
کتاب عصر یک روز گرم
معرفی کتاب عصر یک روز گرم
معرفی کتاب عصر یک روز گرم
کتاب الکترونیکی «عصر یک روز گرم» (ماجراهای من و نقاشیهایم؛ ۲) نوشتهٔ ابراهیم حسنبیگی و با تصویرگری امیر نساجی توسط انتشارات بهنشر (آستان قدس رضوی) منتشر شده است. این کتاب داستانی کودکانه با محوریت واقعهٔ عاشورا و تخیل کودکان است که برای گروه سنی ب و ج مناسب است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عصر یک روز گرم
«عصر یک روز گرم» روایتی کودکانه از واقعهٔ عاشورا را با زبانی ساده و از زاویهٔ نگاه یک کودک روایت میکند. داستان در قالب مجموعهای با عنوان «ماجراهای من و نقاشیهایم» قرار دارد و تلاش میکند مفاهیم تاریخی و مذهبی را با تخیل و دنیای کودکانه پیوند بزند. نویسنده با بهرهگیری از نقاشی و خیالپردازی، کودک را به دل ماجرای کربلا میبرد و او را درگیر احساسات و دغدغههای شخصیتهای آن روز میکند. این کتاب در سال ۱۴۰۱ منتشر شده و با تصویرگری رنگی، فضای داستان را برای مخاطب کودک ملموستر میسازد. روایت داستان، همزمان با عصر عاشورا و در گرمای یک روز تابستانی شکل میگیرد و به دغدغههای کودک دربارهٔ تشنگی، شجاعت و همدلی میپردازد. این اثر بخشی از مجموعهای است که هدف آن آشناکردن کودکان با مفاهیم دینی و تاریخی از طریق داستان و هنر است.
خلاصه کتاب عصر یک روز گرم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با حال و هوای عصر عاشورا و احساسات دختری کوچک آغاز میشود که دلش گرفته و به ماجرای کربلا فکر میکند. او تصمیم میگیرد نقاشیای از آن روز بکشد و در خیال خود وارد نقاشی میشود. در این خیال، خود را کنار خیمههای امام حسین میبیند و شاهد تشنگی کودکان و حضور حضرت عباس و حضرت زینب است. دخترک تلاش میکند برای کودکان تشنه آب بیاورد و با حضرت عباس همراه میشود. او شاهد گفتوگوهای حضرت عباس با حضرت زینب و رقیه است و شجاعت و فداکاری حضرت عباس را از نزدیک لمس میکند. در ادامه، دخترک با خطرات روبهرو میشود و در نهایت با ترس و اضطراب از خواب میپرد و مادرش او را آرام میکند. داستان با بازگشت به دنیای واقعی و توجه به نقاشیای که کشیده پایان مییابد، بیآنکه پایان واقعهٔ عاشورا را بهطور کامل روایت کند.
چرا باید کتاب عصر یک روز گرم را خواند؟
این کتاب با ترکیب تخیل کودکانه و روایت واقعهای تاریخی، فرصتی فراهم میکند تا کودکان با مفاهیم همدلی، شجاعت و ایثار آشنا شوند. استفاده از نقاشی و خیالپردازی، ارتباط کودک با داستان را عمیقتر میکند و به او اجازه میدهد احساسات شخصیتها را تجربه کند. تصویرگری رنگی و روایت ساده، فضای داستان را برای مخاطب کودک جذابتر میسازد و زمینهای برای گفتوگو دربارهٔ ارزشهای انسانی و مذهبی فراهم میکند.
خواندن کتاب عصر یک روز گرم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان گروه سنی ب و ج که به داستانهای تاریخی و مذهبی علاقه دارند مناسب است. همچنین والدین و مربیانی که به دنبال راهی برای آشناکردن کودکان با مفاهیم عاشورا و ارزشهای انسانی هستند، میتوانند از این اثر بهره ببرند.
بخشی از کتاب عصر یک روز گرم
«عصر عاشورا بود؛ عصر یک روز گرم. دلم گرفته بود! به حرفهایی که دربارهٔ عاشورا شنیده بودم فکر میکردم. امام حسین به یادم آمد. سوم روز از عاشورا بود. آب را به روی آنها بسته بودند. نهر آب نزدیک خیمهها بود. بچهها صدای شرشر آب را میشنیدند؛ اما دشمن اجازه نمیداد کسی به نهر آب نزدیک شود. در فکر خیمههای امام حسین بودم. دلم میخواست من و پدر هم آنجا میبودیم کنار یاران امام حسین میجنگیدیم و برای بچههای تشنه آب میبردیم. تصمیم گرفتم نقاشی آن روز را بکشم. بعد آن را کنار قاب عکس پدر بگذارم. ورق نقاشیام را روی میز گذاشتم و مدادم را دستم گرفتم. اول چند خیمه کشیدم؛ از همانهایی که امروز یکی را در میدان شهر ساخته بودند. بعد هم سپاه دشمن را میکشیدم. آنقدر زیاد بودند که مجبور شدم هر کدام را مثل یک نقطهٔ سیاه بکشم. همهٔ آنها را با رنگ سیاه کشیدم؛ اما خورشید را با مداد قرمز رنگ کردم. کنار یکی از خیمهها یک کاسهٔ خالی آب کشیدم. مدتها نشستم و به این کاسهٔ خالی نگاه کردم. بعد خم شدم و کاسه را از کنار خیمه برداشتم. خودم هم کنار خیمه ایستاده بودم. نگاهی به اطراف انداختم. دلم میخواست کاسه را پر از آب کنم و به یاران درون خیمههای امام حسین برسانم؛ اما سپاهیان دشمن اطراف نهر را بسته بودند. راهی برای رسیدن به نهر آب نبود. مجبور شدم وارد نزدیکترین خیمه شوم.»
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸ صفحه
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸ صفحه