
کتاب نوشتم، نوشتی، نوشت
معرفی کتاب نوشتم، نوشتی، نوشت
کتاب الکترونیکی «نوشتم، نوشتی، نوشت» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که به کوشش نسرین اسدی گردآوری شده و نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. ویراستاری این اثر را فریبا نوایی و نرگس اسدی برعهده داشتهاند. این کتاب حاصل نخستین آفریدههای اعضای کارگاه داستاننویسی آنلاین نسرین اسدی است و شامل سی داستان از دوازده نویسنده مختلف میشود. موضوعات داستانها عمدتاً برگرفته از تجربههای زیسته و مشاهدات نویسندگان هستند و هرکدام با سبک و صدای خاص خود روایت شدهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نوشتم، نوشتی، نوشت
«نوشتم، نوشتی، نوشت» مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که در قالب یک کتاب گردآوری شده و روایتگر تجربههای متنوع اعضای یک کارگاه داستاننویسی است. این مجموعه در پی برگزاری کارگاه آنلاین نسرین اسدی شکل گرفته و داستانهای آن توسط دوازده نویسنده نوشته شدهاند. ترتیب قرارگیری داستانها بر اساس زمان حضور نویسندگان در کارگاه است و در پایان نیز داستانی از خود گردآورنده آمده است. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان، دنیای مستقلی دارد و با قلم و نگاه متفاوتی به مسائل روزمره، دغدغهها و احساسات انسانی میپردازد. روایتها از دل زندگی واقعی و تجربههای شخصی نویسندگان برآمدهاند و در کارگاه بارها مورد نقد و بازنگری قرار گرفتهاند. این کتاب نمونهای از ادبیات معاصر فارسی در قالب داستان کوتاه است که بهویژه برای علاقهمندان به داستاننویسی و خوانندگان آثار جمعی جذابیت دارد.
خلاصه کتاب نوشتم، نوشتی، نوشت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «نوشتم، نوشتی، نوشت» با مجموعهای از داستانهای کوتاه روبهرو هستیم که هرکدام به گوشهای از زندگی، احساسات و روابط انسانی میپردازند. داستانها از مهاجرت و جدایی تا دغدغههای روزمره، روابط خانوادگی، تنهایی، بیماری، مرگ، عشق و حتی تجربههای حیوانات خانگی را در بر میگیرند. برای نمونه، در داستان «مهاجرت»، دختری نوجوان با چالش جدایی از دوستان و شهرش روبهروست و احساسات متناقض او نسبت به رفتن به شهری دیگر روایت میشود. در داستانی دیگر، زندگی پیرمردی تنها و خاطراتش از گذشته و همسر از دسترفتهاش به تصویر کشیده میشود. برخی داستانها از زاویه دید حیوانات روایت میشوند و به تجربههای آنها از زندگی و مرگ میپردازند. روایتها اغلب با زبان ساده و توصیفهای ملموس، فضای زندگی روزمره را بازتاب میدهند و دغدغههای نسلهای مختلف را به تصویر میکشند. هر داستان، تجربهای مستقل است که در عین حال با دیگر داستانها پیوندی از جنس زیست مشترک و دغدغههای انسانی دارد. این مجموعه، تنوع سبک و موضوع را در کنار هم قرار داده و به خواننده امکان میدهد با قلم نویسندگان مختلف آشنا شود و با جهانبینیهای متفاوت روبهرو گردد.
چرا باید کتاب نوشتم، نوشتی، نوشت را بخوانیم؟
این کتاب فرصتی فراهم میکند تا با روایتهای متنوع و صداهای گوناگون نویسندگان تازهنفس آشنا شویم. هر داستان، تجربهای مستقل و برگرفته از زندگی واقعی است که میتواند برای خواننده همدلی و تأمل برانگیزد. مواجهه با دغدغهها، احساسات و مسائل روزمره از زاویه دیدهای مختلف، امکان شناخت بهتر جامعه و انسان معاصر را فراهم میآورد. همچنین، برای علاقهمندان به داستاننویسی، این مجموعه نمونهای از کار گروهی و رشد نویسندگان در بستر کارگاه است که میتواند الهامبخش باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه فارسی، دوستداران ادبیات معاصر و کسانی که به تجربههای زیسته و روایتهای جمعی علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای نویسندگان جوان و شرکتکنندگان کارگاههای داستاننویسی، این مجموعه میتواند نمونهای آموزنده باشد.
بخشی از کتاب نوشتم، نوشتی، نوشت
«مرطوب و نم مرداب با بوی سبزههای تازهروییده در هوا پر بود. نیلوفرهای آبی مرداب به هر طرف خم میشدند. سبزهها با گلهای نی میرقصیدند و ابرها به شکلهای مختلف حرکت میکردند. مهری با مریم دور از بچهها راه میرفت. (مهری، بریم با بچهها وسطی بازی کنیم؟) درست کرد. زنبیل را برداشت. در جزیره میگشت و تکههای چوب خشی را جمع میکرد. مهری او را دید. «خسته نباشی، مشحسن.» «اردو که خوش باشی.» «حوصله بازی ندارم.» «عجب. بالاخره یه دختر دبستانی رو دیدم که حوصلهٔ بازی نداره. خب حالا که نمیخوای بازی کنی، میخوای کمکم کنی چوب جمع کنم؟» مهری نگاهی به زنبیل مشحسن کرد. چند تکه چوب ته زنبیل بود. سس تلود تکههای چوب را آورد. مهری آنها را روی هم گذاشت. هرم کوچکی درست کرد. مسعود از جیب کاپشنش کبریتی بیرون آورد. کبریت بعد از چند بار کشیدن در هوای مرطوب کنار دریا روشن شد. مسعود آنی را راه انداخت. کنار هرم نشستند. مهری کلاهش را برداشت. دستهایش را روی آتش گرفت. گرم شد. «داداشی. چهکار خوبی کردی. خیلی سردم بود.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه