
کتاب آقای ساتکلیف مرد همه فن حریف!
معرفی کتاب آقای ساتکلیف مرد همه فن حریف!
کتاب الکترونیکی «آقای ساتکلیف مرد همهفَنحریف!» نوشتهٔ دن گاتمن با ترجمهٔ محبوبه نجفخانی و تصویرگری جیم پایلوت، توسط نشر افق منتشر شده است. این اثر دومین جلد از مجموعهٔ «مدرسهٔ عجیبوغریبتر» است و در قالب رمان کودک، ماجراهای طنزآمیز و پرهیجان دانشآموزان مدرسهٔ الامنتری را روایت میکند. داستان با محوریت شخصیتهای دوستداشتنی و موقعیتهای غیرمنتظره، فضای مدرسهای پر از شوخی و اتفاقات عجیب را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آقای ساتکلیف مرد همه فن حریف!
«آقای ساتکلیف مرد همهفَنحریف!» یک رمان کودکانه با فضای مدرسهای است که در قالب طنز و ماجراهای روزمره، زندگی دانشآموزان و کارکنان مدرسهٔ الامنتری را دنبال میکند. نویسنده، دن گاتمن، با نگاهی شوخطبع و خلاق، دنیای کودکان را از زاویهٔ دید شخصیت اصلی یعنی اِی. جِی. روایت کرده است. این کتاب بخشی از مجموعهای دنبالهدار است که هر جلد آن به ماجرایی تازه و شخصیتهایی متفاوت میپردازد. ساختار کتاب بر پایهٔ فصلهای کوتاه و روایت اولشخص استوار است و با دیالوگهای پرانرژی و توصیفهای زنده، فضای مدرسهای را برای مخاطب کودک ملموس میکند. در این جلد، محوریت داستان بر شخصیت آقای ساتکلیف، تعمیرکار همهفنحریف مدرسه، قرار دارد و ماجراهای عجیب و غریب او و دانشآموزان، داستان را پیش میبرد. کتاب با بهرهگیری از طنز، شوخیهای کلامی و موقعیتهای غیرمنتظره، تجربهای سرگرمکننده و پرهیجان برای کودکان فراهم میکند.
خلاصه کتاب آقای ساتکلیف مرد همه فن حریف!
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی اِی. جِی. و دوستانش آغاز میشود که هر روز با اتفاقات عجیب مدرسهٔ الامنتری روبهرو هستند. صبح روزی که دستگاه قهوهساز مدرسه خراب میشود، معلمها مانند زامبیها بیحال و کلافهاند و تنها کسی که میتواند مشکل را حل کند، آقای ساتکلیف، تعمیرکار مدرسه است. او با مهارت و شوخطبعی، وسایل مختلف مدرسه را تعمیر میکند و لقب همهفنحریف را به خود اختصاص داده است. در ادامه، مدرسه برای جشن پنجاهسالگی آماده میشود و قرار است مهمانان ویژهای از جمله شهردار و خبرنگاران به مدرسه بیایند. اما درست هنگام برگزاری جشن، برق مدرسه قطع میشود و خانم الامنتری، که مدرسه به نام اوست، ناپدید میشود. گروهی از دانشآموزان به رهبری آقای ساتکلیف برای پیداکردن او به زیرزمین مدرسه میروند و با ماجراهای هیجانانگیز و طنزآمیز روبهرو میشوند. در این مسیر، شوخیها و رقابتهای کودکانه، ترسها و دوستیها، و تلاش برای حل مشکلات، فضای داستان را شکل میدهد. در نهایت، با همکاری و همدلی، بچهها و آقای ساتکلیف موفق میشوند بر چالشها غلبه کنند و جشن مدرسه را نجات دهند، بیآنکه پایان داستان بهطور کامل افشا شود.
چرا باید کتاب آقای ساتکلیف مرد همه فن حریف! را بخوانیم؟
این کتاب با روایت طنزآمیز و ماجراهای غیرمنتظره، دنیای مدرسه را از زاویهای متفاوت به تصویر میکشد. شخصیتهای پرجنبوجوش، موقعیتهای خندهدار و دیالوگهای هوشمندانه، خواننده را با خود همراه میکند. علاوهبر سرگرمی، کتاب به موضوعاتی مانند دوستی، همکاری، حل مسئله و پذیرش تفاوتها میپردازد و به کودکان نشان میدهد که حتی در موقعیتهای عجیب و دشوار، میتوان با خلاقیت و همدلی راهحل پیدا کرد. فضای مدرسهای و شخصیتهای آشنا، امکان همذاتپنداری را برای مخاطب کودک فراهم میکند و تجربهای شیرین و آموزنده رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای کودکان دبستانی، بهویژه دانشآموزان پایههای سوم تا ششم مناسب است. کسانی که به داستانهای مدرسهای، ماجراهای طنز و شخصیتهای پرانرژی علاقه دارند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. همچنین برای کودکانی که با چالشهای مدرسه، دوستی و همکاری روبهرو هستند، این کتاب میتواند الهامبخش و سرگرمکننده باشد.
بخشی از کتاب آقای ساتکلیف مرد همه فن حریف!
«آقای ساتکلیف، تعمیرکار فنی مدرسه که کامپیوترها، دستگاههای چاپگر لیزری و دستگاههای کپی را تعمیر میکند. آقای ساتکلیف موهای بوری دارد و خیلی لاغر است. آقای ساتکلیف به همه گفت: «صبح بهخیر، صبح بهخیر!» یک لیوان کاغذی قهوه دستش گرفته بود. بهنظرم توی راه مدرسه دم یک کافیشاپ ایستاده و قهوه خریده بود. بعضی از معلمها تا لیوان قهوه را توی دستش دیدند، دورش جمع شدند. خانم گیلده، معلم فن بیان، غرغر کرد: «باید قهوه بخورم..." آقای ساتکلیف سرش را بُرد عقب و قهوهاش را تا ته سر کشید. بعد، لیوانش را پرت کرد توی سطل زباله و گفت: «آهان، درست خورد به هدف.» خانم گیلده دستش را کرد توی سطل زباله و لیوان قهوه را درآورد و سعی کرد چند قطرهای را که ته لیوان مانده بود بلیسد. آقای ناوال گفت: «شاید شما بتوانید کمکمان کنید، آقای ساتکلیف. دستگاه قهوهساز خراب شده.» گفتم: «آره، باید دست معلمها را از توی پوست گردو دربیاورید.» آقای ناوال پرسید: «میتوانید درستش کنید؟ ا گر تا چند دقیقهٔ دیگر قهوه نخوریم، بدبختانه همهٔ معلمها شورش میکنند.» گفتم: «همین الانش هم چند تا از معلمها شورش کردهاند.» آقای ساتکلیف گفت: «بگذاریدش بهعهدهٔ من. من هرچیزی را میتوانم تعمیر کنم. بیخودی به من نمیگویند ساتکلیف همهفنحریف.»
حجم
۶۳۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۶۳۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه