کتاب مکاتب روانشناسی
معرفی کتاب مکاتب روانشناسی
کتاب مکاتب روانشناسی نوشتهٔ حمیدرضا بلوچ است. انتشارات جیحون (پندار تابان) این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی آرای روانشناسان مطرح جهان.
درباره کتاب مکاتب روانشناسی
کتاب مکاتب روانشناسی خلاصهای از زندگی، تفکرات و نظریات بزرگترین روانشناسان جهان را از ابتدای شکلگیری این علم گرد آورده است. هدف از تدوین این اثر، آشنایی علاقهمندان با نظریات این شخصیتهای برجسته است که هر کدام بهنوبهٔ خود تأثیری عمیق و پایدار در این حیطه گذاشتهاند. نام برخی از این افراد عبارت است از «ویلیام جیمز»، «ژان پیاژه»، «زیگموند فروید»، «ویلایانور اس. راما چاندران»، «میهالی چیکژنت میهالی»، «ایزابل بریگز مایرز» و «ویکتور فرانکل».
خواندن کتاب مکاتب روانشناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مکاتب روانشناسی
«ویکتور فرانکل در ۱۹۰۵ در وین (اتریش) به دنیا آمد و دکترای خود را در رشتهی پزشکی از دانشگاه وین دریافت کرد. در ۱۹۳۰ علاوه بر کار در بخش ویژهی خودکشی بیمارستان شهر وین، یک مطب خصوصی روانپزشکی نیز داشت. در فاصلهی ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ رئیس بخش عصبشناسی بیمارستان روتشیلد بود.
فرانکل در ۱۹۴۲ به همراه همسرش، تیلی و والدینش دستگیر و به اردوگاه نازیها منتقل شدند. در طی سالهای بعد در حالی که تکتک اعضای خانوادهاش را از دست داد خودش زنده ماند و در ۱۹۴۵ به وسیلهی نیروهای ارتش امریکا آزاد شد. بلافاصله به وین بازگشت و کتاب انسان در جستوجوی معنا را نوشت و به ریاست پلیکلینیک عصبشناسی وین برگزیده شد. او در طول عمر خویش ۲۹ دکترای افتخاری دریافت کرد و استاد مدعو دانشگاههای هاروارد و سایر دانشگاههای امریکا بود.
دیگر کتابهای او عبارتاند از: پزشک و روح، فریاد ناشنیده برای معنا، خدا در ناخودآگاه. فرانکل در ۱۹۹۷ درگذشت.
معروفترین اثر فرانکل همان کتاب انسان در جستوجوی معناست که حکایت دوران اسارت او در اردوگاههای کار اجباری نازیهاست. افراد اسیرشده در این اردوگاهها یا نگرش خود را طوری تغییر میدادند که زنده بمانند یا امید خود را به زندگی از دست میدادند و میمردند. روش درمانی فرانکل، بعد از روش تحلیل روانی فروید و روانشناسی فردی آدلر به عنوان شیوهی سوم رواندرمانی شناخته شده است و کتاب معناطلبی او تفاوت بین ایدههایش را با نظریات روانشناسان هموطنش نشان میدهد.
فرانکل عقیده داشت انسان یک موجود چندبُعدی است که علاوه بر آنکه بیولوژی یا شرطی شدن به شخصیت او شکل میدهد ارادهاش نیز در شکلدهی به شخصیتاش نقش دارد. یعنی ما انسانها میتوانیم از ارزشهای خاصی در زندگی پیروی کنیم. او به عنوان عصبشناس تأیید میکرد که بعضی از ابعاد انسان را میتوان با کامپیوتر مقایسه کرد، ولی بر این عقیده بود که عملکرد آدمی را نمیتوان به سطح عملکرد یک ماشین تقلیل داد. بدن ما ممکن است از نظر تعادل شیمیایی مشکلاتی داشته باشد یا با مشکلات روحی مثل «هراس از فضای بسته» رو به رو باشد؛ ولی ممکن است مشکلات دیگری که اندیشهزاد هستند نیز داشته باشیم که به تعارضهای اخلاقی و معنویمان مربوط هستند.
فرانکل روانشناسی خود را مبتنی بر فلسفهی اصالت وجود میدانست، ولی بر خلاف فلسفهی اصالت وجودی افرادی مثل آلبر کامو یا ژان پل سارتر که زندگی را بیمعنا میدانستند، روش معنادرمانی او خوشبینانه بود و بر این تأکید میورزید که زندگی همیشه بامعناست. شاید وقتی در وضعیت سخت و رنجآوری گرفتار میشویم نتوانیم معنای آن را دریابیم، ولی با گذشت زمان و تغییر اوضاع و احوال به معنای آن واقعه پی میبریم.
فرانکل بر این اعتقاد است که بزرگترین دستاورد بشر دستیابی به موفقیت نیست، بلکه شجاعانه رو به رو شدن با یک وضعیت تغییرناپذیر است. به نظر او احساس خلأ وجودی در انسان نوعی روانرنجوری نیست، بلکه ناشی از نیازی انسانی است که نشان میدهد معناطلبی در ما وجود دارد. یک بار که در زندان سن کوئنتین سخنرانی میکرد زندانیها عاشق او شده بودند، چون میدیدند او سعی ندارد آنها را فریب دهد و بگوید آنها انسانهایی والامرتبه هستند که قربانی جامعه یا عوامل ارثی شدهاند؛ بلکه آنها را افرادی آزاد و مسئول معرفی کرده بود که تصمیم خودشان آنها را به زندان کشانده بود.
چیزی که در کتاب انسان در جستوجوی معنا آمده و موجب شگفتی میشود این است که فرانکل میتوانسته به اردوگاههای کار اجباری نرود. به خاطر اینکه عصبشناس بوده به او ویزای اقامت در امریکا داده شده بود، ولی چون ویزا فقط برای خودش بوده و شامل والدینش نمیشده است با وجود آنکه میدانسته چه سرنوشتی در انتظارش است از پذیرش آن خودداری میکند و همراه با خانواده و والدینش به اردوگاههای کار اجباری نازیها میرود.
فرانکل اعتقاد دارد هر انسانی برای کشف یکسری معانی تازه متولد میشود و به خودمان بستگی دارد که بخواهیم این مفاهیم و معانی تازه را بپذیریم یا سعی کنیم از آنها فرار کنیم. زندگی از یک معنای ثابت و کلی برخوردار نیست که برای همهی انسانها یکسان باشد، بلکه برای هر انسانی دارای یکسری معنای خاص است.
فرانکل در پایان کتاب معناطلبی میگوید: «شاید برای شما نیز این پرسش مطرح شده بود که وجه تمایز معنادرمانی با دین چیست؟ در جواب باید بگویم که دین اساساً به رستگاری آدمی مربوط میشود و اینکه عاقبت بعد از مرگ چه سرنوشتی در انتظار اوست. در حالی که معنادرمانی به سلامت روانی فرد ارتباط دارد.»»
حجم
۱۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۵۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی سطحیه ، انگار داستان زندگیشونه با چند خط نظرات بسیار کلی
برای افرادی که می خواهند با شمه های از روانشناسی آشنا شوند،کتاب بسیار خوبی است. به دانشجویان روانشناسی موکدا توصیه می شود.
ای کاش جای یه معرفی یک صفحهای از هزار تا روانشناس، ده نفر و نظریه هاشون رو درست حسابی معرفی میکرد، این کتاب فقط یه فهرست از اسم از روانشناس هاست.
این کتاب واقعا کاربردی وپیش نیاز روانشناسی رشد ،بالینی هست واقعا ممنونم از نویسنده کتاب عالی بود