دانلود و خرید کتاب شمعون جنی محمدرضا حدادپور جهرمی
تصویر جلد کتاب شمعون جنی

کتاب شمعون جنی

انتشارات:انتشارات حداد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۲۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شمعون جنی

کتاب شمعون جنی نوشتهٔ محمدرضا حدادپور جهرمی است. انتشارات حداد این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب شمعون جنی

کتاب شمعون جنی دربردارندهٔ یک رمان معاصر و ایرانی است که نقطهٔ شروع آن، قسمت هشتِ آن است. در این بخش است که راوی شما را به قیطریه و عمارت «آلبالو» می‌برد. راوی از «جلیل» می‌گوید. جلیل با تیپ متفاوت و ریش‌هایی که تا آن زمان این‌قدر کوتاه نکرده بود، زنگ آیفون را می‌زند. راوی می‌گوید که آیفون عمارتِ بزرگ و فوق‌لاکچری در شمالی‌ترین نقطهٔ قیطریهٔ تهران قرار داشت؛ در جایی که به راستهٔ «ویلایی‌ها» معروف است و هر ویلا حداقل هفتصد یا هشتصد متر است. جلیل کیست و راوی می‌خواهد چه داستانی را روایت کند؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب شمعون جنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شمعون جنی

«محمد به محض اینکه جلیل گفت «ندارمش... نمی‌بینمش» گازش را گرفت و با سرعت برق و باد از ضلع غربی به طرف ضلع جنوبی رفت. شاید ده، دوازده ثانیه نشد که پیچید به طرف ضلع جنوبی و از دور موتور را دید. به جلیل گفت: «زود چهره‌نگاری کن ببینم کیه.» رسید به صد متر قبل از موتوری که کنار جوی پارک شده بود. همان‌جا توقف کرد و موتورش را خاموش کرد و با احتیاط به آن طرف حرکت کرد. ندوید؛ راه رفت، اما تند. می‌خواست ببیند چه می‌کند.

جلیل گفت: «حاجی، چهره‌نگاری نمی‌شه!»

محمد با تعجب گفت: «یعنی چی؟ یعنی تو بانک ما نیست؟»

«باورش سخته، اما نه، نیست!»

تا گفت نیست، محمد قدم‌هایش را بلندتر و سریع‌تر برداشت. وسط هروله‌اش پرسید: «جلیل، حداقل بهم بگو ایرانیه یا نه!»

جلیل مکثی کرد و گفت: «به خدا ندارمش. هیچی ازش نداریم. مگه می‌شه؟»

محمد رسیده بود به بیست متری موتور. پرید تو پیاده‌رو. همان‌طور که راه می‌رفت، به پشت‌سر و اطرافش نگاه انداخت. خیابان خیلی خلوت بود. صبح روز اربعین بود و کلاً آن منطقه حدود هفت صبح خیلی خلوت بود. به جلیل گفت: «جلیل، تمرکز نکن رو این بابا. حواسم بهش هست. ببین این دوروبر امنه؟ چیزی مشکوک نیست؟»

جلیل دوربین را بالاتر برد و دوباره سیصد و شصت درجه رصد کرد و گفت: «نه، حاجی. چیزی به نظر نمی‌رسه. باز هم احتیاط کن، حاجی!»

تا اینکه محمد رسید به سه، چهار متری‌اش. این‌قدر آرام قدم برمی‌داشت که حتی خودش هم صدای قدم‌هایش را نمی‌شنید. نزدیک‌تر شد. دید پیرمرد، چغر و گنده و سَروموسفید و به‌هم‌ریخته، نشسته روی خاک‌ها و به کاج آنجا تکیه زده و آرام‌آرام با انگشت اشاره‌اش خاک‌های کنار کاج را در حد دو، سه سانتی‌متر جابه‌جا می‌کند! چیزی مثل گِل‌بازی کودکان.

محمد به‌جای اینکه حرف بزند، دومرتبه با نوک انگشتش زد به هندزفری. علامتی به جلیل بود که یعنی درخواست فوری نیروی پشتیبانی! جلیل گفت: «حله، حاجی. پونصد متر بالاتر و دویست متر پایین‌تر بچه‌ها آماده‌ان.»»

Sara A.
۱۴۰۳/۰۶/۲۸

کتاب ترسناکه، ولی اینکه با توجه به گفته نویسنده بر اساس واقعیت نوشته شده، ترسناک‌ترش می‌کنه. نثرش مثل سایر نوشته‌های آقای حدادپور روان و خوش خوانه.

نیلوفرم
۱۴۰۳/۰۷/۰۱

کتاب درباره ی نیروهای ماورایی هستش ، اگر مثل من اهل دیدن فیلم ترسناک باشین صحنه هایی که تو کتاب بهش اشاره میشه دقیقا تو ذهنم فلش بک میخوره به سکانسای اون فیلمها . چیزی که باعث میشه کتاب های ایشون

- بیشتر
behnaz_3
۱۴۰۳/۰۶/۲۸

در عرض دو ساعت تمومش کردم عالی بود بی وقفه خوندمش و بارها حین خوندن حتی موهای تنم سیخ شد موضوع کتاب کاملا جدید بود و البته غیر قابل حدس

امیر
۱۴۰۳/۰۶/۲۷

عالی.این کتابشونم مثل دیگر کتاباشون بی نظیره. انقدر جذابه که نمیشه یه لحظه هم کنارش گذاشت

Fatmeh.ph
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

عالی بود واقعا از اون کتابایی بود که اصلا دوست نداشتم تموم بشه و از اینکه دارم به آخراش میرسم ناراحت بودم. درود خدا بر سربازان گمنام امام زمان عج خدا سلامتی و عاقبت به خیری نصیبشون کنه♥️✨

ema
۱۴۰۳/۰۷/۰۱

این کتاب خیلی جالبه و به موضوعی اشاره می کنه که تا حالا کمتر بهش توجه شده داستان در مورد این که یه سری اطلاعات فوق محرمانده دزدیده شدن ولی هیچ اثر انگشت یا ردی به جا نمونده و اینجاست که

- بیشتر
hana
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

کتاب درمورد استفاده از اجنه،برای جاسوسی و تبادل اطلاعات بود. درکل کتاب خوبی بود. اینکه بر اساس پرونده‌یِ واقعی نوشته شده بود جالب ترش میکرد. ترسناک بود و اینکه واقعی بود،ترسناک ترش هم میکرد. به همه توصیه میکنم بخونن.

کاربر 7241114
۱۴۰۳/۰۷/۰۲

کتاب موضوع جذابی داره وروال داستان خیلی نفس گیر وپر هیجانه بعضی جاها هم ترسناک .اگه روحیه حساسی دارید احتیاط کنید

آزاده
۱۴۰۳/۰۷/۱۷

کتاب جالبی بود استفاده از نیروهای ماوراالطبیعه برای جاسوسی اسناد. اینکه تو این دنیا چه اتفاقاتی میفته و ما مشغول زندگی ازش بی خبریم برعکس نظر اکثر دوستان برای من ترسناک نبود بلکه یه جورایی آرامش بهم میداد اینکه اگه توکلت

- بیشتر
فائزه
۱۴۰۳/۰۷/۰۸

جالب بود مثل بقیه کتاب ها ولی کلا چون از موضوع جن خوشم نمیاد خیلی به دلم ننشست

ضمناً، به خانمت بگو حدیث کسا بخونه. اگه بتونه هر روز بخونه، هم زندگی‌تون گرم‌تر می‌شه و هم از این مشکلات به‌راحتی عبور می‌کنین. هنوز مردم از معجزهٔ حدیث کسا اطلاع ندارن.»
Fatmeh.ph
ذکر لا حول و لا قوة إلا باللّه زیاد بگو! و یادت باشه که شر کسانی که سر به سجده نمی‌ذارن و نجاست روح و وجودشون مانع از دریافت برکات شده زورش به زور خدا نمی‌رسه. ذکر لا حول و لا قوة إلا باللّه رو برای این بگو که همیشه یادت باشه.
Fatmeh.ph
صبح و ظهر و شام صدقه بده. ولو خیلی کم. اما صدقه دفع بلا می‌کنه. تلاش کن به افراد مختلف صدقه بدی. استاد ما آیت‌اللّه بهجت توصیه داشتن که به افراد مختلف صدقه بدیم.
Fatmeh.ph
علامه حسن‌زاده می‌فرمود وقتی به حالت ایستاده قرآن می‌خونم دریافت‌های بیشتری از قرآن دارم.
Abes315
تمام توکل ابی عبداللّه به خداست. همهٔ حواسش به خداست. انس و جن کاری نمی‌تونه برای امام حسین بکنه، بلکه همهٔ ما محتاج توجهش هستیم
Abes315
قربان‌صدقهٔ همسر رفتن خیلی گره‌ها رو باز می‌کنه
Abes315
هر کس سر به سجده نگذاشت، از این بدتر سرش می‌آد. از بین همهٔ چیزهایی که گفت و شنفتم، ریشهٔ همه‌ش به بی‌نمازیش برمی‌گرده. آدم بی‌نماز می‌شه لونهٔ هر گونه بلا و مرض معنوی!»
M.Kh
آیت الکرسی بخوان و حتی اگه می‌تونی بنویسی و به همراه داشته باشی، بهتره. به تو مداد می‌دم تا بتونی روی کاغذی که برش نخورده باشه با دستخط خودت آیت الکرسی بنویسی. بعدش هم یک آیت الکرسی دیگه بنویس و در منزل نصب کن. اگه از این تابلوهای چوبی هم تهیه کنی که آیت الکرسی روش نوشته شده باشه و در خونه نصب کنی، خوبه. فقط مراقب باش که تابلوی آهنی نباشه.
Fatmeh.ph
ثالثاً، هر وقت ترس و تپش قلبت زیادتر شد، سورهٔ ناس و فلق بخوان. انتظار دارم که همه‌شون به‌طور غیرهم‌زمان به تو حمله کنن. به‌خاطر همین هم از طرف خودت و به نیت عزیزانت این دو سوره رو بخون. رابعاً، سه وعده اذان بگو. وایسا همین‌جا و با صدای بلند اذان بگو! این خیلی مهمه و نباید تحت هیچ شرایطی یادت بره. خامساً، روزی حداقل پنجاه آیه از قرآن بخون. با دقت بخون. علامه حسن‌زاده می‌فرمود وقتی به حالت ایستاده قرآن می‌خونم دریافت‌های بیشتری از قرآن دارم.
M.Kh
وقتی گرفتارتر می‌شیم که دعای مادر و توسل رو چیز خاصی در نظر نمی‌گیریم و به‌سادگی از کنارش رد می‌شیم
Abes315
و اصلاً همه‌چیز بستگی به حال آدم دارد. چقدر مهم است که کسی حتی در بدترین شرایط حالش بد نباشد؛ شاید خوب هم نباشد اما همین که انرژی و جان در بدن دارد و امیدوار است که راهش درست است و درست می‌شود مشکلاتش را کمتر حس می‌کند.
روژینا
هر کس از یاد خدا غافل بشه و بره سراغ اون‌هایی که دکان و دَستک باز کرده‌ان زندگی و روزگارش تنگ می‌شه. این‌ها فکر می‌کنن مشکلشون حل می‌شه اما خبر ندارن که جیبشون خالی‌تر و دستشون تهی‌تر و سرنوشتشون پیچیده‌تر می‌شه
Abes315
دست در جیب جلیقه‌اش کرد و یک تسبیح کوچک درآورد و به محمد داد و گفت: «این تسبیح از تربت امام حسین علیه السلامه. تا آخر عمر باهات باشه. وقتی کارت گیر کرد، فقط کافیه دستت بگیری و بذاری رو قلبت و با توجه و دقت به وجود نازنینش بگی: السلام علیک یا اباعبداللّه الحسین...»
M.Kh
هر کس سر به سجده نگذاشت، از این بدتر سرش می‌آد. از بین همهٔ چیزهایی که گفت و شنفتم، ریشهٔ همه‌ش به بی‌نمازیش برمی‌گرده. آدم بی‌نماز می‌شه لونهٔ هر گونه بلا و مرض معنوی
Abes315
مادرش همان‌طور که دستش را دور گردن پسرش کرده بود درِ گوشش گفت: «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. خدا حافظ و نگهدارت باشه.» محمد خداحافظی کرد و به طرف حرم رفت.
فاطمه
امروز و فرداست که زهرش رو به جونت بریزه. آمادگیش رو داری؟» محمد آب دهانش را قورت داد و گفت: «نه! چی‌کار باید بکنم، علی آقا؟» علی دوباره نگاه دقیق‌تری در کاسه کرد و گفت: «بسته. یه دعای خیلی بد و سنگین علیه تو نوشته. مونده‌ام چطور تا الان زنده‌ای؟» محمد گفت: «راست می‌گی؟ وای، خدا! چی‌کار کنم حالا؟» علی کاسه را برگرداند و یک تکه کاغذ برداشت و آن را پشت کاسه گذاشت و همان‌طور که تندتند چند تا خط و عدد و حرف می‌نوشت گفت: «مثل همین کاسه، خونه‌ش رو روی سرش خراب می‌کنم. خاطرت جمع. تا من رو داری، غم نداری.»
M.Kh
ذکر خدا رو فراموش نکن. صلوات بر محمد و آل محمد یادت نره. ایمان داشته باش که همه‌کارهٔ عالم خداست. بقیه طفیلی هستن
Abes315
رابعاً، سه وعده اذان بگو. وایسا همین‌جا و با صدای بلند اذان بگو! این خیلی مهمه و نباید تحت هیچ شرایطی یادت بره. خامساً، روزی حداقل پنجاه آیه از قرآن بخون. با دقت بخون. علامه حسن‌زاده می‌فرمود وقتی به حالت ایستاده قرآن می‌خونم دریافت‌های بیشتری از قرآن دارم. سادساً، ذکر لا حول و لا قوة إلا باللّه زیاد بگو! و یادت باشه که شر کسانی که سر به سجده نمی‌ذارن و نجاست روح و وجودشون مانع از دریافت برکات شده زورش به زور خدا نمی‌رسه. ذکر لا حول و لا قوة إلا باللّه رو برای این بگو که همیشه یادت باشه. سابعاً، قربونش برم، ذکر شریف توسل بر امام حسین علیه السلام...»
M.Kh
آدم بی‌نماز می‌شه لونهٔ هر گونه بلا و مرض معنوی!
#ℳ_S
به خانمت بگو حدیث کسا بخونه. اگه بتونه هر روز بخونه، هم زندگی‌تون گرم‌تر می‌شه و هم از این مشکلات به‌راحتی عبور می‌کنین. هنوز مردم از معجزهٔ حدیث کسا اطلاع ندارن
Abes315

حجم

۱۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۱۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
۹۸,۰۰۰
۴۹,۰۰۰
۵۰%
تومان