
کتاب قتل آسان است
معرفی کتاب قتل آسان است
کتاب قتل آسان است نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ پوران کاوه است. نشر گویا این رمان معاصر انگلیسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب قتل آسان است
کتاب قتل آسان است (Murder Is Easy) برابر با یک رمان معاصر و انگلیسی است که اولینبار در سال ۱۹۳۹ میلادی منتشر شد. در این رمان برخلاف سایر داستانهای آگاتا کریستی خبری از زوج کارآگاهی «پوآرو» و «خانم مارپل» نیست. اینبار «لوک فیتز»، پلیس بازنشسته شخصیت اصلی داستان است. ماجرای این رمان از جایی آغاز میشود که این پلیس بازنشسته در قطار با پیرزنی آشنا میشود. این پیرزن میگوید برای گزارش چند قتل که پشت سر هم اتفاق افتادهاند به اسکاتلندیارد میرود. قتلهایی در دهکدۀ آنها اتفاق افتاده و این بار نوبت قتل «دکتر هامبلی» است و او تهدید به مرگ شده است. فیتز به حرفهای پیرزن اعتنایی نمیکند و آنها را زاییدهٔ خیالاتش میداند، اما زمانی که به لندن میرسد آگهی ترحیم دکتر هامبلی را میبیند و متوجه درستی حرفهای پیرزن میشود و تصمیم میگیرد به همان دهکده برود و پرده از راز قتلها بردارد.
خواندن کتاب قتل آسان است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی شش رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر دو جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علائق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد. آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت. تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو: شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، قتل در رود نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها: تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل: قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
بخشی از کتاب قتل آسان است
«فصل شانزدهم: آناناس
لوک با آمدنِ بریجیت احساس کرد که عضلاتش سفت شده، از روز بازی تنیس تابهحال تنهایی با هم حرف نزده بودند. طبق توافقی که بر زبان نیامد، از دیدن یکدیگر دوری میکردند، لوک دزدکی او را نگاه کرد، بریجیت خیلی خونسرد و آرام بود، با ملایمت گفت:
- معلومه کجایی گوردون؟
لُرد ویت فیلد گفت:
- دعوام شد، با ریورز، در کمال وقاحت ماشین من را امروز عصر برداشته و رفته ماشینسواری.
بریجیت گفت:
- داشتم به این فکر میکردم که چه بلای بزرگی سرِ تو آمده؟
- وقت جوک گفتن نیست بریجیت. موضوع جدی است. احتمالاً برایش خوشحالکننده بوده که رانندهٔ خودش باشد، من در املاکم به اصول اخلاقیِ شایستهای پایبند هستم.
- این غیراخلاقی است که آدم با دختری به ماشینسواری برود؟
- با ماشین من، بله.
- بله. با ماشین شما که کاملاً غیراخلاقی خواهد بود، اصلاً گناه کبیره است اما تو نمیتوانی مسائل جنسی را بهطور کلی حذف کنی گوردون. ماه کامل و نیمهشبی تابستانی است.
لوک گفت:
- عجب! پس اینطور است؟
بریجیت نگاهی به او کرد و گفت:
- انگار خوشت آمد.
- بله.
بریجیت برگشت رو به لُرد ویت فیلد کرد و گفت:
- در بلز اند ماتلی سه مهمان غیرعادی داریم.
شمارهٔ یک:
مردی با شلوارک و عینک و پیراهن پشمی قهوهای خوشگل.
شمارهٔ دو:
خانمی که ابرویش را کاملاً برداشته، با دامن و صندل و نیم کیلو منجوق بدلی مصری.
شمارهٔ سه:
یک آقای چاق با کت و شلوار بنفش و کفشهای دو رنگ، فکر میکنم که دوستان آقای اِلزورتی باشند، انگار در مزرعه جادوگرها برنامهٔ عیشونوش برقرار است.
لُرد ویت فیلد سرخ شد و گفت:
- من اجازه نمیدهم.
- عزیزم تو کاری نمیتوانی بکنی، مزرعهٔ جادوگرها منطقهٔ عمومی است.
- من اجازه نمیدهم برنامهٔ این عیاشیها در اینجا برگزار شود، من آن را افشا میکنم.
مکثی کرد و سپس ادامه داد:
- یادم بنداز که در این مورد یادداشتی بنویسم و بدهم به سیدلی۸۱ تا پیگیری کند، فردا باید به شهر بروم.»
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
حجم
۱۷۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه