کتاب محله چینی ها
معرفی کتاب محله چینی ها
کتاب محله چینی ها نوشتهٔ مایکل ایتون و ترجمهٔ لیدا صدرالعلمایی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب تحلیلی را روانهٔ بازار کرده است؛ جلدی از مجموعهٔ «خوانش فیلم».
درباره کتاب محله چینی ها
کتاب محله چینی ها (Chinatown) حاوی مطالبی در باب فیلمی مشهور است. فیلم «محلهٔ چینیها» در ژانر نوآر آمریکایی و یکی از شاهکارهای سینمای دههٔ ۱۹۷۰ میلادی بهکارگردانی «رومن پولانسکی» است. این اثر را پایهگذار زیرژانرِ نئونوآر آمریکایی و از بدبینانهترین فیلمهای کمپانی هالیوود دانستهاند که نگاهی ستایشگرایانه به عصر طلایی هالیوود دارد و جزئیات آن دوران را با دقتی مثالزدنی همپای توصیفات «ریموند چندلر» و «دشیل همت» به تصویر میکشد.
کتاب حاضر شما را به دل تاریخ ساخت فیلم «محلهٔ چینیها» محصول سال ۱۹۷۴ میبرد و با داستان کارآگاهی لسآنجلسی به نام «جیک گیتس» و ماجرای رمزآلود و پیچیدهٔ رسوایی «مالوری» که پیرنگ اصلی فیلم است، همراه میکند. مایکل ایتون مخاطب را به سفری چندجانبه میبرد؛ سفری موشکافانه با تحلیل عناصر کارگردانی، بازیگری و فنی فیلم به قصد یافتن عنصر خلاقه و نبوغ عوامل فیلم؛ همچنین با توصیف و شرح دقیق سکانسهای اثرگذار و روایت نفسگیر فیلم، موفقیت این فیلم را بیش از همه مرهون اتفاق نظر و همکاری پولانسکیِ کارگردان و تاونِ فیلمنامهنویس دانستهاند.
خواندن کتاب محله چینی ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر جهان و قالب تحلیل فیلم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب محله چینی ها
«اما او هم در مقابل پدرش ضعیف است، فقط میتواند یک آسیب سطحی به وجود بیاورد و جیک نمیتواند جلوی تیراندازی پوچ به سوی ماشین او را بگیرد. وقتی ماشین در فاصلهای دور در خیابانی خالی و خلوت متوقف میشود، صدای بوق ماشین در هوا میپیچد. این صدا یادآور فرود آمدن سر اویلین روی فرمان ماشین، وقتی جیک اولین بار او را با کاترین دیده بود است. جیک پیش از آنکه این صدا با جیغهای کاترین یکی شود میفهمد چه اتفاقی افتاده است. گلوله به چشمش اصابت کرده، همان چشم معیوبش، و با این اتفاق، حلقۀ استعاری جابهجایی تصاویری که به ابزارهای معیوب بینایی مربوط است، کامل میشود. اسکوبار که تازه از ماجراها سردرآورده، فقط میتواند بگوید: «همهشان را آزاد کنید». کراس هم کاترین را دور میکند. تنها تلاش اویلین این بود که از این نتیجهای که به خاطر مداخلۀ سادهلوحانۀ جیک به دست آمد، دوری کند.
جیک حالا بیش از پیش به ادیپ در پایان نمایشنامه شبیه است. او پیش از آنکه چشمهایش را ببندد و دیگر نتوانند با حقیقت عریانی که خود از آن پرده برداشته مواجه شود، در آستانۀ درهمشکستگی آخرین دیالوگش را طوری ادا میکند که فقط خودش آن را میشنود: «هر چه کمتر بهتر». فقط پوچی نیت خیر نیست که این وضعیت ناگزیر ذهنی را میسازد بلکه پوچی همۀ اعمال انسانی است.
اگر سیستم استعاری مربوط به آب در فیلم را با توپوگرافی معمول فرویدی تلفیق کنیم، محلۀ چینیها نماد (اید) شهر است، کهنحوضچۀ سنگی که آمادۀ فرو پاشیدن دیوارهها و درنوردیدن خیابانها زیر پای همۀ کسانی است که به هنگام طغیانِ آن در آنجا قرار دارند و قهرمان در اینجا فرامنی است که سعی میکند انگشتش را در آببند فرو کند تا جلوی هرج و مرج را بگیرد. اما در نهایت به روشنی روز آشکار خواهد شد که رازها در کجا پنهاناند. اگر پدر (که صاحب پلیس است) هم نهاد باشد و هم فرامن دیگر چه امیدی برای تبعیدی ما بر جا میماند؟»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه