دانلود و خرید کتاب روایتی ساده از ماجرایی پیچیده ابراهیم حسن بیگی
تصویر جلد کتاب روایتی ساده از ماجرایی پیچیده

کتاب روایتی ساده از ماجرایی پیچیده

معرفی کتاب روایتی ساده از ماجرایی پیچیده

«روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» رمانی برای نوجوانان، از ابراهیم حسن بیگی(-۱۳۳۶) نویسنده اهل بندرترکمن ایران است که بیشتر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و دفاع مقدس فعالیت می‌کند. در این اثر نویسنده واقعیات تاریخی اواخر دهه پنجاه و شصت را با خاطرات نوجوانی خود تلفیق کرده‌است. در این داستان، نوجوانی روستایی که زندگی اش با درد و رنج‌های زندگی رعیتی گره خورده است با سن و سال کم و حال وهوای روستایی‌اش کارهایی بزرگ و باورنکردنی انجام می‌دهد. مخاطب نوجوان امروزی همراه او از میان ماجراهای عجیب و غریب آن روزگار عبور می‌کند؛ از فضای پرقیل و قال مدرسه تا زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری و از منزلِ خان تا سفارت‌خانه آمریکا. این داستان به خوبی خواننده نوجوان را با دوران انقلاب و ظلم و بی عدالتی‌های آن زمان -که شاید تاکنون مجال اندیشیدن به آنها را نداشته است- آشنا می‌کند: ماجرای آن شب اتفاقی بدون مقدمه نبود. شاید دیر یا زود این اتفاق باید می‌افتاد. با باز شدن مدرسه‌ها انگار الیاس از قفس آزاد شده بود. می‌توانست نفس تازه‌ای بکشد. دوباره سامان را ببیند و از اعلامیه‌های تازهٔ آقای خمینی حرف بزند. اما سامان کمی ترس داشت. شاید فکر می‌کرد ماجرای حملهٔ ساواک به مسجد امام صادق کار داییِ الیاس باشد. سامان پیشنهاد هم نمی‌داد به مسجد بروند یا اعلامیه‌های رسیده را رونویسی کنند. انگار دلش نمی‌خواست از سیاست حرف بزند. تا صبح روز بیستمِ دی که ظاهراً روزی بود مثل همهٔ روزها. الیاس هم مثل هر روز صبحانه‌اش را خورد و لباس‌هایش را پوشید و کیفش را برداشت و رفت مدرسه. مدرسه هم مثل همیشه بود؛ شلوغ و پُرهیاهو. اما سامان مثل همیشه نبود. هنوز زنگ نخورده بود که خودش را به الیاس رساند. زیر بازویش را گرفت و گفت: ‌«بیا کارت دارم.» الیاس کشیده شد به طرف سامان که کنار تیر والیبال وسط حیاط ایستاده بود و زل زده بود به چشم‌های الیاس. الیاس پرسید: ‌«چه شده سامان؟ اتفاقی افتاده؟» سامان بند کیفش را انداخت روی شانهٔ راستش. سرش را جلو آورد و گفت: ‌«دیشب توی قم درگیری شده؛ بین مردم و نیروهای امنیتی.»
م.ن
۱۳۹۷/۱۲/۱۸

روان و جذاب و در عین حال ساده و بی غل و غش بود پیشنهاد میکنم بخوانید حتی اگر نوجوان نیستید

کاربر ۱۴۱۴۱۴۷
۱۳۹۹/۰۱/۰۶

عالی بود چون هم هیجانی بود هم متنی ساده

👑Nargess Ansari👑
۱۳۹۹/۱۰/۰۶

ساده و دوست‌داشتنی😊

عالی حتما بخونید
۱۳۹۹/۰۸/۱۶

عالیه عالی

M.gh
۱۳۹۹/۰۲/۰۹

خیلی خوب بود

yusof jannari
۱۳۹۹/۰۹/۲۳

کتابی بسیار خوب به درد من که خورد فقط اعلامیه های امام خمینی یکم خوندنش برام سخت بود.

maryam
۱۳۹۹/۰۸/۰۸

کتاب در کل درباره ی انقلاب بود و در ابتدا سعی شده بود داستانی عاشقانه نیز داشته باشد متن روان و شیوایی داشت و در قسمت های مختلف داستان جذابیت خود را حفظ کرد بود و هیجان انگیز نیز بود

- بیشتر
کتابخون.
۱۴۰۲/۱۱/۰۳

بسیار خوب بود من کتابش رو دارم و خوندم بنظرم چیزی هم کم و کسری نداشت. ممنون از نویسنده

بهار
۱۴۰۱/۰۴/۰۷

داستان به کل جذابی داشت.خلاقیت زیادی داخل داستان بود.ولی حقیقتا اینکه بدون رضایت پدر و دایی خود کارهایی میکرد بد آموزی داشت.ولی در کل خوب بود.ممنونم. حسنی صف آرا ده ساله تهران

Sima
۱۴۰۳/۰۸/۰۳

سادگی‌ش رو دوست داشتم و قطعا فقط مخصوص نوجوانان نیست، توصیه می‌کنم بهتون مخصوصا اگر اطلاعات زیادی ندارید از فضای قبل انقلاب‌. دید کلی و خوبی میده بهتون

ملت اسلام تا این جرثومهٔ فساد را از بن نکنند، روی خوش نمی‌بینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است روی آزادی نخواهد دید.‌
maryam
باورش نمی‌شد حالا که انقلاب شده آدم‌هایی مثل خان با آن همه جنایت‌هایی که کرده‌اند بر سر قدرت باشند و نشود محاکمه‌شان کرد.
maryam
جمعیت از هم پاشید. عده‌ای هراسناک آنجا را ترک کردند. آن‌هایی هم که باقی مانده بودند از جلوی سوارانِ تفنگ به دست کنار می‌رفتند. یکی از سوارها لگدی به یکی از تیرها زد. با افتادن تیر بر زمین، لامپ‌های رنگی خاموش شد و حیاط به تاریکی نشست. فقط لامپ ایوان خانه روشن بود و می‌شد یوسف و ساق‌دوش‌هایش را دید که جلوی ایوان ایستاده بودند برای مقابله، با دست‌هایِ خالی و چهره‌هایی مضطرب و وحشت‌زده. با صدای چهارمین تیر، یوسف افتاد روی کف چوبی ایوان و صدایِ «یوسف را کشتندِ» ساق‌دوش‌ها بلند شد. با صدای پنجمین تیر، لامپِ ایوان هم ترکید و همه جا تاریک شد.
جودی‌آبــوت
بوسه‌ای به گونهٔ مادرش زد و گفت: ‌«پایان شب سیه سفید است.»
...

حجم

۱۴۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۱۴۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
۲۹,۰۰۰
۵۰%
تومان