کتاب بلیت بختآزمایی
معرفی کتاب بلیت بختآزمایی
«بلیت بختآزمایی» از مجموعه «هزارو یک آسنی»، دو داستان از آنتوان چخوف (۱۹۰۴-۱۸۶۰) نویسنده بزرگ روس است. چخوف نخستین مجموعه داستانش را دو سال پس از دریافت درجه دکترای پزشکی به چاپ رساند. سال بعد انتشار مجموعه داستان «هنگام شام» جایزه پوشکین را که فرهنگستان روسیه اهدا میکرد، برایش به ارمغان آورد. او بیش از هفتصد داستان کوتاه نوشتهاست. در داستانهایش معمولاً رویدادها از خلال وجدان یکی از آدمهای داستان، که کمابیش با زندگی خانوادگی «معمول» بیگانهاست، تعریف میشود. آنتوان چخوف با خودداری از شرح و بسط داستان مفهوم طرح را نیز در داستاننویسی تغییر داد. او در داستانهایاش به جای ارائه تغییر، سعی میکند به نمایش زندگی بپردازد. در عین حال، در داستانهای موفق او رویدادهای تراژیک جزئی از زندگی روزانه آدمهای داستان او را تشکیل میدهند. تسلط چخوف به نمایشنامه باعث افزایش توانائی وی در خلق دیالوگهای زیبا و جذاب شده بود. بخشی از داستان «بلیت بخت آزمایی» را میخوانید: ایوان دمیتریچ امید چندانی نداشت که در بختآزمایی برنده شود. این بود که دلاش زیاد نمیخواست به فهرست برندهها نگاه کند. امّا چون کار دیگری نداشت و روزنامه هم جلوی چشمهایش بود، انگشتاش را روی ردیف شمارهها گذاشت و سُر داد به سمت پایین. امّا ناگهان شک و تردید به ذهناش خطور کرد و انگشتاش از سطر دوم پایینتر نرفت. چشماش به ۹۴۹۹ افتاد. به چشمهایش اعتماد نکرد و بدون این که به شماره بلیط نگاه کند، دستپاچه شد و روزنامه را انداخت روی پاهایاش. حالت کسی را داشت که شلنگ آب سرد را روی سرش گرفته باشند، لرز تمام وجودش را فراگرفت. ترس ناشناخته و در عین حال شیرینی را احساس میکرد. با لحنی تُودماغی گفت: ماشا! ۹۴۹۹ اینجاس! همسرش به قیافهی وارفته و پریشان او نگاه کرد و دانست که جدّی میگوید. پرسید: ۹۴۹۹!؟ و رنگ داد و رنگ گرفت و رومیزی را پرت کرد روی میز. ایوان دمیتریچ گفت: آره... آره... اون شماره واقعاً اینجاس! همسرش پرسید: شمارهی بلیط چنده؟ ایوان دمیتریچ پاسخ داد: اوه، درسته... شماره بلیط هم هس... بذار ببینم!... نه، من گفتم که!... شماره سریال بلیط اینجا هس... میبینی؟...
حجم
۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
چقققدر داستان اول زیبا بود.چقدر عجیب بود. پناهبرخدا.چقققققدر باطن سالم و شعور میخواد ک پولدار باشی و عین آدم رفتار کنی و چقدر ترسناکه وقتی میفهمیم ک این شخصیتی ک الان از خودمون میشناسیم،توو این شرایطه،شرایطمون رو تغییر بدن معلوم نیس