
کتاب شوریده حال
معرفی کتاب شوریده حال
کتاب شوریده حال نوشتهٔ «الهه محمدی» بهوسیلهٔ نشر شقایق منتشر شده است. این رمان اجتماعی و عاشقانه، داستان زندگی شخصیتهایی را روایت میکند که با فرازونشیبهای عاطفی و خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند. داستان با نگاهی به روابط انسانی، دغدغههای فردی و اجتماعی و تأثیر گذشته بر حال و آیندهٔ شخصیتها پیش رفته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شوریده حال اثر الهه محمدی
کتاب «شوریدهحال» یک رمان معاصر و ایرانی است که با محوریت زندگی شخصیتهایی جوان و دغدغهمند به مسائل عاطفی، خانوادگی و اجتماعی میپردازد. «الهه محمدی» در این کتاب، روایتی خطی و واقعگرایانه را برگزیده و با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، روابط کاری و خانوادگی شخصیتها را به تصویر کشیده است. داستان در فضای شهری معاصر رخ میدهد و با پرداختن به محیط کار، روابط میان همکاران و چالشهای شخصی، تصویری ملموس از زندگی نسل امروز ارائه میدهد. ساختار کتاب شامل فصلهای پیوسته است که هر یک بخشی از مسیر رشد و تغییر شخصیتها را بازگو میکند. در کنار داستان اصلی، نویسنده به گذشتهٔ شخصیتها و تأثیر آن بر تصمیمات و احساسات حال حاضرشان نیز توجه داشته است. رمان «شوریدهحال» تلاش کرده مخاطب را با دنیای درونی شخصیتها همراه و او را به تأمل دربارهٔ مفاهیمی چون فقدان، امید، عشق و بازسازی فردی دعوت کند.
خلاصه داستان شوریده حال
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با مقدمهای شاعرانه آغاز و سپس وارد زندگی «پویا متین»، مدیر جوان یک شرکت تبلیغاتی میشود. پویا پس از مرگ پدرش مسئولیت شرکت خانوادگی را بر عهده گرفته و با تلاش بسیار آن را توسعه داده است. او در کنار مادرش زندگی میکند و روابط نزدیکی با دوستان قدیمیاش، «نوید» و «آرش» دارد. ورود «پریا پارسا»، منشی جدید شرکت که دختری آرام، منزوی و آسیبدیده از فقدان والدین است، نقطهٔ عطفی در داستان ایجاد میکند. پریا با مشکلات روحی ناشی از مرگ پدر و مادرش دستوپنجه نرم میکند و میکوشد با ورود به محیط کار به زندگی عادی بازگردد. تعاملات اولیهٔ او با پویا، سرشار از سوءتفاهم، اضطراب و تلاش برای تطبیق با فضای جدید است. در ادامه، با ورود «پیرزاد» بهعنوان منشی دوم، فضای شرکت دستخوش تغییر میشود و رفتارهای آزاردهندهٔ او نسبت به پریا، تنشهایی را به وجود میآورد. پویا که نسبت به آرامش و امنیت محیط کار حساس است، پس از مشاهدهٔ رفتارهای پیرزاد تصمیم به اخراج او میگیرد. در این میان، رابطهٔ پویا و پریا بهتدریج از مرزهای رسمی عبور میکند و نشانههایی از همدلی و توجه عاطفی میان آنها شکل میگیرد. داستان با تمرکز بر دغدغههای شخصی، تلاش برای عبور از گذشته و جستوجوی امید و آرامش در دل مشکلات پیش میرود و شخصیتها را در مسیر رشد فردی و بازسازی روابط انسانی قرار میدهد.
چرا باید کتاب شوریده حال را بخوانیم؟
«شوریدهحال» با پرداختن به موضوعاتی چون فقدان، بازسازی فردی، روابط کاری و خانوادگی و چالشهای عاطفی، روایتی ملموس از زندگی معاصر ارائه میدهد. این کتاب با نمایش فرازونشیبهای احساسی، مخاطب را به همدلی با شخصیتها و تأمل دربارهٔ نقش گذشته در شکلگیری حال و آینده دعوت میکند؛ همچنین روایت تعاملات کاری و اجتماعی در بستر یک شرکت، فرصتی برای شناخت بهتر روابط انسانی و چالشهای محیط کار فراهم میآورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و عاشقانه، کسانی که دغدغهٔ روابط انسانی، فقدان و بازسازی فردی دارند و همچنین مخاطبانی که به روایتهایی دربارهٔ چالشهای محیط کار و زندگی شهری علاقهمند هستند، مناسب است.
درباره الهه محمدی
«الهه محمدی» متولد ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ در تهران است. این نویسنده که فارغالتحصیل رشتهٔ ادبیات و علوم انسانی است، فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۸۶ آغاز کرد. اولین رمان او به نام «مریم پاییزی» در سال ۱۳۸۸ توسط نشر شقایق به چاپ رسید. همکاری او با این انتشارات ادامه یافت و رمانهای دیگری همچون «آتاناز»، «عشقم را پس بده»، «جرم عاشقی»، «محکوم عشق» و «شوریدهحال» نیز از همین نشر منتشر شدند. رمان «نایف» اثر دیگری از این نویسندهٔ معاصر ایرانی است. الهه محمدی علاوهبر همکاری با نشر شقایق، با نشر «علی» شروع به همکاری کرده و اولین کتاب خود به نام «تعلیق» را با همکاری این نشر در سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است. آثار دیگر او عبارتند از «آسیمه»، «تهاتر»، «مغرب احساس»، «شیدای کافر» و «سایهٔ مترسک».
بخشی از کتاب شوریده حال
«شروین اکنون برای پروازهای خارجی دورهای جدیدتر میدید و در رامسر نبود. راشین به محض آماده شدن از اتاق بیرون آمد تا به موقع برسد. به محض باز کردن درِ اتاقش، سردردی عجیب مثل برقگرفتگی تمام سرش را سوزاند. نفسش بند آمده بود. یکباره تمام محتویات معدهاش به سمت دهانش هجوم آورد. به زحمت خود را به دستشویی رساند و تا آن جا که آب در بدنش بود به رنگ زرد بالا آورد! راه گلو تا معدهاش به سختی میسوخت. از شدت دردش کاسته شد، اما چشمهایش تار میدید. گریهاش گرفت. با این حال دلش نمیخواست کسی را از خواب بیدار کند و راهی بیمارستان شود. از بچگی از بیمارستان و دکتر بدش میآمد. به اتاقش برگشت و لبهٔ تخت نشست. دقایقی طول کشید تا به حال عادی برگشت. بارها به آن بدحالی دچار شده و هر بار به خود دلداری میداد این دفعهٔ آخر است. بیآن که اجازه دهد کسی دردش را بفهمد، دردهای طاقتفرسا را با خوردن چندین قرص مسکن میکشت.
به ساعت نگاه کرد. شش و بیست دقیقه بود. از اتاقش با آژانس تماس گرفت و بدون خوردن صبحانه از خانه خارج شد.
در طول پرواز چندین بار دچار احساس تهوع و دوبینی شد اما خداخدا میکرد حالش بد نشود. خوشبختانه دعایش مستجاب شد.
وقتی از فرودگاه برگشت، آنقدر گرسنه بود که با خوردن غذایی مفصل حالش حسابی جا آمد و سردردش تا حد زیادی رفع شد. وضعیتش را به گرسنگی نسبت داد. باز بیخیال حالش شد و روی تخت دراز کشید. نفهمید کی خوابش برد. در عالم خواب حس کرد صدای عمه شیما را میشنود... اما خواب نبود!»
حجم
۴۶۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۶۳ صفحه
حجم
۴۶۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۶۳ صفحه