
کتاب سنگ های آرزو
معرفی کتاب سنگ های آرزو
کتاب «سنگ های آرزو» نوشتۀ فرهاد حسن زاده است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. سنگهای آرزو از آن کتابهایی است که خواندنش برای کودک لذتبخش است و در ذهن میماند.
درباره کتاب سنگ های آرزو
کتاب سنگهای آرزو داستانی کودکانه با لایهای عمیق از تأمل و تفکر است که با زبانی ساده اما استعاری، کودک را به درنگ دربارۀ مفهوم آرزو، پیامدهای آن و جایگاه هر موجود در چرخهٔ زندگی وامیدارد. قورباغهای مانند بسیاری از ما، ۳ آرزوی دلخواه دارد: باد، باران و کرمهای چاق. او آرزوهایش را با انداختن سنگ در برکهای آرام به زبان میآورد و برکه که گویی نیرویی جادویی دارد، آرزوها را بیدرنگ برآورده میکند؛ اما این معجزه، به همان اندازه که شیرین است، هشداری هم در خود دارد. قورباغه در خوشخیالی کودکانهاش نمیداند که تحقق هر آرزویی، فقط بخشی از ماجراست و همیشه موجودات دیگری هم در جهان هستند که آرزوهایی دارند، یا منتظر فرصتاند. مار قصه درست لحظهای از راه میرسد که همه چیز برای قورباغه ایدهآل به نظر میرسد و این، نقطهٔ اوج و آموزندهٔ داستان است.
کتاب سنگهای آرزو با نثری شاعرانه و طنزی زیرپوستی، کودک را سرگرم میکند؛ اما همزمان او را به اندیشیدن وامیدارد: اینکه آیا همهٔ آرزوها باید برآورده شوند؟ اینکه گاهی آنچه آرزو میکنیم، ممکن است ما را به دردسر بیندازد و مهمتر از همه، اینکه در دنیای پر از آرزو، ما فقط یک قطعۀ کوچک از پازلی بسیار بزرگتر هستیم و ممکن است همانقدر که کسی برای ما آرزوست، ما هم برای کسی دیگر آرزو باشیم... یا حتی طعمه.
تصویرگریهای رنگی و خیالانگیز هدا حدادی، فضای نمادین داستان سنگهای آرزو را تقویت میکند و کودک را عمیقتر با فضای رازآلود و شاعرانهٔ برکه و ساکنانش همراه میسازد.
خواندن کتاب سنگ های آرزو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان پیشنهاد میکنیم.
درباره فرهاد حسنزاده
فرهاد حسنزاده متولد سال ۱۳۴۱ آبادان است. او از سال ۱۳۶۸ فعالینت ادبیاش را آغاز کرده و تا کنون ۵۰ کتاب گوناگون داستان، افسانه، فانتزی، طنز و زندگینامه نوشته است که بیشترشان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است.
آثار منتشر شده حسنزاده در کانون پرورش فکری کودکان جزو شاخصترین اثار این نویسنده اند. رمانهای هستی و زیبا صدایم کن از مجموعهی رمان نوجوان امروز علاوه بر موفقیتهای داخلی به زبانهای مختلفی مثل انگلیسی، ترکی استانبولی و عربی ترجمه شده است.
بخشی از کتاب سنگ های آرزو
«قورباغه سه آرزو بیشتر نداشت: یک باد، دو باران، سه کرمهای چاقوچله و برکههای آرام در انتظار شنیدن آرزوها خمیازه میکشیدند. قورباغه یک سنگ انداخت توی خواب برکه. آرزو میکنم باد بوزد شدید، بادی وزید شدید… صدای وورهاش توی گوشهای آبگرفتهٔ قورباغه پیچید.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی بد