تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی)
کتاب الکترونیکی «جنر مرموز» (بر اساس فیلمنامهای به قلم محمدرضا سرشار، شیرین حمزه، رقیه ذاکری و زهرا ذاکری نسب) اثری داستانی و ماجراجویانه است که با همکاری نویسندگان یادشده و توسط ناشر منتشر شده است. این کتاب، ماجرای خانوادهای را روایت میکند که در جریان یک سفر دریایی، با اتفاقات غیرمنتظره و رازآلودی روبهرو میشوند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی)
«جنر مرموز» داستانی کودک و نوجوان است که فضای آن در دل دریا و جزیرهای ناشناخته شکل میگیرد. روایت با یک سفر خانوادگی آغاز میشود و بهتدریج وارد ماجراهای پرهیجان و رمزآلود میشود. شخصیتهای اصلی، اعضای یک خانواده و دوستان تازهای هستند که در جزیره با آنها آشنا میشوند. در کنار این شخصیتها، موجودات عجیب و رباتی به نام «تیتی» نیز حضور دارند که به جذابیت داستان افزودهاند. کتاب با الهام از فیلمنامهای گروهی نوشته شده و در آن عناصر ماجراجویی، دوستی، همکاری و کشف رازهای طبیعت و انسانها به چشم میخورد. فضای داستان، ترکیبی از واقعیت و خیال است و نویسندگان تلاش کردهاند با خلق موقعیتهای متنوع، مخاطب را با دنیایی تازه و پر از شگفتی روبهرو کنند. ماجراها در بستری از خطر، امید، تلاش برای بقا و جستوجوی راه نجات پیش میرود و در عین حال، به موضوعاتی مانند همدلی، شجاعت و اهمیت خانواده نیز میپردازد.
خلاصه کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با خانوادهای آغاز میشود که برای یک سفر تابستانی سوار کشتی کوچکی شدهاند. در میان آرامش دریا، شهرزاد و خواهر و برادرانش مشغول ماهیگیریاند که ناگهان قطعهای آهنی از آب بیرون میآید و به شکل یک آدمآهنی کوچک به نام «تیتی» درمیآید. با نزدیکشدن ابرهای تیره و وقوع گردباد، کشتی دچار حادثه میشود و خانواده مجبور به ترک کشتی و سوارشدن بر قایقهای نجات میشوند. در این میان، دلفینها به کمکشان میآیند و آنها را به جزیرهای ناشناخته میرسانند. در جزیره، با بچههایی از فرهنگها و نژادهای مختلف آشنا میشوند و کمکم متوجه میشوند که جزیره رازهایی دارد؛ از جمله دستگاهی که با امواج صوتی، دلفینها را آزار میدهد و مانع نزدیکشدن آنها به ساحل میشود. شخصیت مرموزی به نام «باربا» و موجوداتی مانند «استر» و «آرکیو» نیز در جزیره حضور دارند و ماجراها را پیچیدهتر میکنند. خانواده برای ساختن کشتی جدید و بازگشت به خانه، باید صمغ درختان را از جزیرهای مرموز جمعآوری کنند؛ اما این جزیره پر از خطرات ناشناخته و گازهای سمی است. در طول داستان، اعضای خانواده با همکاری و شجاعت بر مشکلات غلبه میکنند و با کمک دوستان جدیدشان، راهی برای نجات پیدا میکنند. روایت با ماجراهای پیدرپی، دوستی، کشف رازها و تلاش برای بازگشت به خانه ادامه مییابد، بیآنکه پایان داستان بهطور کامل افشا شود.
چرا باید کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی) را خواند؟
این کتاب با روایت ماجراجویانه و پرکشش، مخاطب را به دنیایی سرشار از رمز و راز میبرد. حضور شخصیتهایی از فرهنگها و نژادهای مختلف، همراه با عناصر خیالانگیز مانند ربات «تیتی» و موجودات عجیب، فضای داستان را جذاب و متفاوت کرده است. داستان، علاوه بر سرگرمی، به موضوعاتی مانند اهمیت خانواده، دوستی، همکاری و شجاعت میپردازد و مخاطب را به تفکر دربارهٔ ارزشهای انسانی و محیط زیست دعوت میکند. برای کسانی که به داستانهای پرحادثه و پرماجرا علاقه دارند، این کتاب تجربهای متفاوت و پرهیجان خواهد بود.
خواندن کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که به داستانهای ماجراجویانه، فانتزی و گروهی علاقه دارند. همچنین برای خانوادههایی که به دنبال کتابی برای مطالعهٔ جمعی یا بلندخوانی هستند، گزینهٔ مناسبی است. اگر دغدغههایی مانند دوستی، همکاری، حل مسئله و کشف رازها برای مخاطب جذاب است، این اثر میتواند انتخاب خوبی باشد.
بخشی از کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد اول، جزیره ماهی)
«کشتی مسافربری کوچکی روی موجهای آرام دریاء بیحرکت ایستاده بود. مرغهای دریایی، در آسمان آبی صبحگاهی در حال پرواز بودند. هوا گرمای دلچسبی داشت. شهرزاد با خواهر و برادر کوچکش مشغول ماهیگیری بود. او پیراهن بلند سرمهایرنگی به تن داشت و روسری شالمانندی سرش کرده بود. آنها نزدیک لبهٔ کشتی، هر یک روی جعبهٔ چوبیای نشسته بودند و نخ ماهیگیریای را محکم در دستهایشان گرفته بودند. پدر، کنار شهرزاد ایستاده بود. او به صورتِ زیبای دخترش نگاه میکرد و با وی دربارهٔ کتاب مهمی حرف میزد. پدر پیراهن و شلوار سفیدرنگی به تن داشت. او که لب عرشه ایستاده بود، کلاه نقابدارش را روی سر خود میزان میکرد. مادر شهرزاد کنار او آمد و با هم به تماشای دریا مشغول شدند. چشمان عسلیرنگ مادر زیر نور خورشید برق زد: - دیدن دریا چه آرامشی به آدم میدهد. درست میگویم ناخدا؟ - آره، همین طور است مهربانوخانم... من که خیلی خوشحالم. این اولین باری است که تنها مسافرهای کشتیام، خانواده خودم هستند.»
حجم
۱۷٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱۷٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه