‌خواهد پز بدهد.
1976
وقتی جامعه در حال پویایی است یک آدم اضافی یعنی یک بازوی کار. یعنی یک مغز سازنده و مدیر. وقتی فقر همه جا را گرفته است آدم اضافی یعنی دهان اضافی. یعنی فقر مضاعف. در اکثر کشورهای جهان سوم درست وقتی جامعه دارد فقیر می‌شود روسا می‌خواهند سیاست افزایش جمعیت پیشه کنند.
مرضیه
آخر یکی از ویژگی‌های مردم شهر ما مثل مردم همه کشورها پز دادن است. ویژگی که روز به روز دارد گسترده‌تر می‌شود. مردم خود را قرض‌دار، وام‌دار، قسط‌دار می‌کنند چون می‌خواهند پز بدهند.
Z.SH
همه در امور خود سانسور شده‌ایم. یکی در گفتن یکی در نوشتن، یکی در خوردن، یکی در دیدن، یکی در شنیدن، یکی در پوشیدن و یکی در همه چیز.
Z.SH
آموزش و پرورش به دیکته که جنبه دیکتاتوری و اجبار دارد، صد بار بیشتر از انشاء که ذوق و استعداد را در دانش‌آموزان پرورش می‌دهد، اهمیت می‌داد و می‌دهد. به همین خاطر فارغ التحصیلان اکثراً غلط املایی ندارند. اما بسیاری از آن‌ها نمی‌توانند چند سطر نامه بنویسند.
omega
از بچه‌ها پرسیدم اگر شماها نبودید سگ‌ها با من چه می‌کردند؟ گفتند اگر همان جا که بودی می‌نشستی دورت جمع می‌شدند و صدا می‌کردند تا چوپان یا باجو بیاید. اگر فرار می‌کردی تکه پاره‌ات می‌کردند. جلو سگ نباید فرار کنی. توی زندگی هم همین طور است. اگر جلو بعضی‌ها محکم ایستادی فقط هارت و پورت می‌کنند. اگر کوتاه آمدی و فرار کردی نابودت می‌کنند
کاربر ۱۰۹۸۲۹۸
در جامعه عشایری ما زن‌ها نقش مهمی در تولید دارند. زن‌های عشایر آزادتر از زن‌های روستایی هستند. جامعه عشایری زن سالارتر از جامعه روستایی است. آیا ریشه این امر بر می‌گردد به نقش تولیدی زنان یا به مساله‌ای دیگر؟ هر کجا زن‌ها در امور تولیدی نقش دارند آزادترند. در شمال کشور هم که زن‌ها در مزارع و بازارهای روز کار می‌کنند آزادتر از جاهای دیگر بودند. در شهر ما هم زن‌ها کار می‌کردند. کار شعربافی و پارچه بافی ولی آزاد نبودند. کشوری که زن‌هایش در اجتماع فعال نباشند به آزادی نمی‌رسند.
anahita.bdbr
دکتر امین علیزاده استاد برجسته آب و آبیاری کشور که جزو مفاخر ایران است می‌گوید حالا علم را به بچه‌ها تزریق یا شیاف می‌کنند. البته آمپول آن پول است.
anahita.bdbr
آن‌ها که در واشتنگتن می‌نشینند و مسائل را تفسیر می‌کنند می‌دانند که در عصر «آریا مهر»‌ در ایران بخصوص بلوچستان برده‌داری بوده است؟ در سال ۱۳۹۰ من به همراه همسرم خانم دکتر فاطمه وثوقی و فربد پاپلی از محله غلام‌های سابق در چابهار دیدن کردم. محله‌ای که هنوز (۱۳۹۰) بوی فقر مشام را می‌سوزاند. من در پیشین، قصر قندو نیک شهر وده‌ها روستای بلوچستان از الونک‌های بردگان زر خرید بازدید کردم. بردگان زر خریدی که به کمک درآمد از کار در عمان و مسقط خود را بازخرید کردند. بردگانی که با کمک خیرین خود را بازخریدند. بردگانی که با انقلاب دیگر جواب ارباب‌ها را ندادند.
omega
اول خیابان مسجد جامع پیرزنی یهودی روی زمین نشسته بود و کیسه می‌فروخت. حدود ۸۰ سال داشت. از او پرسیدم این کیسه از جنس کیسه‌های قدیمی است؟ گفت نه نه، چه چیز قدیمی وجود دارد که کیسه حمام قدیمی وجود داشته باشد؟ گفتم من از آن کیسه‌ها می‌خواهم. گفت این کیسه جنسش خوب نیست. می‌خواهی بخر می‌خواهی نخر. کیسه را خریدم دو برابر هم به او پول دادم. به صداقت او پول دادم نه به کیسه.
Z.SH
در مملکت ما مدرنیته و قانون‌گرایی و شهری‌گرایی و دموکراسی تا عملی شود خیلی کار دارد. اصلاً معلوم نیست ما کی شهروند شویم. ۱۰۷ سال است مجلس داریم. همیشه یکی دو ماه مانده به انتخابات مجلس همه شهروند، مردم عزیز، مردم شجاع و سلحشور و باهوش می‌شویم. درست فردای انتخابات اکثر نماینده‌ها ما را فراموش می‌کنند. تقریباً سه سال و هشت ماه در فراموشی می‌مانیم. درست ۴ ماه مانده به انتخابات بعدی دوباره مردم خوب و سلحشور می‌شویم.
1976

حجم

۶۰۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

حجم

۶۰۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۵۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان