
کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی
معرفی کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی
کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی با عنوان اصلی Bio-guided Music Therapy نوشتهٔ اریک بی. میلر و ترجمهٔ سارا اسکندری است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. کتاب حاضر دربردارندهٔ راهنماییهایی عملی برای ادغام بالینی موسیقی و بیوفیدبک است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی
کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی دریچهای نو به سوی کاربرد بالینی موسیقیدرمانی با تکیه بر دادههای فیزیولوژیک لحظهای میگشاید. در این اثر، متخصصان به منطق علمی، پیشینهٔ تاریخی و دستورالعملهای گامبهگام برای استفاده از این رویکرد درمانی نوین اشاره کردهاند. یکی از ویژگیهای بارز این کتاب، ارائهٔ مداخلات هدفمند برای طیف وسیعی از اهداف و گروههای جمعیتی است. نویسنده با بررسی دقیق عارضههایی نظیر استرس، اضطراب، فشار خون بالا، اختلالات عصبی - عضلانی، اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD)، اوتیسم، افسردگی و فوبیاها، راهکارهای عملی و مبتنی بر شواهد را ارائه میدهد. برای سهولت درک مفاهیم، نویسنده از عبارت «موسیقیدرمانگر» به عنوان یک اصطلاح کلی استفاده کرده است، اما خوانندگان میتوانند آزادانه عناوین تخصصی خود را جایگزین آن کنند. در سراسر این کتاب، مستقیماً از زبان مراجعان و متخصصان دربارهٔ تجربهٔ شخصیشان از پیوند موسیقی و فیزیولوژی میشنویم. سن این نویسندگان دامنهای بین ۱۳ تا ۷۰ سال دارد. برخی از آنها برای اولینبار موسیقیدرمانی با هدایت زیستی را تجربه میکنند درحالیکه دیگران بینش عمیقی نسبت به تجربیات فیزیولوژیکی همراه با موسیقی داشتهاند.
چرا باید کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی را بخوانیم؟
در سراسر کتاب، روایتهای شخصی مراجعان و متخصصان در مورد تجربیاتشان از ترکیب موسیقی و فیزیولوژی گنجانده شده است. این روایتها، که توسط افرادی با سنین و تجربیات متنوع ارائه شدهاند، به درک بهتر و ملموستر مفاهیم کتاب کمک میکنند. کتاب به زبانی ساده و قابل فهم، مفاهیم پیچیده را برای مخاطبان مختلف، از جمله متخصصان و علاقهمندان، توضیح میدهد. این کتاب به بررسی طیف گستردهای از کاربردهای موسیقیدرمانی با هدایت زیستی می پردازد.
خواندن کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگرچه مخاطب اصلی این کتاب موسیقیدرمانگران هستند، اما سایر متخصصان حوزهٔ سلامت روان و هنردرمانی نیز میتوانند از آن بهرهمند شوند. متخصصان بیوفیدبک، هیپنوتیزمدرمانگران، پرستاران، عصبشناسان، مددکاران اجتماعی، صدادرمانگران، نوازندگان، هنردرمانگران، روانشناسان و مربیان یوگا از جمله افرادی هستند که میتوانند از مطالب این کتاب در کار بالینی خود استفاده کنند.
فهرست کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی
بخش اول: پیشینهٔ تاریخی و نظری
این بخش به بررسی ریشههای تاریخی و نظری موسیقیدرمانی و بیوفیدبک میپردازد. فصلهای ابتدایی، تکامل این دو رویکرد درمانی را در بستر تغییرات پارادایم مراقبتهای بهداشتی و فرآیند کسب مشروعیت حرفهای آنها شرح میدهند. همچنین، در این بخش، پیوند میان موسیقیدرمانی و بیوفیدبک با مفاهیم طب سنتی چینی (یین و یانگ) و نظریهٔ هموستازی غربی مورد بررسی قرار میگیرد و مبانی نظری نوروفیدبک از منظر نظریه یادگیری اجتماعی ارائه میشود. فصل پنجم به طور خاص به تاریخچه و تکامل درمان ADHD با استفاده از موسیقیدرمانی با هدایت زیستی EEG میپردازد که بهعنوان الگویی پایه برای سایر اختلالات مورد بحث در بخش سوم عمل میکند.
بخش دوم: اندازهگیریهای فیزیولوژیکی، ارزیابی و پارامترهای موسیقی دیجیتالی
این بخش به معرفی سنجههای بیوفیدبک و استراتژیهای موسیقایی مرتبط میپردازد. همچنین، نحوهٔ ادغام سنجههای فیزیولوژیکی در ارزیابیهای معمول موسیقیدرمانی و نقش موسیقیدرمانگر در موسیقیدرمانی با هدایت زیستی را تشریح میکند. در این بخش، مدلهای آموزشی بالینی برای کاربرد موسیقیدرمانی با هدایت زیستی در کاهش استرس و افزایش حالت مدیتیشن، با استفاده از ابزارهایی مانند پاسخ گالوانیکی پوست (GSR/EDA)، دما (TEMP)، ضربان قلب (HR)، تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) و الکترومیوگرافی (EMG)، ارائه میشود.
بخش سوم: کاربست موسیقیدرمانی با هدایت زیستی
این بخش به ارائهٔ مدلهای آموزشی بالینی برای کاربرد موسیقیدرمانی با هدایت زیستی در درمان اختلالاتی مانند ADHD (با استفاده از نوروفیدبک/بیوفیدبک EEG)، بهبود حافظه و عملکرد اجرایی در سالمندان (با استفاده از هموانسفالوگرافی/EG)، وابستگی به مواد و مدیریت درد (به ویژه درد پشت، سردرد و درد عملکردی شکم) میپردازد.
بخش چهارم: نگاهی اجمالی به آینده
این بخش به بررسی چشماندازهای آینده موسیقیدرمانی با هدایت زیستی میپردازد. پیوستهای کتاب شامل مروری بر پژوهشهای اولیه در زمینه کاربرد موسیقیدرمانی با هدایت زیستی برای کودکان ADHD و معرفی همکاران در تهیه کتاب است.
بخشی از کتاب موسیقی درمانی با هدایت زیستی
«مفاهیم الکلی نوع ۱ و نوع ۲ که توسط کلونینگر، سیگواردسون و بوهمن (Cloninger et al. ۱۹۹۶) ارائه شدند، دو صفت شخصیتی پایه را معرفی میکنند که میتوان آنها را برای افرادی که عادات سوءمصرف هر نوع مادهای را نشان میدهند به کار برد. الکلیهای نوع ۲ طالب تحریک حسی هستند و از مواد در وهلهٔ اول برای این منظور استفاده میکنند. آنها خطر دوستانی هستند که مشتاق هیجانند و تمایل دارند که از بافتهای اجتماعی دوری گزینند. توجه داشته باشید که این موارد با خصوصیات یانگ بر روی پیوستار یین ـ یانگ متناظر هستند. مشخصهٔ گروه دیگر ــ گروه نوع ۱ ــ افرادی هستند که برای کاهش اضطراب تلاش میکنند. آنها الکل مینوشند تا از استرس خلاص شوند، آرامش پیدا کنند و نگرانیهایشان را فراموش نمایند. این گروه بهخوبی با توصیفات صفات یین مطابقت میکنند. پس بدین ترتیب، داروهایی مانند متاآمفتامینها و کوکایین ممکن است اختصاصاً به دلیل آثار نشاطبخششان، و مواد افیونی مانند هرویین به سبب آثار آرامبخششان انتخاب شوند. میتوان این طور تفسیر کرد که داروهایی که در طبقه مخدر یا محرک قرار میگیرند، به دلیل آثارشان به ترتیب توسط سوءمصرفکنندگان نوع ۱ و نوع ۲ انتخاب میشوند. در طب سنتی چینی، این کار میتواند تلاشی در جهت متعادلسازی یین و یانگ در نظر گرفته شود. مواد دیگری مانند روانگردانها که بهطور کامل در هیچیک از این طبقهها قرار نمیگیرند، میتوانند جزء ملاکهای هر یک از شخصیتهای نوع ۱ و ۲ یا هردوی آنها قرار گیرند. ازجمله این موارد میتوان به نمونهٔ سیلوسیبین اشاره نمود که فرد با استفاده از آن، هم از آثار کاهش درد و رهایی از تنش بهرهمند میشوند و هم بهواسطهٔ توهمهای دیداری و شنیداری تحریک میشود.
در مورد هر یک از این تیپهای شخصیتی یا ترکیبات مختلف آنها، موسیقیدرمانی یک ابزار درمانی تکمیلی برای هر یک از راهکارهای مقابلهای ارائه مینماید. میتوان به سوءمصرفکنندگان نوع ۱ یا کسانی که به دنبال کاهش استرس هستند آموخت که استرس خود را به وسیلهٔ موسیقی قدرتمند پسزمینه در کنار تلقین مداوم آرمیدگی و تصویرسازی ذهنی هدایتشده (Bonny ۱۹۷۸)، شنیدن فعال و درک موسیقی، مدیتیشن و صِرف نواختن موسیقی کاهش دهند. تمام این تکنیکها تغییراتی را در ادراک زمان و بدن در اختیار فرد میگذارند. از آنجاییکه درد نیز یکی از کارکردهای زمان است (Eagle & Harsh ۱۹۸۸) و به طول مدت و میزان تکرار بستگی دارد، هرچه یک رویکرد بیشتر به فرد اجازه دهد که ادراکش از زمان را تغییر دهد، آن روش مؤثرتر خواهد بود.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه