کتاب تک درخت انجیر
معرفی کتاب تک درخت انجیر
کتاب تک درخت انجیر نوشتهٔ الیف شافاک و ترجمهٔ الناز امیری است. نشر البرز این رمان معاصر از ادبیات ترکیه را منتشر کرده است.
درباره کتاب تک درخت انجیر
کتاب تک درخت انجیر رمانی نوشتهٔ الیف شافاک است؛ نویسندهای که با کتاب «ملت عشق» در ایران به شهرت رسید. این رمان در شش فصل با عناوین «چطور درختی را خاک کنیم»، «ریشهها»، «تنهٔ درخت»، «شاخهها»، «بومسازگان» و «چطور درخت انجیری را از زیر خاک دربیاوریم» منتشر شده است. نویسنده در این اثر داستانی درهمتنیده از عشق، جنگ، هویت و مهاجرت را روایت کرده است. الیف شافاک در این اثر دو محور زمانی را موازی با هم پیش برده است؛ یکی در قبرس در دههٔ ۱۹۷۰ و دیگری در لندن در زمان حال. در قبرس عشقی ممنوعه میان دو جوان، «کوستاس» و «دفنی»، شکل گرفته است؛ عشقی که از تعصبات قومی و حوادث جنگ، جان سالم به در نمیبرد. در لندن، ثمرهٔ این عشق که دختری به نام «آدا» است، با هویت گمشدهٔ خود درگیر است.
خواندن کتاب تک درخت انجیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ترکیه و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره الیف شافاک
الیف شافاک در اکتبر ۱۹۷۱ در شهر استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد. او نویسنده و رماننویس است. این نکته را نمیتوان کتمان کرد که زندگی شخصی الیف شافاک و جداشدن پدر و مادرش خودآگاه یا ناخودآگاه روی رمانهایش و تفاوتهای جنسیتی شخصیتهای داستانهایش تأثیر گذاشته است. او تحصیلات دورهٔ راهنمایی را در شهر مادرید و تحصیلات دبیرستانش را در دبیرستان آتاترک آنکارا به پایان برد. در دانشگاه خاورمیانهٔ آنکارا، مدرک کارشناسیاش را در رشتهٔ روابط بینالملل گرفت و پس از آن در همان دانشگاه در رشتهٔ حقوق زنان کارشناسیارشدش و در رشتهٔ علوم سیاسی دکترایش را گرفت. الیف شافاک در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیهٔ ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به ۳۰ زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و... به چاپ رسیده است.
با نوشتن اولین رمانش به نام «پنهان» (۱۹۹۸) توانست جایزهٔ بزرگ مولانا را دریافت کند. در سال ۱۹۹۹ «آینههای شهر» و در سال ۲۰۰۰ رمان «مَحرم» را نوشت که موفق به دریافت جایزهٔ کانون نویسندگان ترکیه شد. بهدنبال آن، ۲ کتاب «شپشپالاس» (۲۰۰۲) و «برزخ» (۲۰۰۴) را نوشت که جزو پرفروشترین کتابهای آن سالها محسوب میشدند. او در کتاب «جزر و مد» (۲۰۰۵) به جمعآوری گفتارهای خود دربارهٔ زن، موضوع هویت، تفاوتهای فرهنگی و زبان و ادبیات پرداخت. کتاب «پدر و حرامزاده» در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و بهعنوان پرفروشترین کتاب سال شناخته شد. در سال ۲۰۰۹ به نوشتن رمان «عشق» پرداخت که آن را نشر دوغانکتاب به چاپ رساند. کتاب عشق رکورد پرفروشترین کتاب چاپشده را در ترکیه به خود اختصاص داد. این کتاب توانست در مدتی کوتاه پرفروشترین کتاب کشور شود. در ادامهٔ آن سالها چند کتاب دیگر از این نویسنده به چاپ رسیده است. رمان «من و استادم» (۲۰۱۳) نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهٔ چیرهدست است. نویسنده با بهرهگرفتن از زبانی که ترکیبی از روایت و گفتوگوست، شخصیتهای تاریخی را در کنار ۲ شخصیت خیالی این رمان، «جهان» (پسری از دیار هند) و فیل او قرار میدهد. کتاب «شیر سیاه» (روایتی طنزآلود از بحران هویت که این روزها ممکن است برای هر زنی در آستانهٔ مادرشدن رخ دهد) نیز اثر همین نویسنده است.
بخشی از کتاب تک درخت انجیر
«بالاخره دفنی و کوستاس سری به غذاخوری انجیر مسرور زدند؛ بوتهها و علفها در گوشهکنار روییده بودند، انگار توفانی رستوران را زیرورو کرده بود و کاشیهای شکسته و پارهآجرها همه جا به چشم میخوردند. دفنی که میدانست بعد از سالها این اولین باری بود که کوستاس به آنجا میآمد، عقب ماند و به او فرصت داد تا با واقعیت کنار بیاید.
کوستاس درِ چوبی پوسیده و زهواردررفتهای را باز کرد که از لولاهایش آویزان شده بود. داخل غذاخوری، علفهای هرز از میان تَرکهای زمین درآمده بودند، گُلسنگها روی کاشیها را پوشانده و کپکهایی به سیاهی آهن، دیوارها را لک کرده بودند. در گوشهای از رستوران، پنجرهای که شیشهاش سالها پیش شکسته بود، در نسیم غژغژکنان تکان میخورد. بوی متعفن کپک و پوسیدگی در هوا پیچیده بود.
تا کوستاس پایش را به داخل رستوران گذاشت، همهٔ آن خاطرات به ذهنش هجوم آوردند. عصرهای معطر به بوی غذاهای بخارپز و شیرینیهای تازه، خنده و حرفهای مشتریان، موسیقی و صدای دستها و در انتهای شب، صدای شکستن ظرفها... یاد بعدازظهرهایی افتاد که از تپه بالا میرفت و بطریهای شراب خرنوب و شیرینیهای کنجدی عسلیای را به غذاخوری میبرد که ییاورگوس عاشقشان بود؛ چقدر مادرش با دیدن پولهایی که میآورد، خوشحال میشد... چیکو بالهایش را تکان میداد، ییاورگوس با تازه عروس و دامادها شوخی میکرد و یوسف در سکوت، با نگاهی مهربان به تماشای این اتفاقات مینشست. چقدر یوسف و ییاورگوس به چیزی که با هم ساخته بودند، افتخار میکردند. این غذاخوری خانه، پناهگاه و همهٔ دنیایشان بود.»
حجم
۳۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۴ صفحه
حجم
۳۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۴ صفحه