کتاب نشان

معرفی کتاب نشان

کتاب الکترونیکی «نشان؛ اشاره‌ای به نشانه‌های خالق در جهان هستی با نگاه به منطق و فیزیک مدرن» نوشتهٔ علیرضا مزرعه و منتشرشده توسط نشر گنجور، اثری در حوزهٔ فلسفه علم و الهیات است که با رویکردی تحلیلی به رابطهٔ میان منطق، فیزیک مدرن و اثبات وجود خالق می‌پردازد. این کتاب تلاش می‌کند با بهره‌گیری از مفاهیم منطق، تاریخ علم و دستاوردهای فیزیک معاصر، نشانه‌های وجود خالق را در ساختار جهان هستی بررسی کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نشان

«نشان؛ اشاره‌ای به نشانه‌های خالق در جهان هستی با نگاه به منطق و فیزیک مدرن» اثری است که در مرز میان فلسفه، منطق و علوم تجربی حرکت می‌کند. نویسنده در این کتاب، با نگاهی به تاریخچهٔ علم و تحولات آن، به ویژه در فیزیک مدرن، تلاش می‌کند تا پرسش‌های بنیادین دربارهٔ وجود و نظم جهان را از منظر عقلانی و علمی بررسی کند. کتاب در فضایی میان سنت و مدرنیته، به دغدغه‌های انسان معاصر دربارهٔ معنای هستی، جایگاه انسان در کیهان و امکان اثبات وجود خالق می‌پردازد. سال انتشار کتاب ۱۴۰۴ است و نویسنده با زبانی تحلیلی، مفاهیم بنیادین منطق، خطاهای شناختی، سوگیری‌ها و مغالطات رایج را شرح می‌دهد و سپس به سراغ ساختار جهان، نظریات فیزیک جدید و پرسش‌های فلسفی دربارهٔ آفرینش می‌رود. این اثر برای کسانی که به دنبال پیوند میان علم و فلسفه و یافتن نشانه‌هایی از معنا در جهان هستند، می‌تواند جذاب باشد.

خلاصه کتاب نشان

کتاب «نشان؛ اشاره‌ای به نشانه‌های خالق در جهان هستی با نگاه به منطق و فیزیک مدرن» با طرح پرسش‌های بنیادین دربارهٔ چیستی جهان و جایگاه انسان آغاز می‌شود و مخاطب را به سفری در مسیر اندیشیدن منطقی و علمی دعوت می‌کند. نویسنده ابتدا به الفبای اندیشیدن و اصول منطق می‌پردازد؛ از تعریف داده‌ها، مقدمات استدلال، انواع خطاهای شناختی و مغالطات گرفته تا اهمیت تفکر انتقادی و پرهیز از سوگیری‌های ذهنی. سپس با مروری بر تاریخ علم و تقابل آن با نهادهای سنتی، به روش علمی و تغییرات اهداف علم در قرن‌های اخیر اشاره می‌کند. در ادامه، ساختار کلی جهان هستی، ماده، فضا-زمان، نیروهای بنیادین و تحولات فیزیک مدرن مانند مکانیک کوانتومی، نظریه ریسمان و جهان‌های موازی بررسی می‌شود. نویسنده با استناد به شواهد علمی همچون تابش پس‌زمینه کیهانی و اثر داپلر، به این نتیجه می‌رسد که جهان نقطهٔ شروعی دارد و این آغاز، نشانه‌ای از نظم و هدفمندی در کیهان است. کتاب همچنین به محدودیت‌های عقل، جایگاه شر در هستی، رابطهٔ آزادی و شر، و آثار باورمندی به خداوند می‌پردازد. پیام اصلی کتاب این است که با بهره‌گیری از منطق و دستاوردهای فیزیک مدرن، می‌توان نشانه‌هایی از خالق و هدفمندی در ساختار جهان یافت و پرسش‌های فلسفی دربارهٔ وجود را با رویکردی عقلانی و علمی دنبال کرد.

چرا باید کتاب نشان را خواند؟

این کتاب با ترکیب مباحث منطق، فلسفه علم و فیزیک مدرن، فرصتی فراهم می‌کند تا خواننده با نگاهی تحلیلی و انتقادی به پرسش‌های بنیادین دربارهٔ وجود، نظم و معنای جهان بپردازد. اثر حاضر نه‌تنها به معرفی خطاهای شناختی و مغالطات رایج در استدلال می‌پردازد، بلکه با مرور تاریخ علم و دستاوردهای فیزیک معاصر، امکان گفت‌وگو میان علم و الهیات را فراهم می‌سازد. مطالعهٔ این کتاب می‌تواند به تقویت تفکر انتقادی، شناخت بهتر ساختار استدلال و آشنایی با دیدگاه‌های علمی و فلسفی دربارهٔ آفرینش کمک کند.

خواندن کتاب نشان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به فلسفه علم، منطق، فیزیک مدرن و کسانی که دغدغهٔ پرسش‌های هستی‌شناسانه و رابطهٔ علم و دین را دارند، مناسب است. همچنین دانشجویان رشته‌های فلسفه، الهیات و علوم پایه که به دنبال درک عمیق‌تر از مبانی استدلال و پیوند میان علم و معنویت هستند، می‌توانند از این اثر بهره‌مند شوند.

فهرست کتاب نشان

- فصل اول: الفبای اندیشیدن به مبانی منطق، انواع داده‌ها، خطاهای شناختی، سوگیری‌ها و مغالطات رایج در استدلال می‌پردازد و اهمیت تفکر انتقادی را شرح می‌دهد. - فصل دوم: نگاهی به تاریخچهٔ دانش نوین مروری بر سیر تحول علم، تقابل علم و کلیسا، روش علمی و تغییر اهداف علم در دوران معاصر دارد. - فصل سوم: جهان مخلوق است ساختار کلی جهان هستی، ماده، فضا-زمان، نیروهای بنیادین، تحولات فیزیک مدرن، نظریه‌های کوانتومی، جهان‌های موازی و نظریه ریسمان را بررسی می‌کند. همچنین به محدودیت‌های عقل، جایگاه شر، رابطهٔ آزادی و شر و آثار باورمندی به خداوند می‌پردازد. - سخن آخر: آغاز یک ماجرا جمع‌بندی مباحث و دعوت به ادامهٔ پرسشگری و جست‌وجوی معنا در جهان.

بخشی از کتاب نشان

«تا حدود چهارده‌سالگی، هرچه کتاب به‌جز کتاب درسی خوانده بودم، داستان‌ها و کتب علمی و داستان‌های آموزنده اخلاقی -که بر قطب احترام به حقوق انسان‌ها می‌چرخید- بود. و دانسته‌های عمومی و علمی جالب‌توجهی داشتم که تنها یک فایده داشت و آن نیز نشاندنم در صدر جلسات فامیلی و فخرفروشی پدربزرگم به دیگران بود. گذشت و گذرم به دبیرستان و یک چالش افتاد. چالشی که شاید روزی در کوچه پس کوچه‌های خاطراتت برای تو اتفاق افتاده باشد، چالشی از آن سوّالات پدر درآور که دومینووار جلو و جلوتر می‌رود و انفجاری بزرگ رقم می‌زند تا به تشکیل دنیایی جدید و شاید ذهنی جدید بیانجامد. بعد از ظهر یک روز زمستانی. جوانی از اهالی روستای دور از دسترس «صگور» که حقا نه پرسشگر خوبی بود و نه حتی شنونده‌ی باحوصله‌ای. در حیاط دبیرستان سوالی ساده پرسید: «خدا دقیقا چیه؟» و من نیز هرآنچه دانستنی و خواندنی و گفتنی از کتب مسبوق در چنته داشتم جلویش ریختم. اما مگر قانع می‌شد؟ آنقدر «چطور؟چطور؟» می‌کرد که خودم نیز کم کم به شک افتادم. دو کیلومتری برگشت. آن «چطور»ها که به سان ویروسی به جان سلولهای تنم افتاده بودند و آن‌ها را یک‌به‌یک می‌دریدند و دریای آسایشم را متلاطم کرده بودند. افلاطون نقلی از سقراط در کتاب جمهوریت درج کرده است: «زندگی بررسی نشده آرزش زیستن ندارد» و جای دیگری در همین کتاب گفت: «من درباره خودم تنها یک چیز می‌دانم و آن این‌است که هیچ چیز نمی‌دانم.» بررسی حیات خویشتن، واکاوی جایگاه خود در این عالم و نهایتا قربانی کردن لذت انانیت دانش. بهای «چون نداری درد» درمان هم مخواه». درد پیداکن که درمانت کنند» و این درد پیداکردن برای من چیزی بود که تنها با شک کلید می‌خورد. چنین شکی، آغاز یک ماجرا بود...