کتاب الوثیقة القصصیة "لا!"
معرفی کتاب الوثیقة القصصیة "لا!"
کتاب الوثیقة القصصیة "لا!" نوشتهٔ محمدرضا حدادپور جهرمی است. انتشارات حداد این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است؛ ترجمهٔ مستند «ضد صهیونیستی تکفیری حیفا» به زبان عربی.
درباره کتاب الوثیقة القصصیة "لا!"
کتاب عربیزبان الوثیقة القصصیة "لا!" حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که دستگاههای جاسوسی اسرائیل را معرفی کرده و اهداف و مأموریتهای آنها را از ابتدای تأسیس تا کنون بیان میکند. این رمان با پژوهشی یکساله به وقایع متعدد حقیقی و تاریخی مستندشده پرداخته و از زحمات بسیاری از شهدای حزب الله و خط مقاومت، تجلیل به عمل آورده است. این موارد حدوداً ۵۰درصد این کتاب را شامل میشود. باقی این اثر حاوی داستانپردازی نویسنده و محقق است که برای ارتباط و جذابیت این مستند داستانی بهشکل کنونی در آمده است. گفته شده است که بیشتر اسامی و تاریخ نگاریهای این کتاب، قابل رصد و جستوجو در منابع اینترنتی و مکتوب است. این کتاب سه فصل دارد.
خواندن کتاب الوثیقة القصصیة "لا!" را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان عربیزبان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب الوثیقة القصصیة "لا!"
«کانت کل واحدة تمسک بید الأخری؛ لکن دون أن نتکلم، مستندتین إلی المقعد، وأنا أفکر بما مضی فی تلک اللیالی والأیام، بمؤسسة البحوث، بشیرین والأخریات، بالأساتذة، بالکلام الفتّان والجمیل الذی کانوا یلقونه علینا، وبأنی کدت أنجذب نحوها وأتوه، لکن أشیاء حدثت فی حیاتی وقلبت کل الموازین، کالحدث الذی جری فی المکتبة، والعمیل، وإقترابه منی، وعنوان الکتاب الذی کنت أبحث عنه، وکتاب لا!، وأفغانستان والمشاکل الوراثیة و..
آخ.. ها أنا أتذکر من جدید، ما أن أفکر بالوراثة والجینات، حتی أتذکر ذلک السجن (بل المختبر الجهنمی).. وأتذکر الرجال والنساء الذین کانوا فیه.. هایده ولیلما.. آه! کلما تذکرتهما اغرورقت عینای بالدموع، وکأنی أخرج من زمانی ومکانی.. ذکری نساء وبنات لَسْنَ أول ولا آخر من خطف وسیخطف من بلادی.
کنت غارقة فی تلک الذکریات، حین أعادت ماهدخت وجهها من أمام نافذة الطائرة، وأسندته إلی المقعد، ثم جذبت یدی نحو شفتیها، قبلتها عدة مرات، ثم شمتها بعمق وهدوء، بعدها وضعتها علی عینیها!
فقلت لها وأنا ما أزال متکأة إلی المقعد: «لیلما لم أنت حارة إلی هذه الدرجة؟ آخ عفواً! قلت لیلما! أقصد ماهدخت لم أنت حارة هکذا؟!»
فقالت: «مازلت تفکرین بهن!؟»
فقلت: «الآن أفکر بک أنت فقط، لم أنت حارة هکذا؟ أتعانین من الحمی؟ أنفاسک وشفاهک حارة کالنار!»
فأجابت بصوت خافت: «لا أعلم! أنا أیضاً بدأت أشعر بالخوف! فحالی لیست علی ما یرام.»
«أتخافین من الطیران؟»
«لا، أبداً، لم أکن هکذا سابقاً، أنا أصلا لیس لدی خوف من أی شیء! ولکن.. آه.. أشعر بدوار یا سمن.»
ثم وضعت رأسها علی کتفی، فضغطت علی زر استدعاء مضیفة الطیران، خوفاً علی صحة ماهدخت التی کانت حارة کجمرة متقدة، ثم عدت فضغطت مرات أخری، رغم أنی کنت أعلم بأن مرة واحدة کانت تکفی.
جاءت المضیفة، کانت ترکیة، لکن تتکلم الإنکلیزیة، وقالت: «کیف أساعدک؟»
فأجبتها بسرعة: «حال صدیقتی سیئة، هل یوجد لدیکم طبیب أو ممرضة؟ بسرعة من فضلک!»»
حجم
۳۷۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
حجم
۳۷۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۳ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه چاپی رو خوندم. وقتی کتاب رو تموم میکنیم پشتپرده خیلی از صنایع و تبلیغ و رواجش بین مردم بینالملل برامون روشن میشه. قلم نویسنده به خوبی وقایع رو توصیف میکنه و برای آدم ملموس میشه هر لحظه هم
واقعا عالی بود👌👌👌 ولی من فکر میکنم شخصیت محمدخودشون هستند چون به شخصیا ایشون نزدیکه
من چاپی شو خوندم خوب بود