
کتاب موفقیت بی قید و شرط
معرفی کتاب موفقیت بی قید و شرط
کتاب موفقیت بی قید و شرط با عنوان اصلی Unconditional Success نوشتهٔ نیک ویلیامز و ترجمهٔ مهدی قراچه داغی توسط نشر قطره منتشر شده است. نویسنده در این اثر از عشقورزی به کاری که برای انجام دادن آن متولد شدیم، سخن گفته است. این کتاب در دستهبندی روانشناسی قرار میگیرد و به کاوش در مفهومی نوین از موفقیت میپردازد که فراتر از دستاوردهای مادی صرف است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب موفقیت بی قید و شرط
کتاب موفقیت بی قید و شرط بر این ایده استوار است که موفقیت واقعی، تنها در کسب ثروت و شهرت خلاصه نمیشود، بلکه شامل رضایت درونی، خودشکوفایی و زیستن یک زندگی اصیل و طبیعی است. این کتاب ترجمهای است از اثر انگلیسی Unconditional Success: loving the work we were born to do. نویسنده در این اثر تلاش میکند تا خواننده را به سوی کشف استعدادهای درونی، زندگی خلاقانه و همراستا کردن ارزشهای معنوی با کار و کسب و معیشت هدایت کند. نیک ویلیامز در کتاب موفقیت بیقیدوشرط بیان میکند که همواره به ما گفته شده تلاش وسیلهٔ رسیدن به موفقیت است، اما برداشت امروزی از موفقیت، متفاوت از نسلهای پیشین است. موفقیت از دیدگاه او، تنها جنبهٔ اقتصادی ندارد، بلکه فرصتی برای ابراز استعدادها و قابلیتهای درونی، داشتن زندگی خلاق، احساس ارزشمندی و تلفیق ارزشهای معنوی با کار است. این همان چیزی است که نویسنده آن را موفقیت بیقیدوشرط یا موفقیت مطلق مینامد. کتاب تأکید دارد که رسالت هر فرد، اصیل و صادق بودن و یافتن راهی برای عرضه عشق و محبت خود به جهان است و کار و موفقیت ابزارهایی برای تحقق این خواسته هستند. ویلیامز معتقد است در قلب هر انسانی، قدرتی منحصربهفرد برای رسیدن به موفقیت مطلق نهفته است و عوامل خلاقی در درون ما وجود دارد که در انتظار شکوفایی هستند. هدف از موفقیت، جاری ساختن عشق درونی به عالم، تعالی روح و روان و استفاده از نیروی خیال و امکانات خلاق درون است. کتاب به اهمیت توجه به دل و پیروی از آن برای رسیدن به خودشکوفایی و یافتن کاری که مظهر بالاترین ارزشهای ما باشد، اشاره میکند.
چرا باید کتاب موفقیت بی قید و شرط را بخوانیم؟
کتاب موفقیت بی قید و شرط را باید خواند؛ زیرا نگرشی نوین و عمیقتر به مفهوم موفقیت ارائه میدهد که فراتر از دستاوردهای صرفاً مادی است. این کتاب به شما کمک میکند تا با کشف استعدادها و رسالت درونی خود، کاری را پیدا کنید که عمیقاً با ارزشهایتان همسو باشد و از این طریق به رضایت درونی، خودشکوفایی و یک زندگی اصیل و خلاق دست یابید؛ درواقع، این کتاب بیش از یک راهنما برای موفقیت، دعوتی است به یک سفر اکتشافی برای شناخت خود واقعیتان.
خواندن کتاب موفقیت بی قید و شرط را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به کسانی که به دنبال معنای عمیقتری از موفقیت در زندگی خود هستند، افرادی که میخواهند کار و زندگی حرفهای خود را با ارزشها و استعدادهای درونیشان همسو کنند، جویندگان مسیر خودشناسی و رشد شخصی، کسانی که احساس میکنند موفقیت تنها در دستاوردهای مادی خلاصه نمیشود و به دنبال رضایت و خوشبختی درونی هستند و افرادی که میخواهند زندگی خلاقانهتر و اصیلتری را تجربه کنند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب موفقیت بی قید و شرط
«اغلب مسائل ما در زندگی به یک موضوع اولیه و اساسی مربوط میشود ــ احساس جدایی و نداشتن پیوند و ارتباط. شاید تنهایی و انزوا بزرگترین بیماری در این سیارهٔ خاکی باشد. عالم هستی در حکم یک سرود واحد است، یک آفرینش که در آن همه چیز در ارتباط با یکدیگر است. هر چیز جزئی از یک کل است و با این حال در هیاهوی زندگی روزانه چه ساده این اصل مهم را فراموش میکنیم.
احمد، اواسط دوران سی سالگی را میگذراند. او مجرد بود و یک تحلیلگر موفق در امور بازرگانی به شمار میرفت. میگفت: «احساس ملال و تکدّر خاطر میکنم. من دستخوش امواج هستم. احساس میکنم کسی قدر کارهایم را نمیداند. زندگیام عاری از هیجان است. من بیش از این اندازه میخواهم.» احمد مدتی به کار بازیگری پرداخته و از آن لذت برده بود. رؤیای آن را در سر داشت که روزی مفسّر ورزشی در تلویزیون شود. اما برای رسیدن به خواستههایش برنامهٔ اجرایی خاصی نداشت. وقتی از او پرسیدم که در زندگی به دنبال چیست، جواب داد: «در پیوند و ارتباط شدن با مردم.» حالت چهرهاش تغییر کرد: «بله همینکه گفتم. این آن چیزی است که در زندگی من وجود ندارد. من با مردم ارتباط ندارم. من وقت زیادی را به تنهایی با خود صرف میکنم. بیش از اندازه تنها هستم.»
وقتی بیشتر با هم صحبت کردیم معلوم شد که احمد موضعی تدافعی دارد و مایل نیست که خواستههایش را با دوستان و بستگانش در میان بگذارد. او به من گفت: «من اینگونه در موضع امنیت قرار میگیرم.» او بخش قابل ملاحظهای از زندگی خود را مستقل زندگی کرده بود، وضع خوبی هم داشت اما حالا به جایی رسیده بود که گرچه به لحاظ مالی در شرایط مطلوبی به سر میبرد، زندگیاش آن نشاطی را که باید میداشت نداشت. او متوجه شد که اینگونه مستقل بودن مانعی است که او از حدی که در آن قرار داشت فراتر نرود. او برای حرکت به جلو باید برخی از موانع سر راهش را از میان برمیداشت، باید خود واقعیاش را بیشتر به نمایش میگذاشت و خطراتی را در زمینههای عاطفی و احساسی پذیرا میگشت.»
حجم
۲۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه
حجم
۲۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه