
کتاب چاه ارمنی
معرفی کتاب چاه ارمنی
کتاب چاه ارمنی، نوشته افسانه آقایی، مجموعه داستانی است که توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از روایتهای بههمپیوسته و شخصیتمحور را در بستری معاصر روایت میکند و با نگاهی موشکافانه به زندگی روزمره، دغدغهها و روابط انسانی میپردازد. افسانه آقایی با زبانی دقیق و جزئینگر، شخصیتهایی را خلق کرده که هریک با چالشها، امیدها و شکستهای خود دستوپنجه نرم میکنند. روایتها در این کتاب گاه بهصورت اولشخص و گاه با فاصلهای روایی، تجربههای زیسته و ذهنیات شخصیتها را به تصویر میکشند. کتاب چاه ارمنی اثری است که در آن لایههای مختلف زندگی اجتماعی، خانوادگی و فردی با هم تلاقی پیدا میکنند و خواننده به سفری درونی و بیرونی برده میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چاه ارمنی اثر افسانه آقایی
کتاب چاه ارمنی نوشتهی افسانه آقایی، مجموعهای از داستانهای کوتاه و روایتهای پیوسته است که در فضای معاصر ایران شکل گرفتهاند. این کتاب با تمرکز بر زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی، به دغدغههای روزمره، روابط خانوادگی، بحرانهای اخلاقی و کشمکشهای درونی افراد میپردازد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر روایتْ بخشی از یک پازل بزرگتر را شکل میدهد و در نهایت تصویری چندلایه از جامعه و انسان معاصر ارائه میدهد.
افسانه آقایی در این اثر، با بهرهگیری از زبان محاورهای و توصیفهای ملموس، موفق شده است فضای داستانها را زنده و باورپذیر کند. روایتها گاه در بستر شهری و گاه در روستاهای دورافتاده میگذرند و هرکدام با زاویهی دیدی متفاوت، به موضوعاتی چون فقر، مهاجرت، بیماری، تعلق، وجدان و خاطرات خانوادگی میپردازند. کتاب چاه ارمنی اثری است که مرز میان داستان کوتاه و رمان را کمرنگ میکند و با پیونددادن روایتهای مختلف، تجربهای یکپارچه و تأثیرگذار برای خواننده رقم میزند.
خلاصه داستان چاه ارمنی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
کتاب با روایت مردی آغاز میشود که در خلازیر، کنار اتوبان آزادگان، به خریدوفروش ماشینهای دستدوم مشغول است. او با چالشهای اخلاقی و مالی دستوپنجه نرم میکند و درگیر معاملهای میشود که وجدانش را به لرزه میاندازد. کابوسها و فشارهای زندگی رابطهاش با همسرش ناریه را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. در روایت دیگری، مراسم سنتی چهاردهمی در روستایی جنوبی تصویر میشود؛ جایی که زنان برای شفای بیماران و برآوردهشدن حاجاتشان گرد هم میآیند و زندگی امنجمه و دخترش نجمه با امید و ناامیدی در هم تنیده میشود.
داستانهای دیگر کتاب، از جمله داستان دختری که درگیر انتقال اشیای عتیقه از چاه ارمنی است، یا ماجرای بیماری تیتیپی و تأثیر آن بر روابط خانوادگی، هرکدام گوشهای از زندگی شخصیتهایی را نشان میدهند که با گذشته، تعلقات خانوادگی و انتخابهای دشوار روبهرو هستند. در بخشهایی از کتاب، سفر به روستای قرهشیران و مواجهه با ریشههای خانوادگی و بیماری لپروسی (خوره) نیز روایت میشود. هر داستان با جزئیات دقیق و فضاسازی قوی، تجربههای زیستهی شخصیتها را به تصویر میکشد و دغدغههایی چون فقر، مهاجرت، بیماری، تعلق، وجدان و خاطرات خانوادگی را در بستر جامعهی معاصر ایران بررسی میکند.
چرا باید کتاب چاه ارمنی را بخوانیم؟
کتاب چاه ارمنی با روایتهای چندلایه و شخصیتپردازیهای دقیق، تصویری زنده و ملموس از زندگی معاصر ایرانی ارائه میدهد. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون وجدان، تعلق، فقر، بیماری و روابط خانوادگی، خواننده را به تأمل دربارهی انتخابها و پیامدهای آنها دعوت میکند. زبان اثر صمیمی و جزئینگر است و افسانه آقایی موفق شده است فضای داستانها را برای مخاطب قابللمس کند. روایتهای کتاب، هرکدام با زاویهی دیدی متفاوت، تجربههای انسانی را به تصویر میکشند و مرز میان داستان کوتاه و رمان را کمرنگ میکنند. خواندن این کتاب فرصتی است برای آشنایی با دغدغههای نسل امروز و مواجهه با واقعیتهای کمتردیدهشدهی جامعه.
خواندن کتاب چاه ارمنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به داستانهای معاصر ایرانی، دوستداران روایتهای شخصیتمحور و کسانی که دغدغههای هویت، تعلق، وجدان، روابط خانوادگی و مسائل اجتماعی را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که بهدنبال تجربهای چندلایه و واقعگرایانه از زندگی روزمره هستند، انتخاب مناسبی است.
بخشی از کتاب چاه ارمنی
«کی از پول قلنبه بدش میآید که من دومیاش باشم؟ حالا نه آنقدری که این پول را مثل غذای چرب و چیلی توی دهان بچرخانی و دولپی بجوی و قورتش بدهی. اصلش برای هر کسی قاعدهای دارد و بزاق دهان آدمش هم غلظتی. برای من که شده ایستادن یک جایی کنار اتوبان آزادگان و مالیدن انگشت شست و اشاره به هم. انگشتهایم را به هم میمالم تا به آنهایی که برای فروش ماشین میآیند آن سمتی اشاره کنم من هم خریدار ماشینم، مثل خیلیهایی که کنار اتوبان کارشان همین است. حالا بماند که توی این راه چقدر چشمهام زیر تیغ آفتاب سیاه شده و لبهام تو سرما کبود. یک وقتهایی بدجوری خوف افتاده به جانم و دل و رودهام را به غثیان انداخته. پوستم کنده شد تا چم و خمش را یاد بگیرم. ولی مخم چند روزی میشود که اینها را پس میزند و تندی دستم مینشیند روی وجدانم. شبها کابوس میبینم. اوایل کمتر بود، اما حالا هر چند شب یک بار تکرار میشود. وحشتزده از خواب که میپرم، ناریه هر دفعه بعد از اینکه لیوان آبی دستم میدهد، عین سوهان روح زیر لب میگوید: «به خدا روحت سنگین شده.»»
حجم
۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
داستان آخر کامل نیست