تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
معرفی کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
معرفی کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
کتاب الکترونیکی «انتهای کوچهٔ مهتاب (داستانهای دلنشین از زندگی امام سجاد)» نوشتهٔ «مسلم ناصری» با تصویرگری «اسماعیل چشرخ» و ویراستاری «سید احمد میرزاده» توسط انتشارات آستان قدس رضوی (بهنشر) منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه و روایی دربارهٔ زندگی و منش امام سجاد، امام چهارم شیعیان، است که با نثری داستانی و برای نوجوانان و جوانان روایت شدهاند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هرکدام به گوشهای از زندگی، رفتار و منش امام سجاد میپردازد. روایتها از منابع تاریخی و روایی معتبر برگرفته شدهاند و تلاش شده است تا با زبانی داستانی و شخصیتپردازی ملموس، مخاطب را با فضای اجتماعی، فرهنگی و عاطفی دوران امام سجاد آشنا کند. کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و در قالب مجموعه «کتابهای پروانه» بهنشر رسیده است. داستانها علاوه بر پرداختن به وقایع پس از واقعهٔ کربلا، به روابط امام با مردم، دشمنان و حتی حیوانات میپردازند و تصویری انسانی و نزدیک از شخصیت امام سجاد ارائه میدهند. این اثر با تصویرگری رنگی و روایتهایی کوتاه، برای نوجوانان و جوانان طراحی شده است و میکوشد مفاهیم اخلاقی، گذشت، مهربانی و شجاعت را در قالب داستانهایی آموزنده و تاثیرگذار منتقل کند.
خلاصه کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستانهای کتاب «انتهای کوچهٔ مهتاب» هرکدام به واقعهای از زندگی امام سجاد میپردازند. روایتها از ماجرای اسارت خاندان امام حسین پس از واقعهٔ کربلا آغاز میشوند و به حضور امام سجاد در مجلس ابنزیاد و پاسخهای او به پرسشها و تهدیدها میپردازند. در بخشهایی دیگر، داستانهایی از برخورد امام با مردم کوفه و شام، گفتوگوهایش با پیرمردان و مخالفان، و حتی مواجهه با دلقک شهر روایت میشود که تلاش میکند امام را بخنداند اما با واکنشی متفاوت روبهرو میشود. کتاب همچنین به ماجراهایی مانند بخشش آشپزی که ناخواسته باعث مرگ فرزند امام شده بود، یا رفتار مهربانانهٔ امام با مرکبش، و حتی وفاداری شتر امام پس از وفات او میپردازد. در هر داستان، ویژگیهایی چون بردباری، گذشت، مهربانی و شجاعت امام سجاد برجسته میشود و مخاطب با ابعاد مختلف شخصیت او آشنا میشود، بیآنکه روایتها صرفاً به نقل وقایع تاریخی محدود شوند.
چرا باید کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع) را خواند؟
این کتاب با روایت داستانهایی کوتاه و متنوع، زندگی امام سجاد را از زاویهای انسانی و ملموس به تصویر میکشد. مخاطب با خواندن این اثر، نهتنها با وقایع تاریخی و اجتماعی دوران امام سجاد آشنا میشود، بلکه با مفاهیمی چون گذشت، مهربانی، شجاعت و ایستادگی در برابر ظلم نیز روبهرو خواهد شد. داستانها به گونهای انتخاب شدهاند که هم آموزنده باشند و هم برای نوجوانان و جوانان جذابیت داشته باشند. این کتاب فرصتی است برای آشنایی با سیرهٔ امام سجاد و الهامگرفتن از رفتار و منش او در زندگی روزمره.
خواندن کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای مذهبی و تاریخی علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که میخواهند با سیرهٔ امام سجاد و آموزههای اخلاقی و انسانی او آشنا شوند، گزینهٔ خوبی است. والدین و مربیان نیز میتوانند از این کتاب برای آموزش مفاهیم اخلاقی و دینی به فرزندان و دانشآموزان بهره ببرند.
فهرست کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
- اسارت خاندان امام حسین: روایت ورود اسیران به کوفه و شام و مواجهه امام سجاد با ابنزیاد و مردم.- گفتوگو با پیرمرد کوفی: داستان گفتوگوی امام با پیرمردی که دربارهٔ جایگاه اهلبیت پرسش میکند.- دلقک و امام: ماجرای تلاش دلقک برای خنداندن امام و واکنش امام سجاد به این رفتار.- بخشش آشپز: روایت بخشش آشپزی که ناخواسته باعث مرگ فرزند امام شده است.- ماجرای هشام و فرزدق: داستان برخورد امام با هشام بن عبدالملک و شعر معروف فرزدق دربارهٔ امام سجاد.- بخشش دشمن: روایت بخشش مردی که به امام توهین کرده بود و پشیمان شده است.- وفاداری شتر: داستان وفاداری شتر امام پس از وفات او و اندوه مردم از این ماجرا.هر فصل با تمرکز بر یک واقعه یا ویژگی اخلاقی امام سجاد، تصویری چندوجهی از شخصیت او ارائه میدهد.
بخشی از کتاب انتهای کوچه مهتاب، داستان های دلنشین از زندگی امام سجاد (ع)
«نگاه پسر زیاد به سرهایی بود که در چهارگوشهٔ قصر روی نیزه بود. مخصوصاً دستور داده بود که سرها را بیاورند به تالار اصلی. جایی که قرار بود زنان و دختران آورده شوند. صدای گریهای شنیده میشد. صدای نازک دخترکی بود. پسر زیاد تبسمی کرد. در اصلی که باز شد، پسر زیاد که منتظر دیدن زنان اسیر بود، با دیدن جوانی که جلوتر از همه در حرکت بود، یکباره از جا برخاست. از ذهنش گذشت: «من که دستور داده بودم همه مردان حسین را بکشند!» اما سربازها اسیرها را راه میدادند تا درست روبهروی تخت قرار بگیرند. شمر جلو رفت، خم شد و رو به زنان و دختران کرد و با خشونت گفت: «خاندان حسین...» پسر زیاد دستش را بالا برد. نگذاشت شمر زیاد حرف بزند. فکرش پیش جوانی بود که برخلاف بقیهٔ اسیرها، ایستاده بود. میخواست از شمر بپرسد این جوان برای چه زنده است که نگاهش را برگرداند. همانطور که سیبی را از سینی برداشته بود و بیخیال میخواست گاز بزند، پرسید: «تو کیستی؟» و طلبکارانه ادامه داد: «جرأت تو هنوز زندهای؟» صدای برخورد زنجیری که به دست و پای جوان بسته شده بود، سکوت تالار را برهم زد. قبل از اینکه جوابی دهد، زنی از جا برخاست. جوان نگاهی به عمهاش، زینب کرد؛ ولی چیزی نگفت. زینب چشم چرخاند. با دیدن سرهایی که روی نیزه بودند، بغض گلویش را گرفت. لبهایش را برهم فشرد؛ ولی او هم سکوت کرد.»
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه