تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب محراب سانتا ماریا
۳٫۰
(۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب محراب سانتا ماریا
«محراب سانتاماریا» مجموعه پانزده داستان کوتاه از ملاحت نیکی (-۱۳۵۳) است.
در قسمتی از داستان محراب سانتاماریا میخوانیم:
خانمآقا بود و خاطرات بچگی. بعدازظهرها سرِ خانمآقا از کارِ خانه خلوت میشد، کنارش مینشستیم تا قصه بگوید، از کودکی پدر تعریف کند. سرم را روی زانوی چروکیدهاش میگذاشتم و چادرش را روی سر میکشیدم. چادر هر روز یک بویی میداد. میگفتم: «خانمی، امروز چادرت بوی سبزی میده.» بوی چادر هر روز با غذای ناهار تغییر میکرد. ولی خانمآقا همیشه بوی عطر یاس میداد که یک شیشهٔ کوچک از آن لای جانمازش بود. شبها خانمآقا کنار من و خواهرم میخوابید. صبحِ زود چشمم را بهزور باز میکردم تا او را که تا طلوع آفتاب، نماز و دعا را کش میداد، نگاه کنم. نور صبح از لای چادر سفید رد میشد و یکطرفِ صورتش را روشن میکرد. گاهی مادر دیر میکرد. من و خواهرم بیتابی میکردیم و میگفتیم: «خانمی، فلفل و زلزل بخون.» او هم میخواند: «فلفل و زلزل و مهرِ گیاه. آتش به جان مادر بینداز و بیا. هرجا نشسته بهپا شود. هرجا ایستاده بهراه شود. رو به خانهاش کن، پشت به جادهاش کن.» بعد مادر زود پیدایش میشد و ما میخندیدیم. غروب پنجشنبهها، چادرش را به سر میانداخت و منتظر مینشست تا پدر او را به خانهٔ خودش ببرد و غروب جمعه برگرداند.
خودم را میدیدم که در میدان «سنمارکو» قدم میزنم. نشستم روی لبهٔ پیادهرو. چند کبوتر دورهام کردند. دست در جیبم بردم. دانه درآوردم و پاشیدم. کبوترها زیاد شدند. تا روی پاهایم میآمدند. یک مرغدریایی جیغ کشید. از سمت دریا آمده بود. یکی از کبوترها را گرفت. کبوترها پر کشیدند. بلند شده بودم و دستهایم را تکان میدادم. میخواستم فریاد بزنم، صدایم درنمیآمد. خانمآقا از روبهرو میآمد. بچهٔ کوچکی در بغلش بود. بعد بچه شد کبوتر، پر زد رفت.
مرغها هم میتونن شیر بدن؟![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
جان بتی استاچنر
دختری با هفت اسمهیئون سئو لی
هوای ماریه ابری استمحمدمهدی رسولی
بخشودن نابخشودنی هالیسا ترکرست
نگرشی تحقیقی پیرامون خیر و خوبی ها، شر و بدی هاغلامعلی حسیننژادیان
فرینام وارسته
جهان اسلام؛ جنوب شرق آسیاسیدیحیی صفوی
علم زندگی (جلد دوم)مهدی داعی
هم بازی جدیدزینب حسینی زارع
On Frankenstein; or The Modern Prometheusمهنوش وحدتی
آرامش درمانیکارول آن مورو
درسهایی از امام رئوفمژگان سخایی
دختران روزنامه فروش(۸)برایان ک. وون
اصلاح زانو با بازیعلی عباسی
ثبت های حسابداری بهای تمام شدهندا رضایی
اول شخص مفردهاروکی موراکامی
شب ایگواناتنسی ویلیامز
پری زدهعلی میرزائی (ورامینی)
قصه های پریان؛ ند، سوارکار بدقولگروه نویسندگان اوم بوک
به سوی آسمان؛ قسمت پنجم، زندگی کمجاذبهی منجو هندرسون
پول درآوردن از رمزارز![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
سیدحسین هاشمی زادگان منشادی
راز پروازمصطفی بادكوبه ای هزاوه ای
توسعه در تاریکیسیدمحمد بهشتی
اخلاق مهار جنگ (دفتر اول)مرتضی رحیمی نژاد
چرا شما را نمی گیرن و آخرش چی میشه؟صادق زیباکلام
داستان بدن انساندانیل لیبرمن
ما هیچ نمی دانیمجورج چم
قواعد حداقل استاندارد سازمان ملل متحد برای رفتار با زندانیان (قواعد نلسون ماندلا)نشریه جنرال اسمبلی
پاییز باب همایونمحمد محمودی
سرمایه داری مردیانیس واروفاکیس
حجم
۸۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۸۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
عالی به غیر از یکی دو داستان که نپسندیدم هم از نظر محتوی هم قصه شیرین بودند