
کتاب پیرزنی با چاقو
معرفی کتاب پیرزنی با چاقو
کتاب پیرزنی با چاقو نوشتهی گو بیونگ مو و با ترجمهی نگین فراشیانی و مهشید سجادی، اثری داستانی است که توسط انتشارات دانشآفرین منتشر شده است. این رمان با محوریت شخصیتی زن سالخورده، به نام جوگاک، روایت میشود که زندگیاش در لایههای پنهان جامعه و در میان آدمهایی با گذشتههای پیچیده و رازآلود جریان دارد. نویسنده با نگاهی موشکافانه و گاه تلخ، به دغدغههای سالمندی، انزوا، هویت و نقشهای اجتماعی میپردازد و در عین حال، فضایی معمایی و پرتنش را خلق میکند. پیرزنی با چاقو با روایتی غیرکلیشهای و شخصیتپردازی عمیق، تصویری متفاوت از زنانگی، پیری و قدرت را به نمایش میگذارد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پیرزنی با چاقو
پیرزنی با چاقو، رمانی از گو بیونگ مو، داستان زنی سالخورده به نام جوگاک را روایت میکند که در ظاهر، زندگیای آرام و بیحاشیه دارد اما در واقعیت، گذشته و حالش با لایههایی از خشونت، راز و حرفهای غیرمنتظره گره خورده است. این کتاب در ژانر داستانی معمایی و روانشناختی قرار میگیرد و با نگاهی انتقادی به جامعه، به ویژه جایگاه سالمندان، نقشهای جنسیتی و مناسبات قدرت میپردازد. روایت کتاب در بستر شهری مدرن و شلوغ میگذرد و نویسنده با جزئینگری، فضای مترو، باشگاهها، کلینیکها و روابط کاری را به تصویر میکشد. ساختار کتاب بر پایهی روایتهای درونی و بیرونی جوگاک شکل گرفته و با بازگشت به گذشته و مرور خاطرات، لایههای شخصیتی او را آشکار میکند. پیرزنی با چاقو نهتنها داستانی دربارهی یک زن سالمند است، بلکه تصویری از جامعهای است که افرادش در سایهی بیتوجهی، قضاوت و انزوا زندگی میکنند. گو بیونگ مو در این اثر، با زبانی دقیق و بیپرده، مرزهای اخلاق، هویت و بقا را به چالش میکشد و مخاطب را با پرسشهایی دربارهی معنای زندگی، قدرت و بازنشستگی روبهرو میسازد.
خلاصه داستان پیرزنی با چاقو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان پیرزنی با چاقو با توصیف فضای مترو و زندگی روزمرهی جوگاک آغاز میشود؛ زنی سالمند که در نگاه اول، فردی معمولی و بیحاشیه به نظر میرسد. اما خیلی زود مشخص میشود که او گذشتهای متفاوت دارد و در حرفهای فعالیت میکند که با خشونت و مرگ گره خورده است. جوگاک، با نام مستعار "بانوی پنجه طلایی"، یکی از متخصصان کنترل بهداشت عمومی است؛ حرفهای که در واقع به معنای حذف فیزیکی افراد به سفارش آژانس است. او در کنار دغدغههای سالمندی، با چالشهای جسمی و روانی ناشی از شغلش دستوپنجه نرم میکند و همواره در تلاش است تا هویت واقعیاش را پنهان نگه دارد. در روایت، زندگی روزمرهی جوگاک با جزئیات فراوان به تصویر کشیده میشود: از مراقبت از سگش تا رفتوآمد به باشگاه و کلینیک، و تعامل با همکاران و مدیران آژانس. روابط کاری او با شخصیتهایی چون ههاو و توئو، که هرکدام ویژگیها و انگیزههای خاص خود را دارند، بخش مهمی از داستان را شکل میدهد. در عین حال، خاطرات و گذشتهی جوگاک، به ویژه آموزشهایی که از ریو دریافت کرده و لقبش، نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و تصمیماتش دارند. داستان با روایت مأموریتها و چالشهای حرفهای جوگاک، از جمله درگیریهای فیزیکی، پاککردن ردپاها و مواجهه با خطرات، پیش میرود. در این میان، نویسنده به موضوعاتی چون پیری، انزوا، هویت، قدرت و بازنشستگی میپردازد و نشان میدهد که حتی در سنین بالا، زندگی میتواند پر از چالش، انتخاب و حتی خشونت باشد. پیرزنی با چاقو، تصویری چندلایه از زنی است که میان نقشهای اجتماعی، خاطرات و واقعیتهای تلخ، برای بقا و معنا یافتن تلاش میکند.
چرا باید کتاب پیرزنی با چاقو را بخوانیم؟
پیرزنی با چاقو اثری است که با روایتی غیرمنتظره و شخصیتپردازی عمیق، تصویری تازه از سالمندی، زنانگی و قدرت ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون انزوا، هویت، نقشهای اجتماعی و چالشهای جسمی و روانی دوران پیری، فراتر از یک داستان معمایی صرف حرکت میکند. نویسنده با جزئینگری و نگاهی انتقادی، فضای شهری و مناسبات انسانی را به تصویر میکشد و مخاطب را با پرسشهایی دربارهی اخلاق، بقا و معنای زندگی روبهرو میسازد. پیرزنی با چاقو برای کسانی که به دنبال داستانی متفاوت، چندلایه و تأملبرانگیز هستند، تجربهای خاص فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای معمایی و روانشناختی، کسانی که دغدغهی سالمندی، هویت، انزوا یا نقشهای اجتماعی دارند و همچنین افرادی که به روایتهای غیرکلیشهای دربارهی زنان و قدرت علاقهمندند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پیرزنی با چاقو
«پس شبهای جمعه حال و هوای مترو اینگونه است. از اینکه میان بدنهایی که مانند نرمتنان به هم چسبیدهاند، فضای اندکی مییابی خدا را شکر میکنی. هر بار کسی دهانش را باز میکند، در بوی تعفن گوشت، سیر و الکل غوطهور میشوی، اما خیالت راحت است، چون همهٔ این رایحهها پایان هفتهٔ کاریات را نشان میدهند. برای لحظهای این اضطراب همیشگی که آیا سال بعد، ماه بعد یا حتی هفتهٔ بعد هم در ساعت شلوغی مترو به خانه میروی یا نه را کنار میگذاری. آن روز هم وقتی درها در ایستگاه بعدی باز شدند و رودخانهای از کارگرها بیرون ریخت، زن وارد شد؛ وارد درماندگیشان، اندوه مشهودشان و اشتیاقشان برای رسیدن به خانه؛ جایی که میتوانستند بدنهای غمگینشان را روی تختخوابهایشان پرتاب کنند. او زنی بود که کلاه نمدی عاجیرنگی موهای خاکستریاش را پوشانده بود، پیراهنی گُلدار، کُت کتان خاکیرنگ و کلاسیک و شلواری سیاه به تن داشت و کیف قهوهای سایز متوسطی را روی شانهاش حمل میکرد. در واقع شصت و پنج سال داشت، اما تعداد و عمق شیارهای صورتش باعث میشد هشتادساله به نظر برسد و نحوهٔ راه رفتن و لباس پوشیدنش توجه کسی را جلب نمیکرد. تنها زمانی که کسی متوجه شهروندان سالخورده میشود، وقتی است که آنها بستههای روزنامههای باطله را از این سر قطار به آن طرف میبرند و به مردم تنه میزنند یا شلوارهای گشاد و بنفشرنگ خالخالی میپوشند، زنجبیلهایی با بوی تند و روغن کنجد در دست حمل میکنند و با صدای بلند مینالند "آخ کمرم" تا شاید کسی جایش را به آنها پیشنهاد دهد. گاهی اوقات دلیل جلبتوجه کاملاً متفاوت است...»
حجم
۲۱۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲۱۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه