دانلود و خرید کتاب شمش های نقره لیندسی دیویس ترجمه طاهر شریعت پناهی
تصویر جلد کتاب شمش های نقره

کتاب شمش های نقره

معرفی کتاب شمش های نقره

کتاب شمش های نقره؛ کاوشگری‌های مارکوس دیدیوس فالکو نوشتهٔ لیندسی دیویس و ترجمهٔ طاهر شریعت پناهی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. وقایع کاوشگری‌های مارکوس دیدیوس فالکو در دوران امپراتوری وسپاسیان می‌گذرند. نخستین رمان از مجموعهٔ ماجراهای فالکو، شمش‌های نقره،  در ۱۹۸۹ منتشر شد و بلافاصله موفقیت و شهرت برای لیندسی دیویس به ارمغان آورد. 

ماجراهای فالکو به اول شخص روایت می‌شوند و گرچه زبان این کاوشگرِ کم‌نظیر تقریباً امروزی است و از برخی جنبه‌ها کارآگاهان خصوصی مدرن را تداعی می‌کند، جزئیات تاریخی با دقت وسواس‌گونه در آن‌ها رعایت شده‌اند. بذله‌گویی‌ها و طنزِ کنایه‌آمیز کلام مارکوس دیدیوس فالکو باعث شده او را «فیلیپ مارلوِ رُم باستان» لقب بدهند.

درباره کتاب شمش های نقره

شهری آشفته. زمانی که مرگ نِرون به سلطنت دودمانی از حاکمان به سرسلسلگی سزار آگوستوس پایان داده است.

شهری که بر امپراتوری گسترده‌ای حکم می‌رانَد: بیش‌تر اروپا، شمال آفریقا و بخش‌هایی از خاورمیانه. امپراتور کلودیوس (با کمک ژنرال جوان ناشناخته‌ای به نام وِسپاسیان) حتی پایگاهی در مکانی بدوی برای خود به دست آورده بود که رومیان هم‌چنان با وحشت به آن می‌نگریستند: بریطانیه! سی سال بعد، وسپاسیان بود که از نبرد قدرتِ بعد از نِرون پیروز بیرون آمد.

این مسئله برای رُم به قیمت جنگ داخلی دردناکی تمام شده بود. امپراتوری در آشوب بود. خزانه ورشکست شده بود. وسپاسیان می‌بایست به فوریت منتقدانش را متقاعد می‌کرد که او و دو پسرش، تیتوس و دومیتیان، مظهر امید برای کشورداری نیکو و صلح‌اند.

در این میان در بریطانیه، که اندک‌اندک بعد از «قیام ملکه بودیسیا» روی آرامش به خود می‌دید، حاکمیت ضعیف نِرون خسارت به بار آورده بود. حقوق پراهمیت معادن به مقاطعه‌کاران محلی واگذار شده بود که از آن جمله مدیریت اصلی‌ترین معدن نقرهٔ امپراتوری در «مِندیپ هیلز» بود. مدیریت ضعیفی این معادن را اداره می‌کرد: در سدهٔ اول میلادی در چارترهاوس چهار شمش به سرقت‌رفتهٔ مُهرشده کشف شد که زیر تلی از سنگ پنهان شده بود. چه کسی آن‌ها را به سرقت برده، با این دقت پنهان کرده و دیگر به سراغ‌شان نرفته بود؟ و اقدام این کلاهبردار محلی در سرزمینی دوردست چه تأثیری بر امپراتور وسپاسیان داشت که در تلاش بود جایگاه خود را در رُم حفظ کند؟

مارکوس دیدیوس فالکو، که امپراتوران را نمی‌پسندید اما به شیوهٔ خاص خود به کشور خدمت می‌کرد، حقیقت را می‌دانست...

خواندن کتاب شمش های نقره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لیندسی دیویس

لیندسی دیویس (متولد ۱۹۴۹) بانوی نویسندهٔ انگلیسی رمان‌های تاریخی است که عمدهٔ شهرتش را به برکت نگارش رمان‌های پلیسی/ تاریخی و مشخصاً ماجراهای مارکوس دیدیوس فالکو کسب کرده که وقایعشان در دوران امپراتوری وسپاسیان می‌گذرند.

نخستین رمان از مجموعهٔ ماجراهای فالکو شمش‌های نقره  در ۱۹۸۹ منتشر شد و بلافاصله موفقیت و شهرت برای لیندسی دیویس به ارمغان آورد. تا ۲۰۱۰، این بانوی نویسنده نوزده رمان دیگر با محوریت مارکوس دیدیوس فالکو نگاشت که آخرین‌شان مکافات است. بعضی از رمان‌هایی که این کارآگاه خصوصی عصر باستان در آن‌ها میدان‌داری می‌کند عبارت‌اند از: سایه‌های مفرغی (۱۹۹۰)، ونوس مسی (۱۹۹۱)، پنجهٔ آهنین ایزد جنگ (۱۹۹۲)، طلای پوسئیدون (۱۹۹۳)، جنازه‌ای در گرمابه (۲۰۰۱)، اسطورهٔ ژوپیتر (۲۰۰۲) و اسکندریه (۲۰۰۹). ماجراهای فالکو به اول شخص روایت می‌شوند و گرچه زبان این کاوشگرِ کم‌نظیر تقریباً امروزی است و از برخی جنبه‌ها کارآگاهان خصوصی مدرن را تداعی می‌کند، جزئیات تاریخی با دقت وسواس‌گونه در آن‌ها رعایت شده‌اند. بذله‌گویی‌ها و طنزِ کنایه‌آمیز کلام مارکوس دیدیوس فالکو باعث شده او را «فیلیپ مارلوِ رُم باستان» لقب بدهند.

لیندسی دیویس مجموعهٔ معمایی/تاریخی دیگری هم نگاشته که کاوشگر مؤنثش، فلاویا آلبیا، دخترخواندهٔ دیدیوس فالکو است. اولین رمان از این مجموعهٔ جدید، با عنوان نیمهٔ آوریل در ۲۰۱۳ منتشر شد. تاکنون پنج رمان از ماجراهای فلاویا آلبیا به چاپ رسیده‌اند: دشمن خانگی (۲۰۱۴)، انتخابات مرگبار (۲۰۱۵)، گورستان هیسپریدس (۲۰۱۶)، نرون سوم (۲۰۱۷).

ماجراهای مارکوس دیدیوس فالکو به زبان‌های آلمانی، فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی و ... ترجمه شده‌اند و چندین جایزهٔ مهم نیز کسب کرده‌اند.

بخشی از کتاب شمش های نقره

«وقتی به شتاب از پله‌ها بالا آمد به نظرم رسید بیش از حد لباس بر تن دارد.

اواخر تابستان بود. رُم مثل خاگینه‌ای بر تابه جلز و ولز می‌کرد. مردم بی‌آن‌که پای‌پوش از پا درآورند بندهایش را می‌گشودند؛ حتی فیل هم نمی‌توانست پای‌برهنه از خیابان بگذرد. مردم در درگاه خانه‌ها بر چهارپایه‌ها ولو شده بودند، زانوهای عریان‌شان جدا از هم و تا کمر برهنه. و در پس‌کوچه‌های بخش آونتین، جایی که من می‌زیستم، فقط زنان را می‌دیدی.

در میدانگاه ایستاده بودم. دختر می‌دوید. لباس زیادی پوشیده بود و به طرز مهلکی گرمش بود اما آفتاب‌زدگی و خفگی هنوز کارش را نساخته بود. مثل نان بافتهٔ لعاب‌زده می‌درخشید و چسبناک بود و وقتی شتاب‌زده از پله‌های معبد ساتورن بالا دوید و مستقیم به سمت من آمد تلاشی نکردم کنار بکشم. چیزی نمانده بود اما به من نخورد. بعضی‌ها خوش‌اقبال به دنیا می‌آیند؛ برخی دیگر نام‌شان دیدیوس فالکو است.

از فاصلهٔ نزدیک هم هنوز فکر می‌کردم بدون این‌همه نیم‌تنه و ردا وضع بهتری پیدا کند. البته سوءتفاهم نشود. دوست دارم چند پردهٔ نازک لباس بر تن‌شان آویخته باشد: آن‌وقت می‌توانم به امید فرصتی باشم که این پرده‌ها را کنار بزنم. اگر از اول هیچ بر تن نداشته باشند چه بسا افسرده شوم، زیرا یا برای شخص دیگری رخت برکنده‌اند یا با توجه به زمینهٔ شغلی‌ام، مرده‌اند. این یکی سرزنده و پرجنب‌وجوش بود.

شاید در عمارتی نیکو با سنگ‌های مرمر و حوض و فواره و باغی در خنکای سایه، بانوی جوانی در فراغت و آسودگی گرمش نشود، حتی اگر در لباس‌های نقش‌دوزی‌شدهٔ فاخر قنداق‌پیچ شده و از آرنج تا مچ النگوهای کهربایی زرد و سیاه به دست داشته باشد. اگر این بانوی جوان به‌تعجیل بیرون می‌دوید بلافاصله پشیمان می‌شد. هُرم هوا ذوبش می‌کرد. آن رداهای سبک به همهٔ خطوط هیکل ظریفش می‌چسبید. آن گیسوی پاکیزه به شکل طره‌هایی هوس‌انگیز بر گردنش می‌آویخت. پاهایش بر کف خیس صندل‌ها لیز می‌خورد، باریکه‌های عرق از زیر گلوی گرمش سرازیر می‌شد و به میان شیارهای تماشایی زیر نیم‌تنهٔ پیرهن پرنقش‌ونگارش می‌لغزید...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۷۰%
تومان