
کتاب من نمی دانم
معرفی کتاب من نمی دانم
کتاب من نمی دانم سروده فرزاد کاج و با ویراسته زینب صبوریزاده توسط نشر حکمت کلمه منتشر شده است. این مجموعه، شامل قطعههایی از شعر معاصر فارسی است که در قالبهای آزاد و نیمایی سروده شدهاند و دغدغههای عاطفی، فلسفی و زیباشناسانه را در خود جای دادهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب من نمی دانم
کتاب من نمیدانم، مجموعهای از شعرهای معاصر است که در فضایی میان خیال و واقعیت، به تجربههای زیسته و احساسات انسانی میپردازد. این کتاب در دورهای منتشر شده که شعر فارسی با جریانهای نوگرایانه و زبان تصویری پیوند خورده است. اشعار این مجموعه، اغلب با زبانی تصویری و سرشار از استعاره، به موضوعاتی چون دلتنگی، جدایی، امید، رنج و جستوجوی معنای زندگی میپردازند. شاعر با بهرهگیری از عناصر طبیعت، خاطره و اشارات فلسفی، فضایی میآفریند که مخاطب را به تأمل دربارهی هستی و عواطف انسانی دعوت میکند. کتاب، در کنار دغدغههای فردی، نگاهی به مفاهیم جمعی و اجتماعی نیز دارد و در برخی قطعات، به نقد روزگار و زمانه میپردازد. این مجموعه، نمونهای از شعر امروز ایران است که در آن، مرز میان روایت و شعر بارها جابهجا میشود و زبان، ابزاری برای بیان تجربههای ناب انسانی است.
چرا باید کتاب من نمی دانم را خواند؟
مجموعه شعر من نمیدانم برای کسانی که بهدنبال تجربهی زبان شاعرانه و مواجهه با احساسات عمیق انسانی هستند، فرصتی فراهم میکند تا با لایههای مختلف عاطفه، اندیشه و خیال روبهرو شوند. اشعار من نمیدانم با تصویرسازیهای بدیع و بازی با واژهها، مخاطب را به دنیایی میبرد که در آن، مرز میان واقعیت و خیال محو میشود. خواندن این کتاب، امکان همدلی با دغدغههای شاعر و کشف زوایای تازهای از زیستن را فراهم میآورد.
خواندن کتاب من نمی دانم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی، دوستداران ادبیات تصویری و کسانی که دغدغههای عاطفی و فلسفی دارند، مناسب است؛ همچنین به کسانی که در جستوجوی بیان تازهای از احساسات و تجربههای انسانی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب من نمی دانم
«با تو آغاز شدم
با تو آزاد شدم
دل به پرواز سپردم با تو
از دل فرسودی زمان.
سر به آغوش سکوت،
در اقلیم نگاهت،
فارغ از هر آشوب،
رسواترین رسوای زمانه شدم.
نبض قلبم میرسد
بر ساحل آرام نگاهت؛
فارغ از همهمهها، در دستان تو
جوانه میزنم.
شوق واژه در گلویم رویید؛
در دهانم نور عشقی جوشید؛
و سراپا، همه یک دم آواز شدم.»
حجم
۳۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۳۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه