دانلود و خرید کتاب قتل های اولان باتور یان مانوک ترجمه بهاره مرادی
تصویر جلد کتاب قتل های اولان باتور

کتاب قتل های اولان باتور

معرفی کتاب قتل های اولان باتور

کتاب قتل های اولان باتور؛ کاوشگری‌های کمیسر یرولدلجر نوشتهٔ یان مانوک و ترجمهٔ بهاره مرادی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. قتل‌هایی در پایتخت مغولستان رخ می‌دهد و پلیس به دنبال عامل جنایت است.

درباره کتاب قتل های اولان باتور

رمان پلیسی قتل‌های اولان‌ باتور با عنوان اصلیYeruldelgger اثر بسیار موفق یان مانوک نویسنده‌ٔ فرانسوی است که در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید و موفق به دریافت دوازده جوایز متعدد شد. 

داستان جذاب رمان قتل های اولان باتور که در مغولستان رخ می‌دهد، به لحاظ جنبه‌های پلیسی و معماگونه، شخصیت‌پردازی قهرمانان داستان و توصیف ملموس احساسات آن‌ها، ارائه‌ٔ تصویری روشن و بسیار جالب از آداب و سنت‌های مردم مغولستان و طبیعت این سرزمین درخور ستایش و بی‌نظیر است.

خواندن کتاب قتل های اولان باتور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های پلیسی و جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قتل های اولان باتور

«یرولدلجر بدون اینکه بفهمد چه شیئی است به آن نگاه کرد. ابتدا ناباورانه به وسعت و بی‌کرانگیِ استپ‌های دلجرخان چشم دوخت. استپ‌ها آن‌ها را به‌سان اقیانوسی از علف‌های خودرو در تلاطم رنگین‌کمانیِ بادها احاطه می‌کردند. در سکوتی طولانی به دنبال این بود که خودش را مجاب کند الان در جایی است که باید باشد و این همان جا بود. در قلب فواصل بی‌انتها در جنوب شهرستان خِنتی و صدها کیلومتر دورتر از هرچیزی که بتواند وجود بی‌مناسبت این شیء را در آنجا توجیه کند.

مأمور پلیس ناحیه همراه خانواده‌ای از چادرنشین‌ها که او را خبر کرده بودند، یک متر عقب‌تر از یرولدلجر، روبه‌رویش ایستاده بود. همه به او نگاه می‌کردند و منتظر بودند توضیح قانع‌کننده‌ای درمورد حضور آن شیء که یک‌وری از خاک بیرون زده بود، داشته باشد. یرولدلجر نفس عمیقی کشید، صورتش را با کف دست‌های بزرگش مالش داد و دو زانو جلو آن شیء نشست تا آن را بهتر ببیند.

خسته و درمانده بود. زندگیِ پلیسی چنان او را چلانده که واقعاً دیگر از کنترلش خارج شده بود. صبح آن روز، ساعت شش، او را فرستاده بودند برای تحقیق درمورد سه جسد که در بخش مدیریت یک کارخانهٔ چینی در حومهٔ اولان‌باتور با کاتِر تکه‌تکه شده بودند و پنج ساعت بعد در استپ بود درحالی‌که نمی‌دانست چرا او را تا آنجا فرستاده بودند. شاید ترجیحش این بود که در شهر بماند و با گروهش درمورد جنازهٔ چینی‌ها تحقیق کند. به تجربه و به‌طور حسی می‌دانست که اولین ساعت صحنهٔ جنایت بسیار تعیین‌کننده است. دلش نمی‌خواست زیاد اینجا بماند، حتی با اینکه به بازرس اویان که مسئولیت را به عهدهٔ او گذاشته بود اعتماد داشت. اویان کارش را بلد بود و او را در جریان موارد ضروری می‌گذاشت.

پلیس ناحیه جرئت نکرد کنار او زانو بزند و بنشیند. نیمه‌خمیده با کمر و زانوهای خم‌کرده سرپا ماند. برخلاف یرولدلجر به دنبال فهمیدن چیزی نبود، فقط منتظر بود که کمیسر پایتخت از چیزی سر دربیاورد. خانوادهٔ چادرنشین هم‌زمان با او روی زانو نشسته بودند. پدر خانواده نوه‌دار بود، با صورتی چین‌خورده و سوخته از آفتاب و کلاه سنتی نوک‌تیزی روی سرش. یک بالاپوش مغولی از پارچهٔ ساتَن سبز که تماماً با نخ زرد گل‌دوزی شده بود به تن داشت و پوتین‌های چرمی‌سوارکاری پایش بود.

زن مانتو ابریشمی آبی روشنی به تن داشت که با کمربندی پهن از ساتَن صورتی، تنگ بسته شده بود. خیلی جوان‌تر از مردش بود. سه‌تا بچه با لباس‌های قرمز و زرد و سبز دنبالشان بودند: دو پسر و یک دختر کوچولو. کمیسر حدس زد اختلاف سنی آن‌ها شاید یک سال هم نباشد. همهٔ خانواده بشاش بودند. پوست صورتشان که از بادهای استپ، شن‌های صحرا و سوز برف سرخ بود با لبخندی که به لب داشتند ترَک می‌خورد. یرولدلجر هم مثل آن‌ها در سال‌های ابتدایی زندگی‌اش بچهٔ همین استپ‌ها بوده است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

حجم

۴۲۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
۴۹,۵۰۰
۷۰%
تومان