
کتاب صاد
معرفی کتاب صاد
کتاب صاد نوشتهٔ «افسانه نوروزی» رمانی معاصر و ایرانی است که نشر کتاب آترینا آن را منتشر کرده است. این رمان با درونمایههای اجتماعی، زندگی زنی جوان را در بستر حوادث تلخ و پرتلاطم معاصر روایت کرده است. مهاجرت، فقر، ازدستدادن و تلاش برای بقا در شرایط دشوار، موضوعات اصلی این رمان را شکل داده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صاد
کتاب «صاد» اثری ایرانی و معاصر در قالب رمان اجتماعی است که با نگاهی واقعگرایانه به زندگی زنان مهاجر و خانوادههای درگیر بحرانهای اجتماعی و سیاسی پرداخته است. «افسانه نوروزی» در این رمان، داستان زنی به نام «صبوره» را روایت میکند که درگیر مشکلات معیشتی، مراقبت از مادر سالمند و تربیت فرزند نوجوان است. داستان در بستری از حوادث معاصر افغانستان و ایران شکل گرفته و با اشاره به انفجارهای تروریستی، مهاجرت اجباری و دشواریهای زندگی در غربت، تصویری ملموس از رنج و مقاومت زنان ارائه داده است. ساختار رمان بهگونهای است که با روایت اولشخص، خواننده را به عمق احساسات و دغدغههای شخصیت اصلی نزدیک میکند. روایت خطی و جزئینگرانه با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، فضای داستان را بهشدت واقعی و قابل لمس ساخته است. رمان «صاد» نهتنها داستانی دربارهٔ بقا و امید است، بلکه به موضوعاتی چون هویت، خانواده، فقر و تلاش برای یافتن جایگاه اجتماعی پرداخته است.
خلاصه داستان صاد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
«صاد» با روایت زندگی «صبوره» آغاز میشود؛ زنی جوان که درگیر مراقبت از مادر سالمندش (گلپری) و تربیت پسر نوجوانش (حسام) است. شوهر صبوره (باقی) برای تشییع جنازهٔ مادرش به کابل رفته و پس از وقوع انفجار تروریستی، خبری از او به دست نمیرسد. این حادثه نقطهٔ عطفی در زندگی صبوره و خانوادهاش میشود و آنها را با موجی از نگرانی، بیخبری و اضطراب مواجه میکند. صبوره ناچار است بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشد؛ از پرستاری مادر فراموشکار تا تأمین مخارج خانه و حمایت از پسرش که با بحران هویت و فشارهای اجتماعی روبهرو است. روایت داستان در گذر زمان، پنج سال بعد را نیز در بر میگیرد؛ زمانی که صبوره همچنان با مشکلات اقتصادی و مسئولیتهای سنگین دستوپنجه نرم میکند و برای یافتن شغلی پایدار، به گلخانهای در محلهشان مراجعه میکند. در این مسیر با شخصیتهایی تازه روبهرو میشود و تلاش میکند تعادل میان کار، مراقبت از خانواده و حفظ امید را حفظ کند. موضوعهایی مانند مهاجرت، فقر، تنهایی و تلاش برای بقا در سراسر داستان موج میزند و شخصیت اصلی را به انسانی مقاوم و پرتلاش بدل میسازد.
چرا باید کتاب صاد را بخوانیم؟
«صاد» تجربههای زیستهٔ زنان مهاجر و خانوادههایی را به تصویر میکشد که درگیر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی هستند. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت، فقر، ازدستدادن و تلاش برای بقا، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با واقعیتهای کمتردیدهشدهٔ جامعه آشنا شود. روایت جزئینگرانه و شخصیتپردازی دقیق، امکان همدلی عمیق با شخصیتها را فراهم میآورد و خواننده را به تأمل دربارهٔ تابآوری، امید و معنای خانواده و هویت در شرایط دشوار دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی، داستانهای واقعگرایانه و روایتهایی با محوریت زنان و خانواده مناسب است؛ همچنین کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، فقر، بحران هویت یا تجربهٔ زیستن در شرایط دشوار را دارند، میتوانند با «صاد» ارتباط برقرار کنند. مطالعهٔ این رمان معاصر و ایرانی به مخاطبانی که بهدنبال شناخت عمیقتر زندگی زنان مهاجر و خانوادههای درگیر بحرانهای اجتماعی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب صاد
«خانه تاریک بود و تنها تیک تاک ساعت، سکوت فضا را میشکست. سعی کردم سه روز پیش را به یاد بیاورم. روزی که بعد از مدتها، چهرهٔ باقی را دیدم. شکسته شده بود. باور این که تمام این مدت زنده بوده و ما از وجود او بیخبر بودیم به مغز سرم مشت میزد. آنقدر محکم که افکارم درد گرفت و کبود شد.
چطور ممکن بود این همه مدت خبری از یک نفر نباشد و یکباره در بدترین زمان ممکن، سر و کلهاش پیدا شود؟
اصلاً از کجا آدرس خانهام را پیدا کرده بود؟ سؤالهای زیادی در ذهنم بالا و پایین میشد. سرم سنگین شده بود. از بیجوابی، از بیخوابی و از این که دو روز از آن دیدار میگذشت و هنوز همه جایش برایم مبهم و باورنکردنی مانده بود. از ترسی که هر لحظه به نفسهایم آویخته میشد و یک دم رهایم نمیکرد.
شب از نیمه گذشته بود. آنقدر با هیکل سنگینم از این دنده به آن دنده شدم که طاقتم طاق شد. برخاستم و در جایم نشستم. مثل این که قرار نبود امشب خواب مهمان چشمهایم شود. چشمم به تاریکی خانهٔ کوچکم عادت کرده بود. اطراف را نگاه کردم. نازنین بعد از آن اتفاق، روزها تا آخر وقت پیشم میماند و فقط برای خواب به خانهٔ جدیدی که برای فرار از نگاه فامیل و آشنا با هاتف اجاره کرده بود، میرفت. او هم حق داشت. حق داشت از آینده دو ماه پیش روی فرزندش در زندگی من که بیسامانترین آدم روی زمین بودم، بترسد و بخواهد برای سلامتی بچهاش، لحظههای مراقبت از من را سفت بچسبد.»
حجم
۴۱۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۴۱۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه