تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب مهلا
معرفی کتاب مهلا
کتاب الکترونیکی «مهلا» نوشتهٔ «الهام فتحی» و منتشرشده توسط انتشارات کتاب آترینا داستانی معاصر دربارهٔ زندگی و دغدغههای یک دختر جوان ایرانی است که در کشاکش سنت و مدرنیته، خانواده و استقلال و عشق و هویت خود قرار میگیرد. روایت این رمان با نگاهی به روابط خانوادگی، چالشهای نوجوانی و جوانی و انتخابهای سرنوشتساز شکل میگیرد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مهلا اثر الهام فتحی
کتاب «مهلا» به قلم «الهام فتحی» روایتی از زندگی یک دختر جوان به نام «مهلا» است که در خانوادهای سنتی و پرجمعیت بزرگ شده و با چالشهای متعددی در مسیر بلوغ و استقلال روبهرو میشود. داستان در بستری خانوادگی و شهری میگذرد و فضای خانهباغ، روابط میان اعضای خانواده و دغدغههای روزمرهٔ مهلا را به تصویر میکشد. محوریت داستان بر تصمیمگیریهای مهم زندگی، فشارهای خانوادگی برای ادامهٔ تحصیل و مهاجرت و کشمکشهای عاطفی و هویتی استوار است.
این رمان در فضایی معاصر روایت میشود و به مسائلی چون نقش زنان در خانواده، سنتهای ریشهدار و تلاش برای یافتن جایگاه فردی میپردازد. در کنار روایت اصلی، شخصیتهایی مانند «آرش»، «روشنک» و «آقاجون» هریک نمایندهٔ بخشی از جامعه و خانواده هستند و تعاملاتشان با «مهلا» لایههای مختلفی از دغدغههای نسل جوان را آشکار میکند. کتاب «مهلا» با زبانی توصیفی و جزئینگر، فضای احساسی و ذهنی شخصیتها را به خواننده منتقل میکند و تصویری ملموس از زندگی نسل امروز ارائه میدهد.
خلاصه کتاب مهلا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با روایت اولشخص «مهلا» آغاز میشود؛ دختری که در خانوادهای سنتی و تحت سلطهٔ پدربزرگش، «حاجاحمد سپاهی»، زندگی میکند. او با وجود حمایت «عزیزجون» و دوستی نزدیک با «آرش» (پسرعمهاش) و «روشنک» (دوست صمیمیاش)، همواره با فشارهای خانوادگی برای ادامهٔ تحصیل در رشتهای که دوست ندارد و مهاجرت به خارج از کشور روبهروست. «مهلا» در کشاکش میان خواستههای خود و انتظارات خانواده بارها دچار تردید و سرکشی میشود. رابطهٔ عاطفی پیچیدهای میان او و «آرش» شکل میگیرد. «آرش» که سالها نقش برادر و حامی را برای مهلا داشته، حالا احساسات عاشقانهاش را آشکار میکند و پیشنهاد ازدواج میدهد تا مانع مهاجرت اجباری «مهلا» شود، اما «مهلا» نمیتواند «آرش» را جز یک برادر ببیند و این موضوع به بحران عاطفی میان آنها دامن میزند.
در همین حین، خانواده برای آموزش زبان انگلیسی به «مهلا»، معلمی به نام «مهرداد» را وارد داستان میکنند که حضورش فضای جدیدی از تعامل و چالش را به زندگی «مهلا» میآورد. روایت با تمرکز بر احساسات، کشمکشهای درونی و بیرونی و تلاش «مهلا» برای یافتن راهی مستقل و مطابق میل خود پیش میرود، بیآنکه پایان داستان افشا شود.
چرا باید کتاب مهلا را خواند؟
این رمان تصویری نزدیک از زندگی دختران جوان در خانوادههای ایرانی و چالشهای میان سنت و مدرنیته ارائه میدهد. «مهلا» با پرداختن به روابط خانوادگی، فشارهای اجتماعی و دغدغههای هویتی بستری برای همذاتپنداری و تأمل دربارهٔ انتخابهای فردی و جمعی فراهم میکند. روایت داستان با جزئیات احساسی و موقعیتهای ملموس، خواننده را به دنیای شخصیتها نزدیک میسازد و امکان تجربهٔ فرازونشیبهای بلوغ و استقلال را از زاویهای تازه فراهم میآورد.
خواندن کتاب مهلا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر ایرانی، کسانی که دغدغهٔ هویت، استقلال، روابط خانوادگی و چالشهای نسل جوان را دارند، مناسب است؛ همچنین نوجوانان و جوانانی که با فشارهای انتخاب رشته، مهاجرت یا تصمیمات مهم زندگی روبهرو هستند، میتوانند با فضای داستان ارتباط برقرار کنند.
بخشی از کتاب مهلا
«حریر نازک پنجره را با سر انگشتانم نرم کنار زدم. انگار امروز خورشیدخانم طلایی قصد کرده بود تمام سهم تابش و گرمایش را نصیب نگاه بیقرارم کند. هر سال در چنین روزی همینطور بودم. پر از حسهای فراز و فرود، گاهی در اوج سیر میکردم و ضربانم بالا میگرفت و گاه قلبم به قعر سقوط میکرد. هنوز هم با گذشت پنج سال نتوانستم خطهای تاریک و مبهمی که روحم را مانند خوره در هم میپیچاند، فراموش کنم. با وجود اینکه شبهای تاریک رفتهاند و سپیدهدم سایهاش را روی زندگیام انداخته، ولی گاهی وجدان دردآلودم خودش را به دیوارههای ضخیم مغزم میکشد. بیخیال پردهٔ حریر رقصان که خودش را تا وسط اتاق کشانده بود شدم و ابتدا کارم را با کمد دیواریها آغاز کردم. مشغلهٔ این چند وقت اجازهٔ سروسامان دادن به این شلوغیها را گرفته بود. یادآوری اینکه کلاسهایم تمام شده، خنکای دلچسبی را زیر پوستم دواند. هنوز هم از درس و کلاس زود خسته میشوم. البته که جناب استاد سختگیرم که نفس را در سینه حبس میکند و جای هیچگونه اهمال نمیگذارد، در به وجود آمدن چنین حسی بیتاثیر نیست. با به خاطر آوردن چشمان پرجذبهاش لبخند کوتاه و شیرینی گوشهٔ لبم را کش آورد. هنوز هم که هنوز است آوای عصبانیاش در ماه گذشته در گوشم زنگ میزند. چه بد جلوی همه ضایعم کرده بود.
- فقط یه فرصت دیگه بهتون میدم خانمسپاهی، وگرنه با کمال احترام این درس رو مجددا ترم بعد برمیدارید.
صدای شلیک خندهٔ بچهها و او که منرا با غضب مینگریست از ذهنم دور نمیشود. انگار نمیدانست مسبب این بدقولی برای ارائهٔ پروژهام چه کسی است.»
حجم
۷۵۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
حجم
۷۵۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه