
کتاب بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم)
معرفی کتاب بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم)
کتاب بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم) نوشتهی لی میه و با ترجمهی فریناز بیابانی، ادامهای بر ماجراهای دنیای خیالانگیز و منحصربهفرد رویافروشی دالرگات است. این رمان فانتزی، با ترکیب عناصر زندگی روزمره و دنیای رویاها، داستان پنی و همکارانش را در فروشگاهی روایت میکند که رویاها را به مشتریان عرضه میکند. فضای کتاب، آمیزهای از طنز، نقد اجتماعی و جادوی خیال است و شخصیتها در دل ماجراهایی تازه و چالشبرانگیز قرار میگیرند. انتشارات دانشآفرین آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم)
بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم) از لی میه، داستانی فانتزی و مدرن است که در دنیایی جریان دارد که رویاها نهتنها قابل خرید و فروشاند، بلکه بخشی از صنعت و زندگی روزمره مردم شدهاند. این کتاب، با محوریت شخصیت پنی که حالا یک سال از کارش در رویافروشی گذشته، به دغدغهها، رشد فردی و چالشهای شغلی او میپردازد. ساختار کتاب، روایتی پیوسته از زندگی پنی و همکارانش را ارائه میدهد و در کنار آن، به جزئیات دنیای رویاسازی، روابط میان کارمندان، و تعاملات با مشتریان میپردازد. فضای داستان، ترکیبی از واقعیت و خیال است و نویسنده با ظرافت، مرز میان این دو را محو کرده است. در این جلد، علاوهبر پرداختن به مسائل شغلی و شخصی پنی، موضوعاتی مانند مسئولیت اجتماعی، ارزش خاطرات، و اهمیت ارتباط با دیگران نیز مطرح شده است. لی میه با خلق فضایی منحصربهفرد، خواننده را به دنیایی میبرد که در آن، رویاها نهتنها محصولی برای فروش، بلکه ابزاری برای شناخت خود و دیگران هستند.
خلاصه داستان بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با جشن سالگرد کاری پنی در کنار خانوادهاش آغاز میشود؛ او حالا رسماً کارمند صنعت رویاسازی شده و مجوز ورود به شهرک صنعتی را دریافت کرده است. پنی با چالشهای جدیدی روبهرو میشود: مذاکره بر سر حقوق، مواجهه با انتظارات والدین، و ورود به دنیای حرفهایتر صنعت رویا. در این میان، دالرگات، صاحب فروشگاه، درگیر برنامهریزی برای یک رویداد بزرگ است و دفتر خاطراتی از مشتریان سالهای گذشته را مرور میکند. روایت، همزمان زندگی روزمره کارمندان فروشگاه، روابط میان آنها، و فضای منحصربهفرد فروشگاه را به تصویر میکشد. پنی و همکارانش برای اولین بار به مرکز شکایات مدنی شهرک صنعتی میروند؛ جایی که مشتریان ناراضی از رویاهای خریداریشده، شکایتهای خود را مطرح میکنند. این تجربه، نگاه پنی را نسبت به شغلش و مسئولیتهایش تغییر میدهد. او درمییابد که فروش رویا، تنها یک تجارت نیست و احساسات و خاطرات مشتریان، وزنی واقعی دارند. در کنار این ماجراها، روابط میان کارمندان، رقابتها، آرزوها و دغدغههای شخصی هرکدام، بهتدریج آشکار میشود. کتاب با ترکیب طنز، نقد اجتماعی و جادوی خیال، دنیایی را میسازد که در آن، رویاها و واقعیت بههم گره خوردهاند و هر شخصیت، در جستوجوی معنای عمیقتری از زندگی و کار خود است.
چرا باید کتاب بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم) را بخوانیم؟
این کتاب با خلق دنیایی منحصربهفرد که در آن رویاها بهعنوان کالا خرید و فروش میشوند، زاویهای تازه به مفاهیم خاطره، مسئولیت و رشد فردی میبخشد. روایت، همزمان طنزآمیز و تأملبرانگیز است و شخصیتها با دغدغههایی ملموس و انسانی، در دل فضایی فانتزی قرار گرفتهاند. بازگشت به رویافروشی دالرگات، نهتنها ماجرای یک فروشگاه عجیب را روایت میکند، بلکه به موضوعاتی مانند ارزش تجربههای گذشته، اهمیت ارتباط با دیگران و چالشهای دنیای کار نیز میپردازد. خواندن این کتاب، فرصتی برای تجربهی دنیایی خیالانگیز و در عین حال آشناست که در آن، مرز میان رویا و واقعیت بهسادگی جابهجا میشود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای فانتزی مدرن، کسانی که دغدغه رشد فردی و روابط کاری دارند، و افرادی که به روایتهای خلاقانه درباره دنیای کار و زندگی روزمره علاقهمندند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دوست دارند با نگاهی متفاوت به مفهوم رویا و خاطره بنگرند، مناسب است.
بخشی از کتاب بازگشت به رویافروشی دالرگات (کتاب دوم)
«پنی روزی را به یاد میآورد که به دیدن یاسنوز اوترا، یکی از پنج رویاپرداز افسانهای رفته بود تا رویای "زندگی به جای دیگران (نسخه آزمایشی)" را از او تحویل بگیرد. «باورم نمیشه دختر کوچولومون دیگه بزرگ شده... ولی این بار از دردسر دوری کن، باشه؟» «آره، عزیزم. دیگه مثل پارسال، اشتباهات بزرگ ازت سر نزنه. همیشه حواسجمع باش.» پنی سری تکان میدهد، و شکمش پیچ میخورد. پدر و مادرش به تازگی بیشتر از قبل به او غر میزدند. همه چیز از وقتی شروع شد که پلیس با او تماس گرفت تا هویت سارق بطری "رضایت" را تأیید کند، و مادرش اتفاقی تلفن را جواب داد. آنجا پنی مجبور شد تمام ماجرای به سرقت رفتن بطری "رضایت" در بانک را با جزئیات کامل شرح دهد. از آن موقع، آزار و اذیت والدینش تمامی نداشت و گوش پنی را به درد آورده بود. او تصمیم گرفته بود دیگر هیچ یک از وقایع مربوط به کارش را برای پدر و مادرش بازگو نکند. امشب هم پنی یک طوفان بیامان دیگر از غر و شکایت را تحمل میکند و مثل همیشه، تضمینی تکراری میدهد: «نگران نباش، بابا. و گفتم که اونقدرم خنگ نیستم، مامان.» وقتی غذایش تمام میشود، احساس خستگی میکند. «شما از بقیهٔ غذاتون لذت ببرید. من میرم تو اتاقم.»
حجم
۲۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۱۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه