کتاب رقص مرگ
معرفی کتاب رقص مرگ
کتاب الکترونیکی رقص مرگ نوشتۀ یوهان آگوست استریندبرگ و پرویز همتیان بروجنی است و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرده است. کتاب رقص مرگ در میان آثار نمایشی آگوست استریندبرگ از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. دغدغههای ذهنی و برداشت نویسنده از مسائل اساسی زندگی همچون مرگ، جهان پس از آن و عشق و نفرت، با بیان شیوا و طنزگونه، کوبنده و تا اندازهای هولناک او به شکل زیبایی در این اثر به نمایش گذاشته میشود.
درباره کتاب رقص مرگ
رقص مرگ به دو نمایشنامه رقص مرگ اول و رقص مرگ دوم اشاره دارد که هر دو توسط آگوست استریندبرگ در سال ۱۹۰۰ نوشته شدهاند. این دو نمایش مشترکات زیادی دارند. رقص مرگ با روحیهای از جنس سیاهترین بدبینیها نوشته شده است. در اجرا میتواند مجموعهای شگفتآور از طنز سیاه را نشان دهد و میتواند مخاطب را تحتتأثیر قرار دهد. داستان در مورد زن و مردی است که از یکدیگر متنفر هستند، که به طرز وحشیانهای نسبت به یکدیگر بدخواه هستند و در یک ازدواج گیر افتادهاند. بهزودی آنها بیستوپنجمین سالگرد ازدواج خود را جشن میگیرند. شوهر، ادگار، یک سردار توپخانه بازنشسته است. همسرش، آلیس نیز یک بازیگر بازنشسته است. آنها در جزیرهای به دور از همه و منزوی زندگی میکنند. فرزندان آنها با آنها زندگی نمیکنند. ادگار با مشکلات قلبی روبرو است و هر لحظه ممکن است بمیرد. آلیس گاهی اوقات پیانو میزند در حالی که شوهرش نوعی رقص عجیب و غریب دارد. داستان از طریق دهلیزهای تاریک روح انسان پیش میرود. نمایش درست در همان جایی که شروع میشود به پایان میرسد.
استریندبرگ، نویسندهای پرکار بود که اغلب مستقیماً از تجربیات شخصی خود در داستاننویسی بهره میبرد. وی که یک آزمایشگر جسور بود، طیف گستردهای از روشها و اهداف نمایشی را از تراژدی طبیعتگرایانه، نمایشهای درام و نمایشنامههای تاریخی، تا پیشبینیهایش از فنون نمایشی اکسپرسیونیست و سورئالیسم را کشف کرد. استفاده استریندبرگ از نمادهایی همچون آشامیدن خون برای استحالۀ انسانها و شیوۀ ارائه اکسپرسیونیستی یا وقوع فاجعه در گویش قهرمانان، غنا و زیبایی خاصی به نمایشنامه بخشیده و خواننده را تا به انتها با خود به همراه خواهد برد.
خواندن کتاب رقص مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامه خوانی مناسب است.
بخشی از کتاب رقص مرگ
«دختر این جنون است! به این چهار دانشکده نگاه کن!… دولت برای حفظ جامعه به هر چهار علم توجه می کند: الهیات، شناخت خدا که همیشه مورد حمله و تمسخر فیلسوفان است، کسانی که خردشان را به رخ می کشند! و علم پزشکی که همیشه با فلسفه و الهیات دشمنی دارد و آن ها را جز علوم به حساب نمی آورد و آن ها را زاده ی خرافات می داند؛ و آن ها در جلسه هایشان دور هم می نشینند تا درباره ی دانشگاه، آموزش علم به جوانان و احترام به آنان تصمیم بگیرند. این جا تیمارستان است! وای بر اولین نفری که با حقیقت روبرو می شود.
وکیل نخستین بار زمانی این مسئله را فهمیدم که دیدم آن هایی که رفته بودند تا الهیات بخوانند، باید فلسفه را هم می خواندند و در آن جا به آن ها آموزش دادند که الهیات بی معنا است و بعد در آموزه های علم الهیات خواندند، که فلسفه بی معنا است…»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه