دانلود و خرید کتاب یسبحون
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب یسبحون

کتاب یسبحون

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب یسبحون

کتاب یسبحون نوشتهٔ اکبری دیزگاه است. انتشارات سوره مهر این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب یسبحون

کتاب یسبحون اثری ادبی و داستانی است که به بررسی عمیق زندگی و تجربیات انسانی می‌پردازد. این کتاب به صورت داستانی نمادین، به توصیف دنیای شخصیت‌هایی می‌پردازد که در جستجوی معنای زندگی و سعادت هستند. نویسنده با استفاده از زبان ساده و شیوا، فضایی ایجاد کرده که خوانندگان را به تفکر و تأمل در انتخاب‌ها و شرایط زندگی خود دعوت می‌کند. یسبحون به ویژه به رابطهٔ انسان با طبیعت و عناصر آن تاکید می‌کند و از بلاغت و زیبایی‌های وصف‌ناپذیر طبیعت به عنوان پس‌زمینه‌ای قدرتمند در روایت‌های انسانی استفاده می‌کند. شخصیت‌ها با چالش‌ها و تهدیدات متعددی مواجه‌اند که هر یک نمایانگر مشکلات و موانع جامعهٔ امروزی هستند. با این حال، امید و آرزو در بطن داستان جاری است و نویسنده در تلاش است تا نشان دهد که چگونه انسان‌ها می‌توانند با اتکاء به خود و ارادهٔ قوی، بر مشکلات غلبه کنند. این کتاب به خوبی می‌تواند نسل‌های جوان را با مسائل زندگی آشنا کرده و آنها را به تفکر عمیق‌تر در مورد معنا و هدف زندگی تشویق کند. «یسبحون» برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و معاصر تجربه‌ای ارزشمند و فراموش‌نشدنی فراهم می‌آورد.

خواندن کتاب یسبحون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران خاطرات پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یسبحون

«از بینِ آن‌ها لحنِ غَلْوَش و شَحّات با حال‌وهوایِ ما سازگارتر بود، چون جامعهٔ زخم‌خورده از جنگ اندوهْ را بهترین مرهم می‌یافت. در کنارِ قرائتِ مصریان، حفظ قرآن مسئلهٔ هر نوجوانِ ایرانی بود. باری، من نمی‌دانم بر ما چه گذشت که از قاری عبور کردیم و به مدّاح رسیدیم. شاید اندوه و حُزنی که مدّاح می‌آورد از خشیتِ قرآن تحمل‌پذیرتر باشد، چراکه خودِ قرآن می‌فرماید: «اگر بر کوه نازل شود ...» دقیقاً همان سال‌ها بود که منِ نوجوان از کوه به جلگه ــ شما بخوانید از روستا به شهر ــ آمدم. در تنها خیابانِ تالش مرتب پرسه می‌زدم و سوره‌های کوتاهِ مکی را زمزمه می‌کردم و به این فکر می‌کردم که حفظ و قرائتِ قرآن از لوازمِ زندگیِ شهری است. در مجالسِ قرآنی شرکت می‌کردم و بدون اینکه معنا و مفهوم آیات را درک کنم در جانم خشیت و خشوعِ قرآنی می‌نشست. از همان تاریخ متصل می‌خواهم نسبتی با قرآن بگیرم، اما نمی‌توانم، چون نه صدای قرائت دارم و نه توانِ حفظ، فقط آن حُزن و خشیتْ غریبی‌ام را در شهر بیشتر می‌کند.

دوم. من می‌خواستم بخشی از مواجهاتِ قرآنی‌ام را، که در رمان‌هایم روایت نکرده‌ام، جداگانه به شکلِ ناداستان بنویسم که بهزادِ دانشگر، مدیرِ داستانِ حوزهٔ هنری، پیشنهادی داد و مسئله‌ام عوض شد. قرار شد این فکر را با طیفی از نویسندگان در میان بگذارم که احتمالِ آمیختگی با قرآن را دارند. البته کیست که در فرهنگِ اسلامی زندگی کرده باشد و در معرضِ قرآن نبوده باشد. مسئله فقط در توجّه توأم با اراده به آگاهی است که به «مواجه» منجر می‌شود. در مرحلهٔ اول به هر کسی پیشنهاد کردم بدون درنگ پذیرفت، ولی نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که نتوانستند نسبتشان را با قرآن روایت کنند. اغلب وقت را بهانه کردند، ولی توجه نداشتند قرآن کتابِ اهلِ وقت است. به عبارت دیگر، کسی که «وقت» نداشته باشد نمی‌تواند نسبتِ درستی با کتابی چون قرآن بگیرد.

سوم. ما مقالاتِ پژوهشی یا جستارِ تفسیری و علوم قرآنی نمی‌خواستیم. خواستِ ما این بود که توی نویسنده، به‌عنوانِ شخصیّت، در زندگی چه مسئله یا مسائلی با این متنِ مقدس داشته‌ای؟ همان را در دو هزار کلمه روایت کن؛ به گونه‌ای که تو، مسئله، و قرآن را در سه ضلعِ مثلث ببینیم. از بین شصت نفری که قول داده بودند، فقط هجده نفر نوشتند؛ و چه عدد عجیبی است هجده و چه رازهایی در خود دارد. اینکه آن چهل‌ودو نفر ننوشتند یا نتوانستند بنویسند، دلیلی کانونی داشت. اغلبِ آن‌ها نمی‌توانستند خود را همچون فردی تشخّص‌یافته و مسئله‌دار در مقابلِ قرآن ببینند. این مسئلهٔ نوعِ بشر است که معمولاً دوست دارد در ذیلِ «نوع» قرار بگیرد تا شخصِ فصل‌یافته.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
وقتی که مواجههٔ تو با قرآن روایت می‌شود، این روایت درواقع دعوت به انس با متنی است که تو را فقط و فقط به سمتِ خدا می‌خوانَد و آماده می‌کند برای قیامت.
چڪاوڪ
قرآن تک‌رشته‌ای نیست؛ رشتهٔ دیگرش به قول سینمایی‌ها بین متون آن است.
چڪاوڪ
وقتی تو چیزی یا کسی را عاشقانه بغل می‌کنی دیر یا زود او هم تو را بالاخره در بغل خواهد کرد. فقط به این فکر کن که چه کسی یا چه چیزی را در چه زمانی و در کجا به آغوش می‌گیری؟
چڪاوڪ
من که زندگی‌ام را مدیون امام زمان بودم و از سراشیبی مرگ به زندگی برگشته بودم، روزانه چکه‌چکه شریکش را به او هدیه می‌دادم. هم از او آرامش می‌گرفتم و هم از شریکش و هم در انتها هدیه‌ای می‌گرفتم بابت آنچه کرده‌ام، که از قضا و قدر خدا از آنِ خود اوست. من آرامشم را از لابه‌لای آن کلمات گرفتم، از ظاهر و باطنش. مثل آب حیات، دوباره من را نجات داد و زنده کرد. شاید برای همین است که از بین تمامی آیات قرآن، که تا به حال خوانده و تفسیرش را نیوشیده‌ام، آیهٔ آخرِ سورهٔ «مُلک» بیش از همه ذهنم را به خود گره زده است: «قُلْ اَرَأَیْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکمْ بِماءٍ مَعینِ» (ای رسول ما، بگو به دیدهٔ تأمل بنگرید که اگر آب، که مایهٔ زندگانی شماست، صبحگاهی همه به زمین فرورود، کیست که باز آب گوارا برای شما پدید آرد؟). اینکه آب گوارا مایهٔ زندگانی شما کیست و چیست را یک معنا بیش نکرده‌اند: «امام.» امامی که در جای‌جای قرآن وقتی تعبیر از «ماء» می‌شود منظور اوست. وقتی صحبت از آب گوارا و چشمهٔ حیات می‌شود مقصود اوست.
چڪاوڪ
گاهی این کتاب را می‌خوانم. گاهی اوقات، رویِ آیاتش تدبر می‌کنم. گاهی درباره‌اش پژوهش می‌کنم. بعضی وقت‌ها آیه و داستانی از آن را دست‌مایهٔ رُمان می‌کنم. تقریباً هر هفته با استادم در باب موضوعی از آن مباحثه می‌کنم تا جهان و نسبت‌هایش را از منظرِ قرآن ترسیم کنم. اما یکی از حسی‌ترین و شخصی‌ترین رابطه‌های من با قرآن بغل کردن آن است. گاهی اوقات در اتاقِ کارم، که معمولاً ساکت و خلوت است، قرآنِ قرمزم را بغل می‌کنم و مدتِ طولانی طول و عرضش را قدم می‌زنم و فکر می‌کنم. برخی از شب‌ها، که کمی احوالم نامساعد است، قرآنِ جلدآبی‌ام را به آغوش می‌گیرم و می‌خوابم. صبح که از خواب بیدار می‌شوم حالِ خوشی دارم، چون آمیختگی‌ام را با قرآن کاملاً حس می‌کنم.
چڪاوڪ
قرآن متنِ غریبی است. وقتی با آن اُنس می‌گیری نسبت به هر چیزِ دیگر بی‌میل می‌شوی؛ چون اصلی‌ترین خاصیّتِ متنِ توحیدی همین است؛ قرار است تو را موحد، قیامت‌اندیش، و تنها کند. به میزانی که تو موحد می‌شوی به همان میزان در این دنیا غریب و تنها می‌شوی.
چڪاوڪ
یکی از دوستان که از من دربارهٔ مهم‌ترین کتاب پرسید، گفتم: «قرآن.» بعد از مهم‌ترین شخصیت زندگی‌ام پرسید. باز گفتم: «قرآن.» گفت: «چرا؟» من دلایلِ متعددی برای این امر داشتم، ولی مهم‌ترینش را گفتم: «چون می‌توانم در زمانهٔ حرمان و عسرت بغلش کنم.»
چڪاوڪ

حجم

۱۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان