
کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)
معرفی کتاب شازده حمام (جلد اول و دوم)
شازده حمام مجموعهای چهار جلدی است که خاطرات نویسنده، محمدحسین پاپلی یزدی را در بر میگیرد. دکتر پاپلی یزدی، جغرافیدان و نویسندهی ایرانی، در این کتاب خاطرات دوران کودکیاش در منطقهای محروم در شهر یزد را به تصویر میکشد. در واقع کتاب شامل روایتهایی از شهر یزد در دهههای سی و چهل است و تصاویر نابی از وضعیت، باورها، اعتقادات، سبک زندگی و رسوم مردم این شهر برای خواننده میسازد. خاطرات دکتر پاپلی نه صرفاً روایتهایی شخصی بلکه آیینهی تمامنمای جامعهی ایرانی در دهههای گذشته است، از این رو بین مخاطبان جایگاه خاصی دارد. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شازده حمام اثر محمدحسین پاپلی یزدی
برای خواندن تاریخ تنها نباید به سراغ آثار تاریخی رفت؛ گاهی وقتها از خلال یک داستان، یک خاطرهنگاری و یک روایت حتی بهشکل بهتری میتوانیم به تاریخ یک دوره نگاه کنیم. کتاب خاطرات شازده حمام اگرچه یک اثر خاطرهنگاری است، بااینحال میتوان آن را یک روایت ناب و یگانه از ایرانِ دهههای سی و چهل دانست. پاپلی یزدی در اثرش به بهترین شکل ممکن جامعهی یزد آن سالها را به تصویر کشیده است. رنجها، تبعیضها، آداب و رسوم و باورهای مردم در این کتاب با چنان جزئیاتی به تصویر کشیده شدهاند که در واقع خواننده را راهیِ سفری به آن سالها میکنند.
از نقاط روشن کتاب شازده حمام شخصیتهای واقعی و منحصربهفرد و تصاویر واقعی از زندگی مردم جامعه است. شخصیتهای این کتاب پرداخت بسیار واقعی و ملموسی دارند و هرکدام نمایندهی بخشی از جامعهاند. پاپلی یزدی در واقع با نوشتن این کتاب تصویری از سالهای گذار ایران از سنت به مدرنیته ترسیم کرده و بهخوبی نشان میدهد که جامعهی ایرانی درگیر چه مسائل و مشکلاتی بوده است. فقر، تبعیض، زنستیزی، بیعدالتی و... از مسائل مهم جاری در جامعهی آن سالها بودهاند.
در ضمن شیوهی روایت این کتاب کمی طنزآمیز است و لحن صمیمی و روان نویسنده باعث میشود خواننده فضای دلنشین و جذابی را تجربه کند. بهطور کلی پاپلی یزدی سعی کرده در کتابش مسیر تحولات جامعهی ایرانی را به تصویر بکشد و از این گذر امیدی برای آینده بسازد. بنابراین ما نهتنها با خاطرات پسری که از مناطق محروم به بهترین جایگاهها رسیده است، همراهیم، بلکه میتوانیم چهرهی دقیقی از گذشتهی کشورمان را هم مشاهده کنیم.

خلاصه کتاب شازده حمام
در کتاب شازده حمام، پاپلی یزدی خاطراتش را از پنج سالگی به بعد یعنی از حوالی سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۹۳ روایت میکند. او پسری یتیم بود که در کنار مادرش بزرگ شد و بعدها به دانشگاه سوربن فرانسه رفت. دکتر پاپلی از دوران کودکیاش شروع میکند و در ادامه از مدرسه رفتن، از اولین سفر به تهران و خریدن اولین دفتر خاطرات، از اهالی محل، از مادرش، از کویر یزد، مردمان قشقایی و بختیاری، آداب و رسوم ایران قدیم، رنج زنها در دوران خفقان، روزنههای روشنفکری و پیشرفت و تغییرات جامعهی یزد و ایران در طول زمان میگوید.
وقتی پاپلی یزدی شش ساله بود، پدرش مرد و مسئولیت تحصیل و زندگی پسر بر عهدهی مادر افتاد. نویسنده ضمن شرح این خاطرات از پاسبانها، تجار، کارخانهدارها، مسگرها و شعربافها، نویسندهها، دورهگردها و انواع و اقسام اقشار جامعه میگوید و همچنین دیدگاههایی در مورد مهماننوازی، دین، تحصیل در غرب و مسائلی از این دست به خواننده میبخشد که ناب و بیمانند هستند. مسئلهی مهم دیگر کتاب دادههای ارزشمند آن در مورد عشایر قشقایی، بختیاری و خراسانی است و در خلال کتاب میتوانیم سبک زندگی این گروه از جامعه را بهتر بشناسیم.
بهطور کلی پاپلی یزدی در کتابش سفری به مقصد ایران گذشته طراحی کرده است؛ نگاهی جامع و دقیق به جامعهی ایرانی و تحولاتش در این بازه زمانیِ مهم که کشور شاهد رویدادها و بزنگاههای مهم بسیاری بوده است. هر آن کس که میخواهد تعریفی جدید و هنرمندانه از گذشته یزد و ایران داشته باشد، در کتاب شازده حمام به بهترین نتیجهها میرسد.
چرا باید کتاب شازده حمام را بخوانیم؟
باید کتاب شازده حمام را بخوانیم چون راوی صادق و دقیق گذشتهی ماست. کتابهای تاریخی فراوانی در دسترس هستند، اما تاریخی که یک اثر داستانی روایت میکند، چهرهی متفاوتی دارد و جزئیات بیشتری را در بر میگیرد. کتاب شازده حمام فرصتی است برای شناخت بخشی از آنچه به سرزمین ماجرای ایران گذشته. فرصتی است برای سفر به ایران سالهای دور، ایرانی که با اولین بارقههای مدرنیته روبهرو شده بود و ایرانی که داشت چهرهی جدیدی پیدا میکرد. در ضمن کتاب با وجود دربرگرفتن اطلاعات بسیار، بسیار روان نوشته شده و لحنی دلنشین و دوستداشتنی دارد که شیرینی خواندن تاریخ در لباس داستان را به کامتان مینشاند.
دانلود کتاب شازده حمام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
رمان شازده حمام نه فقط برای علاقهمندان به تاریخ، بلکه برای هر ایرانیای که میخواهد کشورش را بیشتر بشناسد، فرصتی یگانه است. در دل این کتاب شما با فرهنگ و آداب و رسوم جامعه آشنا میشوید و همچنین مسیر زندگی مردی را میبینید که از روستایی محروم به بهترین دانشگاههای فرانسه رفت و تبدیل به یکی از ماندگارترین چهرههای پژوهش ایران شد. این کتاب همچنین قشرهای مختلف جامعه، روند تغییرات و تحولات و باورها و عقاید مردم را برای خواننده ترسیم میکند.
درباره محمدحسین پاپلییزدی؛ نویسنده کتاب
محمدحسین پاپلی یزدی نویسنده، جغرافیدان و پژوهشگر ایرانی، سال ۱۳۲۷ در یزد متولد شد. او دوران کودکیاش را در دل کویر گذراند و بعدها برای تحصیل در رشتهی جغرافیا به مشهد رفت. او شور عجیبی نسبت به پژوهش و تاریخ و جغرافیا داشت و همین شور او را بعدها به پاریس کشاند، به رشتهی جغرافیای دانشگاه سوربن. دکتر پاپلی اولین ایرانیای است که موفق شد از دانشگاههای دولتی فرانسه دکتری بگیرد. او بعد از موفقیت در غربت نماند و به ایران برگشت تا به کارهای پژوهشیاش سامان بدهد. تلاشهای او در زمینهی تاریخ ایران، آداب و رسوم کشور، فرهنگ، جغرافیا و اقتصاد کمک زیادی به جامعهی ایران کرد. دکتر پاپلی یزدی با نوشتن کتاب شازده حمام تجربیات و اطلاعاتش در مورد ایران را در اختیار همهی ایرانیها قرار داد و فرصت یگانهای برای شناخت تاریخ یزد و تاریخ مردم روستایی و عشایر فراهم کرد. فعالیتهای ایشان در زمینهی جغرافیا و پژوهش باعث شده دکتر پاپلی یکی از مهمترین پژوهشگران کشور باشد که با روحیهی وطنپرستی میراث بسیار گرانبهایی برای نسلهای بعد بر جای گذاشته است و بخشی از هویت و تاریخ ایران را از بند فراموشی و از قدرت زمان نجات داده است.
از جوایز و افتخارات دکتر یزدی میتوانیم به بردن جایزهی (J.MOROT) انجمن جغرافیایی فرانسه، یکی از معتبرترین جوایز انجمن جغرافیایی فرانسه، بردن جایزهی اول طرحهای دانشگاه در اولین جشنوارهی فردوسی و... اشاره کرد.
بخشهایی از متن کتاب شازده حمام
«در تابستان کلاس سوم به چهارم بود که اولین کتابها را خواندم، کتاب حسین کرد شبستری، امیرارسلان نامدار، قهقهه اسکلت و چند تا کتاب پلیسی. واگویی کتاب امیرارسلان نامدار کافی بود که دهها جلسه بچههای کلاس را بر جای خود میخکوب کند. شلوغترین کلاسها و بچهها منتظر بودند که حسین پاپلی به کلاس آنها بیاید و قصۀ امیرارسلان نامدار، شمس وزیر، قمر وزیر، مادر فولادزره، فولادزره دیو، زندانی شدن فرخلقا، باغ سنگی، سنگ شدن این و آن و آزاد شدن فرخلقا به دست امیرارسلان، داستان امیرهوشنگ و ... را بگوید. وقتی تلویزیون و سینما، CD، کامپیوتر، باشگاه، کلوپ، چراغ برق نباشد، قصهگو، معرکهگیر و غیره بازارگرمی دارند. کمکم زنهای سرکوچه هم میگفتند حسین بیا قصه بگو. حسین بگو بالاخره عاقبت فرخلقا چه میشود؟ من وقتی داستان گرفتار شدن فرخلقا و شمس وزیر را به دست مادر فولاد زره تعریف میکردم، گاهی زنها گریه میکردند و برای آزادی آنها نذر میکردند. مثل آن که داستان فرخلقا و امیرارسلان، واقعاً اتفاق افتاده است و حالا آنها گرفتار مادر فولادزرهاند و باید نذرونیاز کرد تا آنها آزاد شوند. بیبی سکین طزرجانی زنی که خود گرفتار شوهری تریاکی و تندخو و عملاً زندانی آن مرد بود که ۴۰ سال از خودش بزرگتر بود، ۱۲ شمع به نیت دوازده امام برای امامزاده جعفر یزد نذر کرد که مادر فولادزره خودش سنگ شود و فرخ لقا آزاد شود. در حقیقت بیبی سکین نذر میکرد که خودش از شر عباس تریاکی که همان مادرفولادزره برای او بود آزاد شود. زنهای فقیر و زجرکشیده از دست مردها و زمانه، آمادگی گریه داشتند، برای هر چیز حتی برای قصه امیرارسلان نامدار و دلسوزی برای فرخ لقا گریه میکردند. در حال و هوای کوچه پسکوچههای یزد در دهۀ ۱۳۳۰ باید گفت گریه بر هر درد بیدرمان دوا بود. یکی از این زنهای همسایه، بمانجان بود. شوهر اولش مرده بود و تنها ثروتی که برای او گذاشته بود دو بچه بود، یک دختر و یک پسر. او با مرد دیگری که زنش مرده بود و چند فرزند داشت ازدواج کرده بود. آمحمد سراج مردی خسیس یا مقتصد بود. خدا بیامرزدش صبح که از خانه بیرون میرفت، خانه او بیابان بیآب و علف میشد. ظهرها به خانه نمیآمد. هر سرشب آمحمد که به خانه میآمد یک سیر گوشت میگرفت، با یکی و نصف نان یزدی و به مغازه بقالی محل میآمد. یک دبه خیلی کوچک داشت که حدود یک چهارم لیتر نفت بیشتر ظرفیت نداشت آن را صبح که رفته بود به مغازهدار تحویل داده بود و محمد مغازهدار هر شب به اندازه یک ریال نفت در دبه میریخت، ۲ ریال قند و ۱ ریال چای و گاهی آمحمد سراج یک یا دو ریال پنیر هم میخرید و راهی خانه میشد. بمانجان باید شب را با شوهر و بچههایش با این وسایل بیتوته میکرد. البته گاهی آمحمد، نخود و لوبیا و عدس وماش هم، باور کنید، به اندازۀ مصرف همان شب میخرید. بمانجان خودش شعربافی میکرد و نان بچههای خودش را میداد. گاهی برادرهایش هم کمکش میکردند. تمام روز در خانه آنها جز آب خوردن چیزی نبود. میخواهی این زن برای زندانی شدن فرخ لقا گریه و نذر نکند؟ برای هر چیزی گریهاش میگرفت. یک همسایه دیگر معروف به حاجیک بود. شوهرش برای کار ۶ ماه به ۶ ماه به خوزستان میرفت و مخارجی برای او و فرزندش نمیفرستاد. آن زن هم شعربافی میکرد. دیگری زن یک حکاک بود که سالها پیش مرده بود و معلوم نبود که بچههایش را چگونه بزرگ میکرد. آن دیگری صغرا بود که با کمک خواهرش، چهار بچۀ شوهر خدابیامرزش را راه میبرد. معلوم است که این زنهای زجرکشیده برای آزادی فرخلقا گریه میکردند. اینها خود فرخلقای زمانۀ خود بودند که در دستهای فولادزره زمانه گیر افتاده بودند. این زنها حالا هم هستند. زنهای فقیر و مستمند آبرومندی که از هیچکس هیچ چیز نمیگرفتند. در جوانی بیشوهر میشدند و با آبرو میزیستند. برخی از آنها پای ثابت قصههای شبانۀ من جلو خانه بیبی هاجر بودند. حداکثر مزدی که من برای قصههایم در جمع این زنهای اکثراً بیوه که گاه تعدادشان به ۱۵ نفر میرسید، گرفتم یک یا دو شلغم پخته در شبهای سرد زمستان بود. آنها در شبهای تاریک و سرد کنار کوچه تنگ هم مینشستند و به قصههای من گوش میدادند. من رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر و مایۀ سرگرمی آنها بودم و قصههایم مایۀ بیم و امید آنها بود. بارها همۀ این زنان اکثراً بیوۀ پرفرزند را به خنده و گریه انداختم. بعد از ۴۵ سال این قصهگوییها در شبهای تاریک و سرد کنار کوچه پسکوچههای محله پشت باغ یزد (که به زودی به علت نوسازی آثاری از آن باقی نخواهد ماند) در میان آن جمع بیوهزنان دلسوخته، شیرینترین خاطراتم را تشکیل میدهد. حیف که اکثر آن زنها در فقر و نداری مردند. تأمین بیمه اجتماعی برای این زنها کاری اساسی است. فکر نکنید که این گونه زنها دیگر نیستند و اینطور زندگیها تمام شده است در سال ۱۳۸۳ حداقل صدهزار نفر آنها در حاشیۀ شهر مشهد زندگی میکردند.»
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
نظرات کاربران
لطفا کتاب رو در طاقچه بی نهایت قرار بدید.
شاهکاری شیرین، با اشک ها و لبخندهای تواَمان. قندِ عسلی که برای تموم کردن فصل آخرش-که یک داستان دنباله دار بود- تا این ساعت(۴صبح) بیدار موندم. ای وای که چه خوش بود روزایی که به خوندن این کتاب گذشت. اصن انگار
من جلد اول و دوم را خوندم. از همه جالب تر سفره حضرت ابوالفضل العباس بود که اول زرتشتی ها دو گوسفند دادند و بعد یهودی ها یکگوسفند. مسلمانها تا وقتی که بهشان امر نشد چیزی ندادند!!! تازه سر اینکه
کتاب بسیار جذاب و گیرایی از زندگی قدیم مردم یزد ، توصیف سوزناک از فقر و اختلافات طبقاتی، خرافات و تعصبات دینی، من خواندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم.
زندگینامه دکتر پاپلی یزدی از دوران کودکیشان در یزد. خوندن مجموعهاش رو به خیلیها پیشنهاد کردم، یه دوره فشرده تاریخ اجتماعی-فرهنگی ایران معاصره. همچنین سرگذشتهای جالبی که از اطرافیانشون در کتاب آوردند بینظیره.
من نسخه چاپی این کتاب را خواندم زیبا است در واقع خاطرات خود را از کودکی که در یزد زندگی میکرده اورده تشکر که این کتاب را در طاقچه اوردید
نخونید از دستتون رفته از من گفتن
آقا خیلی شیرین و جذابه . آدم رو می بره سالهای دور ...
سلام این کتاب چهار جلده که جلد پنجم در حال نگارشه به تمامی دوستان پیشنهاد میکنم بخونن به خصوص بخش کتیرایها تو جلد دو خیلی زیباست ممنون
کتاب بسیار خوبی بود. ضمن داشتن قلم روان و عالی با بیان جزئیات اطلاعات مفیدی به خواننده درباره زندگی، معیشت و مشاغل و سطح زندگی مردم در گذشته نه چندان دور میداد. بیشتر مواقع بدون اطلاع دقیق گفته میشه که