کتاب توانایی ایجاد و رشد نظم ذهنی

کتاب توانایی ایجاد و رشد نظم ذهنی نوشتهٔ یان توهوفسکی است. این کتاب توسط هادی معین فر ترجمهٔ شده است‌. و توسط انتشارات دیده بان قلم فرتاک منتشر شده است. این کتاب ارائه یک دستورالعمل به شما برای ایجاد توانایی کنترل افکار در ذهن‌تان و افزایش اراده فردی است. (مجموعه‌ای از اطلاعات مثبت و کاربردی روانشناسی)

درباره کتاب توانایی ایجاد و رشد نظم ذهنی 

برای ایجاد روابط مؤثر و ثمربخش بایستی شبکه‌هایی از ارتباطات را داشته باشند. رفتار سازمانی به افراد این قدرت را می‌دهد که فرد یاد بگیرد با سایر همکارانش ارتباط صمیمانه برقرار کند. در هر سازمانی افرادی فعالیت می‌کنند که در خانواده، مدرسه و محیطی با فرهنگ‌های گوناگون رشد می‌کنند و تجربۀ زیست متفاوتی دارند و به همین دلیل احتمال اینکه دو نفر رفتاری مشابه داشته باشند ضعیف بوده لیکن رفتار سازمانی به افراد کمک می‌کند که علیرغم همۀ تفاوت‌های فردی و اجتماعی در کنار یکدیگر کار کنند و با هم تعامل داشته و تجربۀ همکاری و همیاری پرتوانی خلق کنند.

کتاب توانایی ایجاد و رشد نظم ذهنی با فصل‌های متفاوتی دربارهٔ خودباوری، داشتن یک ذهنیت سرسخت، برنامه‌ریزی برای داشتن یک ذهن بهینه، کنترل ذهن، غلبه بر ترس و شکست، چگونگی به حداکثر رساندن قدرت اراده و... مطالب دیگر کمک می‌کند تا به بازدهی بالایی برسیم.

توانایی‌ها و ایجاد انگیزه و همچنین ایجاد نظم ذهنی سبب می‌شود تا شما نیز توانایی ادامۀ مسیر و همچنین رسیدن به موفقیت‌های روزافزون را داشته باشید. با این کتاب می‌توانید برای عملکرد خود برنامه‌ریزی کنید.

خواندن کتاب توانایی ایجاد و رشد نظم ذهنی به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان روان‌شناسی عمومی، و همچنین افرادی که به دنبال ایجاد توانایی کنترل افکار در ذهن‌ و افزایش اراده فردی هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب توانایی ایجاد و رشد نظم ذهنی

اگر او از همان ابتدا که پزشکان می‌گفتند تنها چند سال دیگر زنده خواهد بود انگیزه خود را از دست می‌داد و هیچگونه نظم ذهنی برای ادامه در نظر نمی‌گرفت، هیچگاه نمی‌توانست به موفقیت‌های بزرگی دست یابد. مثال دیگری که میخواهم برای شما بزنم راجر بنیستر است که به عنوان اولین فردی در دنیا که توانست چهار ماه را به صورت پی‌درپی بدود، در بین اسامی رکوردهای گینس ثبت شده است. قبل از آن افراد این امر را کاملاً غیرممکن و بعید می‌دانستند اما راجر از دوران کودکی باور داشت که روزی این کار را انجام خواهد داد و در نهایت توانست به این موفقیت دست یابد و در سال 1954 موفق به کسب این رکورد شد. یکی از نکات مهمی که می‌نوان دربارة این به فرد گفت این نیست که راجر توانست تمامی باورهایی که قبل از رکوردش به او تحمیل می‌شد را زیر پا بگذارد، بلکه این است که چند ماه بعد از رکورد راجر، فرد دیگری توانست رکورد او را نیز بزند و یک سال بعد از رکورد جدید، در یکی از مسابقات، سه فرد دیگر توانستند رکورد جدید را بشکنند و رکوردهای مجدد را به نام خود بزنند. پس از اینکه رکوردهای مختلفی در زمینۀ دوندگی به ثبت رسید، دیگر هیچکس ذهنیتی درباره عدم توانایی دویدن در یک بازه مشخص را از خود بروز نداد. به نظر شما چه چیزی باعث شد تا این اتفاق بیفتد؟ آیا می‌توان گفت که دوندگان آن زمان به صورت کاملاً غیرمنتظره توانستند در زمینۀ دوندگی به استعداد خاصی دست پیدا کنند؟