دانلود و خرید کتاب غبار اتمی تاد استراسر ترجمه مژگان بدریان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب غبار اتمی

کتاب غبار اتمی

معرفی کتاب غبار اتمی

کتاب غبار اتمی نوشتهٔ تاد استراسر (نویسندهٔ رمان «تنها در خانه») و ترجمهٔ مژگان بدریان است. گروه انتشاراتی ققنوس این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب غبار اتمی

کتاب غبار اتمی برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است که در سال ۲۰۱۳ میلادی روانهٔ بازار شده است. این کتاب که برای افراد ده سال به بالا نوشته شده، رمانی تاریخی‌ - تخیلی است که برای بزرگسالان هم جذابیت دارد. داستان چیست؟ «اسکات» پسربچهٔ ۱۲سالهٔ داستان است. پدر او با درنظرگرفتن احتمال وقوع جنگ هسته‌ای در آن سال‌ها، همهٔ پس‌انداز خانواده را صرف ساختن پناهگاهی برای مخفی‌کردن خانوادهٔ چهارنفره‌اش در زیرزمین محل زندگیشان کرده است.

خواندن کتاب غبار اتمی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب غبار اتمی

«رونی پرسید: «چرا نه؟»

درست مثل آن حشرات دورِ چراغ، دردسر دور سر من می‌چرخید.

این‌جور وقت‌ها با خودم می‌گفتم ای کاش رونی بهترین دوستم نبود. من به دوستی نیاز داشتم که بتوانم جلویش اقرار کنم که ترسیده‌ام، بدون این‌که نگران باشم مسخره‌ام کند.

«این‌که ما در آستانه وقوع جنگ هسته‌ای هستیم تو رو آزار نمی‌ده؟»

رونی شانه‌هایش را بالا انداخت.

«باشه، بی‌خیال! من قصد ندارم بهت بگم چی دیدم.»

گفتم: «خود دانی!»

رونی چشم‌هایش را جمع کرد.

«یالاّ! قبول کن داری می‌میری از کنجکاوی.»

گفتم: «نخیر! باور کن که نه.»

احساس خشم و ترس و دلخوری درونم می‌جوشید.

«می‌خوای بدونی چرا؟ چون ممکنه امشب همه‌مون کشته بشیم. اگه هم نشیم، تو به فکر ترفندی می‌افتی که چطور دوباره اتاق پائولا رو دید بزنی. اون وقت اونی هم که حسابی توی دردسر می‌افته منم، چون تو هیچ‌وقت به خاطر هیچ چیزی تنبیه نمی‌شی.»

رونی می‌خواست حرصم را دربیاورد.

«تو بزرگ‌ترین بچه‌ای هستی که تا حالا دیده‌م. تو هیچی نمی‌دونی و از فهمیدنش هم می‌ترسی. برو مثل یه بزدل قایم شو تو اون پناهگاه مسخره‌تون. می‌خوای یه چیزی رو بدونی؟ پدر من فکر می‌کنه پدرت احمقه. چون هیچ‌وقت قرار نیست جنگی بشه، چون همه می‌دونن در اون صورت دنیا نابود می‌شه و هیچ‌کس هم پیروز نمی‌شه. فقط یه احمق می‌تونه اون‌قدر کودن باشه که پناهگاه ضدبمب بسازه.»

سریع جوابش را دادم: «پدر تو احمقه که به بچه‌ها نوشیدنی می‌ده و هیچ‌وقت به تو مسئولیتی نمی‌ده. مادرت احمقه که با این‌که مادره، مثل هنرپیشه‌ها لباس می‌پوشه و اون‌قدر تنبله که به جای غذای درست و حسابی دایم به شماها غذای آماده می‌ده.»

رونی گفت: «بزدل.»

گفتم: «نُنُر.»

دستم را مشت کردم و تا می‌توانستم محکم کوبیدم توی بازویش.

احتمالاً دردش گرفت، ولی نه آن‌قدر که باید. رونی برایم زیرپایی انداخت و هر دو پخش زمین شدیم، کف خیابان غلت می‌خوردیم و وحشیانه به هم مشت می‌زدیم. می‌دانستم دارم شکست می‌خورم اما برایم مهم نبود. فقط دلم می‌خواست تا می‌توانم او را بزنم. می‌خواستم تلافی این‌که به پدرم گفت احمق، تلافی نترسیدن، مسئولیت‌ناپذیری، همیشه مرا به دردسر انداختن و خانه وسوسه‌انگیزشان را دربیاورم.

حتی وقتی رونی محکم به پشتم کوبید و مرا روی زمین خواباند، همچنان لگد می‌زدم و سعی می‌کردم به او بخورد. اگر به خاطر او نبود، من چیزکیک نمی‌دزدیدم یا آن‌قدر دوبونه نمی‌خوردم یا مجبور نبودم راجع به چیزهای بد فکر کنم. مطمئن بودم پدرش پشت سرمان ما را دست می‌اندازد و مادرش یکی از همان خانم‌هایی بوده که توی فروشگاه به مادرم زل می‌زده.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

حجم

۲۱۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۱۱ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
۴۹,۶۰۰
۲۰%
تومان