کتاب الیزابت اول
معرفی کتاب الیزابت اول
کتاب الیزابت اول نوشتهٔ مایرا واردلی و ترجمهٔ حسین بحری است. گروه انتشاراتی ققنوس این ناداستان در قالب زندگینامه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب الیزابت اول
کتاب الیزابت اول برابر با یک ناداستان در قالب زندگینامه است. این کتاب شما را با ملکهٔ انگلستان از خاندان «تودور» آشنا میکند. میدانیم که رنسانس، جنبشی فرهنگی بود که در اوایل قرن چهاردهم میلادی در ایتالیا شروع شد. واژهٔ رنسانس از واژهای لاتین بهمعنی «تولد دوباره» اقتباس شده است. طی این دوران، توجه به هنر و ادبیات و علوم و اکتشافات جهانی و پیشرفت در آنها در اروپا دوباره جان گرفت. مردم با واکنش علیه فرهنگ کلیسایی قرونوسطا، ارزشهای تازهتری را در جهان انسانی یافتند. حدود قرن هفدهم که دوران رنسانس به پایان رسید، تصور مردم از جهان کاملاً عوض شده بود. الیزابت اول در اوج دورهٔ رنسانس در قرن شانزدهم ملکهٔ انگلستان بود. دورهٔ سلطنت ۴۵سالهٔ او که اغلب «دوران طلایی» خوانده میشود، دورانی همراه با دستاوردهای بزرگ و شکوهی خیرهکننده بود. او در دوران سلطنتش نزاعهای مذهبی را از میان برد و نیروی دریایی انگلستان را تقویت کرد تا ناوگان قدرتمند اسپانیا را شکست دهد. دربار او کانونی برای دانشمندان و نویسندگان و موسیقیدانان بود. الیزابت اول تجسم دورهٔ رنسانس بود و تحولی برگشتناپذیر در انگلستان پدید آورد. او را بیشتر بشناسید.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر و برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل دلنوشتهها، جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی باشد.
خواندن کتاب الیزابت اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب الیزابت اول
«دوران ملکه الیزابت رو به پایان بود. حکومت ملکه الیزابت اول، نمودی از گشادهدستی و فراوانی بود، اما در این زمان دربار او پول کافی نداشت. الیزابت برای کمک به پرداخت هزینههای نظامی کشور به فروش میراث پدری و زمینهای سلطنتی خود متوسل شد. جنگ با اسپانیا به تجارت شدیداً آسیب رسانده بود و اقتصاد کشور بیمار بود. شهروندان فقیر در مناطق روستایی پرسه میزدند.
مجلس قانون فقرا را به تصویب رساند و با این کار دولت را مسئول مراقبت از افراد نیازمند کرد. سپس انگلستان اقدام به تقویت اقتصادش کرد. انگلستان با تأسیس کمپانی شرکت بریتانیایی هند شرقی وارد عرصهٔ تجارت جهانی شد و طی سه قرن بعد بر آن مسلط شد.
انگلستان بخشی از قدرت خود را دوباره به دست آورد، اما ملکه روز به روز ضعیفتر میشد. او در مراسم گشایش آخرین مجلس دوران سلطنت خود، هنگام بالا رفتن از پلههای منتهی به تخت سلطنت، بر اثر وزن ردا و تاج سنگینش تلوتلو خورد. با این حال مهارت سیاسی خود را از دست نداده بود. در سیام نوامبر ۱۶۰۱، الیزابت ۶۸ ساله سخنانی ایراد کرد که بعدها به سخنرانی طلایی او مشهور شد. وی خلاصهای از دوران حکومت خود را بیان کرد و عشق خود به مردم و کشورش را به مجلس خاطرنشان نمود:
ملکه الیزابت اول در حال ریاست بر جلسه مجلس انگلستان.
به شما اطمینان میدهم که هیچ پادشاهی وجود ندارد که بیشتر از من به زیردستانش عشق بورزد. ... من عظمت حکومت خود را در این میدانم که با عشق شما سلطنت کردهام.
***
الیزابت اول زنی با استعدادها و علایق بسیار بود. او بهویژه از اسبسواری و شکار لذت میبرد. او غالباً پیادهرویهایی طولانی انجام میداد و برای تفریح به جنگل میرفت. وی نه تنها به تئاتر و موسیقی علاقهمند بود، بلکه نوازندهٔ ماهری نیز بود. او ویرجینال، نوعی ساز کلاویهدار کوچک و عود، سازی شبیه گیتار را مینواخت. الیزابت رقاص بسیار خوبی نیز بود. او عاشق آواز خواندن بود و اغلب شعر میگفت.
***
پادشاه بودن و تاج بر سر گذاشتن برای آنانی که درک میکنند دشوارتر است تا آنانی که فقط عنوان آن را دارند. من خود هیچگاه چندان با عنوان پرعظمت پادشاه یا اقتدار سلطنتی ملکه وسوسه نشدهام، زیرا خوشحال بودهام که خداوند مرا وسیلهای برای حفظ حقانیت و عظمت خود و دفاع از این مملکت قرار داده است. ... شما هرگز [فرمانروایی] سنجیدهتر و مهربانتر [از من] نداشتهاید و نخواهید داشت.
الیزابت پس از سخنرانی خود از تکتک نمایندگان خواست جلو بیایند و دست او را ببوسند.
الیزابت بیش از یک سال را به آرامی گذراند. او که غالباً به لحاظ جسمی ضعیف و از نظر روحی افسرده بود، با خود خلوت میکرد. او از اینکه اسکس عزیزش دشمنش شده بود، عمیقاً آزردهخاطر بود و از صدور دستور اعدام او قلبش شکسته بود. وی در این دوران به شدت احساس تنهایی میکرد. او قدری از روحیهٔ مبارزهطلبی و شوخطبعیاش را از دست داد. وقتی مهمانی یکی از اشعارش را برای الیزابت خواند، او گفت «فکر نمیکنی وقت آن رسیده است که آرام آرام پی کارت بروی، این حرفهای احمقانه فقط خودت را شاد میکند؛ اشتیاق من برای چنین اموری خیلی وقت است که تمام شده.»
ملکه به تدریج به پایان حکومت خود نزدیک میشد. او در سپتامبر ۱۶۰۲ شصت و نه ساله شد که در آن دوران سنی بسیار زیاد محسوب میشد. او حدود ۴۵ سال در مقام فرمانروای انگلستان حکومت و بیش از دوستان و دشمنانش عمر کرده بود. رابرت سسیل در حالی که شاهد تحلیل رفتن او از نظر جسمی و روحی بود میکوشید برای آیندهٔ انگلستان برنامهریزی کند.
این مسئله که چه کسی تاج و تخت را تصاحب خواهد کرد همچنان مطرح بود. الیزابت جانشینش را مشخص نکرده بود. بیشتر مشاورانش بر این عقیده بودند که او جیمز ششم پادشاه اسکاتلند را انتخاب میکند. در آن زمان الیزابت و جیمز اختلافاتشان را کنار گذاشته بودند و غالباً در مسائل سیاسی با هم مشورت میکردند. اما الیزابت رسماً او را فرمانروای بعدی انگلستان ندانسته بود.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه