کتاب درایت یکشنبه ها
معرفی کتاب درایت یکشنبه ها
کتاب درایت یکشنبه ها نوشتهٔ اوپرا وینفری و ترجمهٔ مهدی قراچه داغی است. انتشارات کتابسرای میردشتی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب بینشهای تحولبرانگیز زندگی است.
درباره کتاب درایت یکشنبه ها
کتاب درایت یکشنبه ها (The wisdom of Sundays) که در باب بینشهای تحولبرانگیز زندگی سخن گفته، ده فصل دارد. نویسندهٔ این گتاب معتقد است که ما همه در حال جستوجو هستیم؛ حتی وقتی خودمان این را نمیدانیم. اوپرا وینفری گفته است که وقتی در برنامهاش از حضار میپرسد که چه میخواهند؟ همه میگویند میخواهند خوشبخت شوند. او میپرسد که آیا ما در نهایت همه در جستوجوی آزادی نیستیم؟ معنای درایت در نظر اوپرا وینفری این است که برای لحظهای آنچه را میدانیم، دقیقاً با احساسمان همخوان بکنیم. با او همراه شوید.
خواندن کتاب درایت یکشنبه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب بینشهای تحولبرانگیز زندگی پیشنهاد میکنیم.
درباره اپرا وینفری
اپرا وینفری ملکۀ رسانه و مجری موفق تلویزیون نامیده میشود. او مجری و تهیهکنندۀ تلویزیون، ویراستار مجله، بازیگر، فعال، خیّر و نیکوکار است. اوپرا از مشهورترین و مطرحترین مجریهای تلویزیونی جهان است. اوپرا گیل وینفری در سال ۱۹۵۴ در محلهای فقیرنشین در ایالت میسیسیپی به دنیا آمد. او کودکی نسبتاً سختی را سپری کرد؛ اما سرانجام توانست در دانشگاه، تحصیل در دورۀ آموزشی رشتۀ هنر و ارتباطات را آغاز کند. پس از این، به او پستی نیمهوقت بهعنوان گویندۀ اخبار در رادیو و نیز مفسّر اخبار داده شد. اوپرا کمکم قراردادهای مشابهی را برای برنامههای مختلف رادیو و تلویزیون امضا کرد و این باعث شد بهسرعت، حرفۀ او در رسانه از تحصیلاتش پیشی بگیرد. اوپرا در سال ۱۹۸۵ در شیکاگو مستقر شد، برنامهای تلویزیونی را در دست گرفت و موفقیت شگفتانگیزی کسب کرد. این برنامه، بیشترین تعداد تماشاچی را با میانگین ۴۰ میلیون نفر در هر هفته به خود اختصاص داد و در ۱۵۰ کشور پخش شد. آنچه موجب این محبوبیت شد، شیوۀ اجرای منحصربهفرد اوپرا وینفری بود. حس نوعدوستی و صمیمیت عمیقی که او با مهمانانش داشت (مشاهیر بزرگ ناشناس که در مواجهه با مسائل زندگی با چالشهایی روبهرو شده بودند) باعث میشد آنها جلوی دوربین در کمال صداقت دربارهٔ چالشهایشان صحبت کنند. رشد شخصی، محور اصلی برنامههای اوپرا بوده است. مدل کاری او که در نوع خود منحصربهفرد و بیهمتاست، مرهون شخصیت قویاش است. او این شخصیت را بهوسیلۀ روش خاص زندگیاش کسب کرده است. نیکوکاری، شفقت و علاقۀ او به تغییر جهان نیز باعث محبوبیت زیاد او در بین مخاطبان شده است. یکی دیگر از خدمات اوپرا وینفری، تأسیس مدرسهای در آفریقای جنویی در سال ۲۰۰۷ با حمایت نلسون ماندلا بوده است. از اهداف اصلی این مدرسه، ایجاد مکانی برای زندگی سالم و تعلیمات خوب برای دختران جوان است. در ژانویه ۲۰۱۲، او ۷۲ دیپلمه را تحت تکفل خود گرفت و آنها را مانند نوههای خود بزرگ کرد. او میگوید: «بزرگترین راز زندگی این است که هیچ رازی در زندگی وجود ندارد. هدف شما هرچه باشد، میتوانید به آن برسید؛ اگر آمادهاید، پس تلاش و کوشش کنید.» اوپرا وینفری بیش از ۴۰ جایزۀ اِمی، همچنین جایزۀ اسکار را طی سالها از آنِ خود کرده است و کاندیدای جایزۀ گلدن گلوب و بفتا نیز بوده است.
بخشی از کتاب درایت یکشنبه ها
«فصل ۷: شکستن
این تنها یک تجربه نیست، بدون توجه به مخرب بودن آن، بدون توجه به اینکه چهقدر شکنجه میشویم، چیزی از بین نمیرود. هر اتفاقی که برای شما میافتد به شما کمک میکند که متکاملتر شوید. به کسی تبدیل میشوید که از اول قرار بوده چنین شخصیتی داشته باشید. این اصل مطلب نیست، مهم دری است که در درون شما باز میشود.
اپرا
یکی از سؤالات موردعلاقهٔ من در درایت یکشنبهها این است: «کدام تجربه بود که یاد گرفتنش بیشتر طول کشید؟»
جوابها همیشه فکربرانگیز، منحصربهفرد و به شدت شخصی است.
جواب من به این سؤال، آموختنش عمری طول کشیده است.
من در سنین بلوغ همیشه به وزنم و اینکه چگونه از وزنم بکاهم فکر میکردم و حالا میبینم که به خودم دروغ گفتهام، دروغ گفتن همیشه بد است چه رسد به اینکه به خودتان دروغ بگویید.
من فکر میکنم در عمق وجودم همیشه فکر میکردم چیزی که میخورم با احساسی که دارم در ارتباط است. من از غذا برای سرکوب کردن احساساتم استفاده میکردم.
بنابراین گرچه ریشههای مشکل وزنم را میشناختم، تنها اخیراً آموختهام که با آن چه باید بکنم.
البته در گذشته هم از احساسی که به هنگام بخشودن به من دست میداد، میدانستم که وزن تنها مشکل من نیست، من مشکلات دیگری هم دارم، تاریخچهٔ بدرفتاریهای جنسی و فیزیکی من در دوران کودکی، مرا شرطی کرد که در دشواریها و موارد تحملناپذیر شرطی شوم.
سالها بعد وقتی به شخص شناختهشدهای تبدیل شدم، با کسی در آشپزخانهٔ پدرم روبهرو شدم که با من بدرفتاری جنسی کرده بود. در آن زمان هرچه تلاش کردم نفهمیدم چرا حالا در آشپزخانه برای او تخممرغ درست میکنم. متوجه نبودم چرا برای مردی که در کودکیام با من بدرفتاری جنسی کرده بود حالا در اینجا نیمرو درست میکنم.
سرانجام دانستم اگر قرار باشد روزی یک رابطهٔ سالم با وزنم ایجاد کنم، این است که با آنچه در زندگیام احتیاج به رویارویی داشت روبهرو شوم و بیجهت احساساتم را سرکوب نکنم. معنایش این است که حقیقت را بگویم و در همهٔ زمینهها پیرو حقیقت باشم، هرچند ممکن است در مواقعی از چیزی دلگیر باشم.
برای هرکسی که در شرایط شرم، سرکوب یا پنهانکاری روبهروست، ممکن است بخواهد روزی با همهٔ اینها یکجا برخورد کند.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه