
کتاب آخرین روزها
معرفی کتاب آخرین روزها
کتاب الکترونیکی «آخرین روزها» نوشتۀ رمون کنو با ترجمۀ مهسا خیراللهی در نشر نی چاپ شده است. این کتاب به بررسی زندگی و افکار شخصیتهای مختلف در پاریس دهۀ ۱۹۳۰ میپردازد و موضوعاتی مانند مرگ، تنهایی و معنای زندگی را مورد توجه قرار میدهد.
درباره کتاب آخرین روزها
«آخرین روزها» (Les Derniers Jours) سومین رمان رمون کنو است که در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. این رمان در دورهای نوشته شد که کنو از مکتب سوررئالیسم فاصله گرفته بود و به سبک خاص خود روی آورده بود. در این اثر، کنو با نگاهی فلسفی و طنزآمیز به موضوعاتی همچون مرگ، تنهایی و معنای زندگی میپردازد.
داستان حول محور شخصیت ونسان توکدن (Vincent Tuquedenne)، دانشجوی فلسفهای از شهر لو آور (زادگاه کنو) است که برای تحصیل به پاریس آمده است. او که فردی خجالتی و منزوی است، در کنار دوستانش روئل (Rohel) و هوبلین (Hublin) زندگی میکند. روئل جوانی جسور و جذاب است، در حالی که هوبلین شخصیتی مرموز دارد که پس از درگیری با فردی، به آمریکای جنوبی مهاجرت میکند.
یکی از مکانهای مهم در رمان، کافهای است که شخصیتها در آن جمع میشوند. آلفرد (Alfred)، پیشخدمت کافه، علاقهمند به طالعبینی است و با دیدی فلسفی به زندگی و سرنوشت مشتریان نگاه میکند. او تنها شخصیتی است که با آگاهی و بینش به زندگی دیگران مینگرد و پیشبینیهایی درباره آینده آنها ارائه میدهد.
در سوی دیگر داستان، سه شخصیت مسن به نامهای برابان (Brabbant)، تولوت (Tolut) و برنوییر (Brennuire) حضور دارند. برابان، کلاهبرداری سالخورده است که به دنبال انجام یک معامله بزرگ است. تولوت، معلم تاریخ بازنشستهای است که هرگز سفر نکرده و از این بابت احساس کمبود میکند. برنوییر نیز مردی ثروتمند و بانفوذ است. این سه نفر در تلاشاند تا در روزهای پایانی عمرشان به زندگی خود معنا ببخشند.
رمان با مرگ این سه شخصیت به پایان میرسد، در حالی که ونسان و روئل پس از اتمام تحصیلاتشان برای خدمت سربازی آماده میشوند. آلفرد نیز با استفاده از دانش طالعبینی خود، پولی را که پدرش در گذشته از دست داده بود، در مسابقات اسبدوانی جبران میکند و به زندگی خود ادامه میدهد.
«آخرین روزها» رمانی است که با ترکیب طنز و فلسفه، به بررسی زندگی انسانها در مواجهه با مرگ و گذر زمان میپردازد. کنو در این اثر با خلق شخصیتهای متنوع و پیچیده، تصویری از جامعه پاریسی در دهه ۱۹۳۰ ارائه میدهد و خواننده را به تفکر درباره معنای زندگی و مرگ دعوت میکند.
کتاب آخرین روزها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات فرانسه، رمانهای فلسفی و آثاری که به بررسی مفاهیم عمیق انسانی میپردازند، مناسب است.
درباره رمون کنو
رمون کنو (Raymond Queneau) در ۲۱ فوریه ۱۹۰۳ در لو آور، فرانسه به دنیا آمد. او نویسنده، شاعر و ریاضیدانی بود که به خاطر آثار خلاقانه و نوآورانهاش شناخته میشود. کنو در سال ۱۹۶۰ به همراه فرانسوا لولیونه گروه اولیپو (Oulipo) را تأسیس کرد که هدف آن ترکیب ادبیات و ریاضیات برای خلق فرمهای جدید ادبی بود. از دیگر آثار معروف او میتوان به «زازی در مترو» (Zazie dans le Métro) و «تمرین در سبک» (Exercices de Style) اشاره کرد. کنو در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۶ در پاریس درگذشت
بخشی از کتاب آخرین روزها
«قطرات آب در هوا پراکنده بود، هوای مرطوب شب. نور چراغهای خیابان روی گودالهای پیادهرو منعکس میشد. در تقاطع خیابان دانْت و بلوار سنژرمن پیرمردی مردد ایستاده بود و جرئت نمیکرد از خیابان بگذرد. باد یک کامیون به چتر پیرمرد گرفت، سگی از جعبهها بالا رفت و به شیرماهیها پارس کرد. پیرمرد برگشت عقب و زیر سبیلهای پرپشت و آویزانش غرغر کرد. همهجور وسیلهٔ نقلیهای در خیابان تردد میکرد: تاکسی، ماشینهای شخصی، ماشینهای غیرشخصی، دوچرخه، درشکه، تراموا. پیرمرد از همهشان متنفر بود. همین چند وقت پیش، یک سهچرخهٔ باربر به پهلویش خورد و از آن به بعد، نفس کشیدنش بریدهبریده و نامیزان شده بود. به خودش قول داده بود که بالاخره یک روز به افراطیترین شکل ممکن این وسیلههای تندوتیز را از بین ببرد، اما زمان آن نامعلوم بود. بعضی وقتها هوس میکرد یواشکی لاستیک آنهایی را که کنار پیادهرو پارک کرده بودند پنچر کند. با یک چاقوی کوچک راحت انجام میشد. ولی هیچوقت چنین کاری نکرده بود، شاید بهخاطر خطرش و احتمال دعوا و درگیری. امیدوار بود یک روز بارانی که سنگفرشها لغزنده میشوند، یکی از این وسیلهها با رانندهاش چپ کند و جلوی چشمش خرد و خاکشیر و گلی شود. همین حالا، در اوایل پاییز، وقتش بود، حالا که هوا ناغافل عوض میشد، مثل ماهی ساردینی که یک لحظه تازه و در یک چشم به هم زدن، درست یک لحظهٔ بعد، در روغن سرخ شده بود. آشپزی با روغن را دوست نداشت. حتی ترجیح میداد در سس سرکه و روغن هم زیاد از روغن استفاده نشود. مرد مسن دیگری روی لبهٔ پیادهرو کنارش ایستاد و منتظر ماند تا از خیابان رد شود.»
حجم
۲۱۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
حجم
۲۱۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه