
کتاب مرگ ایوان ایلیچ
معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ
معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ
کتاب الکترونیکی «مرگ ایوان ایلیچ» (The Death of Ivan Ilyich) نوشتهٔ «لیو تالستوی» با ترجمهٔ محمدرضا صامتی و نشر عطر کاج، یکی از داستانهای کوتاه برجستهٔ ادبیات روسیه در قرن ۱۹ است. این اثر به زندگی و مرگ یک قاضی میپردازد و با نگاهی موشکافانه، بحران وجودی و مواجههٔ انسان با مرگ را روایت میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مرگ ایوان ایلیچ
«مرگ ایوان ایلیچ» در دورهای نوشته شده که «لیو تالستوی» به دغدغههای فلسفی و معنوی عمیقی دربارهٔ زندگی، مرگ و معنای وجود انسان رسیده بود. این داستان کوتاه، تصویری از جامعهٔ روسیهٔ قرن ۱۹ و طبقهٔ متوسط آن ارائه میدهد و در عین حال، به پرسشهای بنیادین دربارهٔ رنج، تنهایی و مرگ میپردازد. روایت با مرگ یک قاضی به نام «ایوان ایلیچ» آغاز میشود و به تدریج، زندگی او را از دوران جوانی تا لحظات واپسین مرور میکند. کتاب با زبانی بیپرده و نگاهی انتقادی، مناسبات اجتماعی، ریاکاری و بیتفاوتی اطرافیان را در مواجهه با مرگ به تصویر میکشد. این اثر، از مهمترین نمونههای ادبیات اگزیستانسیالیستی به شمار میرود و همچنان الهامبخش بحثهای فلسفی و ادبی است.
خلاصه کتاب مرگ ایوان ایلیچ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با خبر مرگ «ایوان ایلیچ»، قاضی دادگستری، آغاز میشود؛ همکارانش با شنیدن خبر، بیشتر به فکر موقعیت شغلی خود میافتند تا اندوه از دست دادن دوست. روایت سپس به گذشته بازمیگردد و زندگی ایوان ایلیچ را از کودکی تا بزرگسالی دنبال میکند. او فردی جاهطلب و اهل رعایت ظاهر است که زندگیاش را بر اساس معیارهای اجتماعی و موفقیتهای شغلی میچیند. ازدواجش با «پراسکوویا فئودوروفنا» نیز بیشتر از سر مصلحت و تایید اجتماعی است تا عشق. با گذر زمان، روابط خانوادگیاش سرد و پرتنش میشود و تنها دلخوشی او کار و موفقیت اداری است. پس از ارتقای شغلی و نقل مکان به خانهای جدید، ایوان ایلیچ دچار بیماری مرموزی میشود که به تدریج او را از پا میاندازد. تلاشهای او و خانوادهاش برای درمان بینتیجه میماند و ایوان ایلیچ با درد و رنج جسمی و روحی روبهرو میشود. اطرافیانش، حتی همسر و دخترش، بیشتر به فکر منافع خود هستند و تنها خدمتکار جوانش، «گراسیم»، با او همدلی میکند. ایوان ایلیچ در تنهایی و ناامیدی، با واقعیت مرگ روبهرو میشود و در واپسین لحظات، به نوعی پذیرش و آرامش میرسد، بیآنکه دیگران معنای رنج و مرگ او را درک کنند.
چرا باید کتاب مرگ ایوان ایلیچ را خواند؟
این کتاب با نگاهی بیواسطه و صریح، تجربهٔ مواجههٔ انسان با مرگ را به تصویر میکشد و خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای زندگی، رنج و اصالت وجودی دعوت میکند. روایت «مرگ ایوان ایلیچ» نهتنها تصویری از جامعهٔ روسیه و مناسبات طبقاتی آن ارائه میدهد، بلکه به دغدغههایی میپردازد که برای هر انسانی آشناست: ترس از مرگ، تنهایی، و جستوجوی معنا. این اثر، فرصتی برای روبهرو شدن با پرسشهای بنیادین زندگی و بازنگری در ارزشها و انتخابهای فردی است.
خواندن کتاب مرگ ایوان ایلیچ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، دوستداران آثار فلسفی و اگزیستانسیالیستی، و کسانی که به موضوعاتی چون مرگ، معنای زندگی و بحرانهای وجودی فکر میکنند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای ادبیات و فلسفه، اثری ارزشمند به شمار میرود.
بخشی از کتاب مرگ ایوان ایلیچ
«مرد مرده همچون همهی مردگان با سنگینی خاصی در تابوت آرمیده بود. اندامهای خشکیدهاش بهرسم همهی مردگان در بستر ساتن تابوت فرو رفته بود؛ سرش برای همیشه روی بالشت افتاده بود و پیشانی زرد و موماندودش با موهایی که روی شقیقههای فرورفتهاش ریخته بود همچون همهی مردگان خودنمایی میکرد؛ و بینی ورم کردهاش گویی لب بالاییاش را میفشرد. وضعیت ظاهرش عمیقا تغییر کرده بود و هر چند که نسبت به آخرین دیدارش با پیوتر ایوانوویچ لاغرتر شده بود اما چهرهاش همچون همهی مردگان زیباتر - و فراتر از همه - گویاتر از زندگان بود. حالت آن چهره میگفت که وظیفهاش در این جهان را بهشایستگی انجام داد. از این گذشته، در آن حالت صورت یادآوری و سرزنشی به زندگان دیده میشد. این حالت برای پیوتر ایوانوویچ نابهجا آمد و دستکم آن را خطاب بهخود نمیدانست. احساس ناخوشایندی در دلش شکل گرفت و بنابراین بار دیگر شتابان آنچنان که مطابقت نجابت باشد تصلیب کرد و سپس برگشت و بهسمت در خروجی رفت.»
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه